تقویم / زادروز/ مردی که از درد سخن میگفت
کودک، همسن و سال خودش بود، یک پسر بچه 3ساله، اما تناش از پارگی لباس کهنهاش پیدا بود. رفت نزدیک و لباسش را درآورد و به او پوشاند. وقتی رسید به کوچه خودشان و صدای خنده بچههای محله را شنید که با دست نشانش میدهند و میخندند، تازه فهمید خودش لباس تنش نیست. استاد محمدرضا رحمانی که اغلب او را با نام هنریاش، مهرداد اوستا میشناسیم در سال ۱۳۰۸ در خانوادهای که به شعر و ادبیات علاقه داشتند و در شهر بروجرد بهدنیا آمد. پدر بزرگ مادری او، شاعری خوشقریحه بود که در شعر رعنا تخلص میکرد. محمدرضا نخستین شعرش را در 10سالگی سرود و آن را سر کلاس خواند. شعر درباره عاشورا بود. ابراز لذت معلم از شهر او، تشویقش کرد که این کار را ادامه بدهد تا جایی که بهخاطر قصیدههای زیبایش، لقب ملک الشعرای زمان را از آن خود کرد. در 25سالگی جوانترین استاد دانشگاه تهران بود که زبان و ادبیات فارسی، فلسفه، فلسفه تاریخ، تاریخ هنر، تاریخ اجتماعی هنر، زیبایی شناسی، روش تحقیق در زیباییشناسی و تاریخ موسیقی تدریس میکرد. البته او شاعری نبود که نسبت به اتفاقهای زمانهاش بیتفاوت باشد. بعد از کودتای 28مرداد32، بهخاطر شعری که سرود و به مذاق رژیم پهلوی خوش نیامد، راهی زندان شد.بعد از آزادی همانطور که دوست داشت شعر میگفت:
« خانهها ویران پی آبادی کاخی چراست؟/ تا سزد خودکامهای را دستگاه خودسری». نخستین مجموعه شعرش با نام «کاروان رفته» را همان سال منتشر کرد. شاید قدیمیترها هنوز سخنرانیهای او را که بعد از انقلاب در برنامه «مرزهای دانش» رادیو پخش میشد، به یاد داشته باشند؛ بحثهایی درباره ادبیات جهان. مهرداد اوستا نیم ساعت مانده به شروع کلاس تاریخ موسیقی، در شورای شعر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مشغول تصحیح شعری بود که بر اثر سکته قلبی درگذشت. از او 40اثر تحقیقی و تالیفی هنری و ادبی منتشر شده است.