فتوت 2میراث نظری و عملی بر جای نهاد. میراث نظری همان آثار مکتوبی است که به تبیین خاستگاه دینی این طریقت پرداخته و در مواردی پیرامون چگونگی اهل فتی بودن سخن گفته است اما فتوت در عمل 2گونه تجلی داشت؛ یکی در میان اصناف بازار و دیگری در عرصه کارزار. جلوداران فتوت در اصناف نیز تاجران و بازاریان بودند که جوانمردی آنها در مراودات، معاملات و چشمپاکی بروز داشت. سپس به مرور زمان طریقه فتوت میان سایر اصناف رواج یافت و از این طریق یک شبکه به هم پیوسته پدید آمد که در عرصه اجتماعی-سیاسی فعال بود. جلوه عملی دیگر فتوت در عیاری بود. عیاری با نظامیگری درآمیخته بود و آنها به مقابله نظامی با دولتیان شناخته میشدند. در سیر تاریخی عیاری ما شاهد آن هستیم که این نظامیان بهعنوان بقایای سپاه ساسانی ابتدا به جرگه مجاهدان مسلمان درآمدند اما پس از انحراف خلفای مسلمان، عیاران مسیر خود را تغییر داده و از 2پایگاه خراسان و سیستان به مبارزه نظامی علیه ستم حاکمان روی آوردند. خراسان سرزمین عرفان بود و عرفان پیوندی وثیق با فتوت داشت تا جایی که فتوت را تجلی عامیانه عرفان میدانستند. در نتیجه این پیوند بود که خراسان به لحاظ فرهنگی به سرزمین عرفان و حماسه بدل شد. عیاری که روحیهای نظامی و مجاهدانه بود، با اتخاذ فرهنگ فتوت توانست گروهی را متولد سازد که در آن جوانمردی و پهلوانی با جنگاوری و مبارزهگری پیوند بخورد. قیامهای اعتراضی این گروه علیه ظلم حاکمان اندکاندک پیشرفت کرد تا جایی که عیاران اهل فتوت توانستند حکومت تشکیل دهند. یعقوب لیثصفاری ازجمله عیارانی بود که به حکومت رسید و جالب آنکه هرگز طریقت عیاری خود را واننهاد. از اینرو عنوان سلطان و شاه و امیر را برنگزید و همین شیوههای عیاری او باعث شد تا در افکار و افواه عمومی حکایاتی اسطورهای از او ماندگار بماند. مرام عیاری و فتوت به خراسان و سیستان منحصر نماند و جهان اسلام، از شرق تا غرب را درنوردید.
عیاری و فتوت
ترکیبی از فرهنگ جوانمردی و روحیه نظامیگری و مبارزاتی
در همینه زمینه :