• سه شنبه 18 اردیبهشت 1403
  • الثُّلاثَاء 28 شوال 1445
  • 2024 May 07
دو شنبه 24 اردیبهشت 1397
کد مطلب : 16091
+
-

نگاره

گندنا

گندنا

دکترعباس پژمان|پزشک، نویسنده و مترجم:

نیما یوشیج در یکی از شعرهایش جنگل شکوفا و شادی را توصیف می‌کند که گل یاسمن به نرمی در آغوش آن خفته است، مرغ توکا که در خلوت سایه‌­اش بزرگ شده است، دارد می­‌خرامد و شکم‌چرانی می‌کند، گل مریم با حالتِ مخمورِ خود عشوه­ گری می‌کند. درختِ لَرْگ قامت آراسته است، افرای کهنسال خرمنی از برگ‌هایش درست کرده است و توی این گیراگیر، گندنا هم که گیاهِ بیخود و بی‌مقداری است، سرش را بالا آورده که یعنی این هم منم! من هم هستم! و شاخه ­ای را نشان کرده و در این فکرِ بیهوده است که خودش را به آن شاخه بپیچاند یا نپیچاند!

بیشه بشکفته به دل بیدار است
یاسمن خفته در آغوشش نرم
سایه پرورده خلوت، توکا
می‌خرامد به چراگاهش گرم
اندر آن لحظه که مریم، مخمور
می‌دهد عشوه، قد آراسته لَرْگ
در همان لحظه، کهن‌افرایی
برگ انباشته در خرمنِ برگ
گندنا نیز درین گیراگیر
سر بیفراشته، یعنی که منم!
وندر اندیشه این است عبث
که به شاخی بتنم یا نتنم!

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :