صاحب یک کارگاه مبلسازی که در درگیری با زنی جوان، وی را به قتل رسانده و در یکقدمی مجازات قصاص قرار داشت، با بخشش اولیای دم از مرگ رهایی یافت.
بهگزارش همشهری، بیستوهفتم اسفند سال93 گزارش ناپدیدشدن زنی جوان به پلیس پایتخت اعلام شد. بهگفته خانواده این زن، وی آخرینبار برای رفتن به مزار پدرش در بهشتزهرا از خانه خارج شده و دیگر برنگشته بود.
تحقیقات برای یافتن ردی از زن گمشده ادامه داشت تا اینکه اول فروردین سال94 جسد وی در بیابانهای جاده خاوران کشف شد. زن جوان بر اثر فشار بر عناصر حیاتی گردن به قتل رسیده بود. با پیدا شدن جسد زن گمشده ماموران متوجه شدند که وی آخرینبار با مرد آشنایی به نام پویا در تماس بوده و با او قرار ملاقات داشته است. پویا مدتی بود که با مقتول ارتباط داشت و قرار بود با یکدیگر ازدواج کنند.به این ترتیب مرد جوان دستگیر شد و در بازجوییها اسرار قتل زن جوان را فاش کرد. متهم به قتل که صاحب یک کارگاه مبلسازی در محدوده خاوران است در بازجوییها گفت: مقتول از مشتریان قدیمی من بود. او برای خرید مبل و لوازم چوبی خانهاش به کارگاه من میآمد و کمکم آشنایی ما شکل گرفت. قرار بود با یکدیگر ازدواج کنیم اما من شرایط ازدواج نداشتم و همین مسئله موجب شد تا با هم دچار اختلاف شویم. وی ادامه داد: روز حادثه زن جوان به کارگاه من آمد و بار دیگر بحثمان شد. وقتی درگیری میان ما بالا گرفت او به سمت من هجوم آورد و گلویم را گرفت. میخواست خفهام کند که با دستانم گردن او را گرفتم و ناگهان او بیحال شد. وقتی به خود آمدم، متوجه شدم که فتانه جانش را از دست داده است. به همین دلیل جسد را داخل صندوق عقب ماشینم قرار دادم و در همان محدوده رهایش کردم.
عامل این جنایت، پس از محاکمه در دادگاه کیفری به قصاص محکوم شد و حکم به تأیید قضات دیوان عالی کشور رسید. پس از قطعیشدن رأی، پرونده پیش روی قاضی محمدامین کرمانینژاد رئیس شعبه چهارم اجرای احکام دادسرای جنایی تهران قرار گرفت و از همان زمان تلاش تیم صلح و سازش دادسرای جنایی تهران برای جلب رضایت از اولیای دم آغاز شد تا اینکه چند وقت قبل خانواده مقتول حاضر شدند قاتل را بهخاطر رضای خدا ببخشند. به این ترتیب قاتلی که در یکقدمی مرگ بود از قصاص گریخت و دیروز از زندان آزاد شد.
اعتراف مرد بیرحم به قتل هولناک دختر 5ساله
وقتی زن جوان اعتراف کرد که با همدستی مرد آشنا، جان دختر 5ساله خود را گرفتهاند، مرد جوان بازداشت شد و دیروز اسرار قتل هولناکی که مرتکب شده بود را فاش کرد.
بهگزارش همشهری، رسیدگی به این پرونده از روز نهم اردیبهشت شروع شد. آن روز گزارش مرگ دختری خردسال که در بیمارستانی در پایتخت بستری بود به قاضی محمد وهابی، بازپرس ویژه قتل اعلام شد. آثار سوختگی و کبودی روی دستها و پاها و قسمتهای دیگر بدن این دختر وجود داشت و نشان میداد که او بر اثر شکنجه و ضربه به سر به قتل رسیده است. در ادامه بررسیها مشخص شد که پدر و مادر کودک جدا از هم زندگی میکنند. مادر کودک گفت: بعد از جدا شدن از شوهرم خانهای در پردیس اجاره کرده بودم و با دخترم زندگی میکردم. روز قبل از حادثه شوهرم که در پاکدشت زندگی میکند سراغم آمد و گفت دلش برای دخترمان تنگ شده و او را با خودش برد. اما صبح روز بعد، زمانی که از خانه بیرون رفتم تا زبالهها را بیرون بگذارم، پیکر نیمهجان دخترم را دیدم که جلوی در افتاده بود و او را به بیمارستان رساندم اما فوت شد. من مطمئن هستم که دخترم توسط پدرش به قتل رسیده است. در ادامه پدر دختربچه بازداشت شد اما خودش را بیگناه دانست. او گفت که همسرش دروغ میگوید و وی اصلا دخترش را با خود نبرده است. وی همچنین مدعی شد: یا همسرم دخترمان را کشته، یا فردی آشنا که به خانه همسرم رفتوآمد میکرد. پدر و مادر دختر بیگناه هر دو بازداشت شدند و دستور دستگیری فرد آشنا که به خانه مادر رفتوآمد داشت نیز صادر شد. این مرد مدتی بعد دستگیر شد و اعتراف کرد که روز حادثه او و مادر کودک، وی را کتک زده و باعث مرگش شدهاند.
در این شرایط مادر کودک و مرد آشنا بازداشت شدند و تحقیقات از آنها ادامه داشت تا مشخص شود چهکسی ضربه کشنده را به دختربچه وارد کرده است. روز گذشته مرد آشنا که متولد سال74 است برای تحقیق به دادسرای جنایی تهران منتقل شد و اعتراف کرد که به تنهایی مرتکب قتل شده است.
او گفت: بیتا(مقتول) حرفمرا گوش نمیکرد. در اطراف خانه آنها بستگان پدرش زندگی میکردند و من بارها از او خواسته بودم که از خانه بیرون نرود مبادا بستگان پدرش را ببیند و برایشان از من تعریف کند. اما بیتا نافرمانی میکرد.
متهم ادامه داد: روز حادثه از سرکار به خانه برگشتم و دیدم بیتا مقابل در مشغول بازی است. عصبانی شدم و او را با خودم به خانه بردم. کتکش زدم که سرش به دیوار خورد و از حال رفت. ترسیدم و مادر بیتا را که در حیاط بود صدا زدم. سپس باهم بیتا را به درمانگاه و بعد به بیمارستان بردیم اما دیگر کار از کار گذشته بود. پس از آن بود که مادر بیتا گفت وسایلت را جمع و فرار کن. من هم فرار کردم و با هویت جعلی در یک کارخانه ریسندگی مشغول بهکار شدم که پلیس آنجا را شناسایی کرده و دستگیر شدم. عامل جنایت در ادامه و در پاسخ به این سئوال که آیا معتاد است، گفت: تریاک و شیشه میکشم. هر وقت شیشه مصرف میکنم خشن و عصبانی میشوم. به همین دلیل بارها بیتا را کتک زدم. البته بیتا دختر نافرمانی بود. به او میگفتم دستشویی میروی خودت را تمیز بشور اما او حرفم را گوش نمیداد و ناچار میشدم او را کتک بزنم و شکنجهاش بدهم اما همه این کارهایم تحتتأثیر مواد بود و الان خیلی پشیمانم که با بیرحمی جان دختر بچه بیگناهی را گرفتم.
یکشنبه 29 خرداد 1401
کد مطلب :
163743
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/0R1jy
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved