اول تیم ملی بعد اروپا
سجاد پذیرفته بعد از قهرمانی با تیم شهرداری گرگان در لیگ برتر بسکتبال، توقع دارد در تیم ملی بازی کند البته او میگوید باید 5سال پیش که پدیده لیگ بود به تیم ملی میرسید
لیلی خرسند
سجاد پذیرفته شاید در کنار بازیکنانی مثل پری پتی و محمد جمشیدی نتوانست امتیازات زیادی بگیرد اما سهم قابل توجهی در قهرمانی شهرداری گرگان داشت. پرتابهای 3امتیازی، شوتها و جنگندگی، سجاد را به یکی از چهرههای این فصل از لیگ برتر بسکتبال تبدیل کرد. این دومین تجربه قهرمانی سجاد در لیگ بود. او فصل 96-95هم با شهرداری تبریز قهرمان شده بود. سجاد در حیرت است که چرا آن سال که پدیده لیگ شد به تیم ملی نرسید. آرزوی بزرگ سجاد هنوز هم حضور در تیم ملی و البته بازی در اروپاست.
هنوز در حس و حال قهرمانی هستید یا لیگ تمامشده و وقت استراحت است؟
هنوز در جشن قهرمانی هستیم. به قدری خوشحالم که نمیتوانم توصیفش کنم. این قهرمانی خیلی لذتبخش بود بهخصوص با تماشاگران و مردمی که گرگان دارد. نخستین سالی بود که برای گرگان بازی میکردم، باورتان نمیشود که چقدر مردم این شهر به تیم انرژی میدهند.
قبل از اینکه به تیم شهرداری بروید، وصف تماشاگران گرگان را شنیده بودید. چیزی که در گرگان دیدید، همانی بود که میگفتند؟
نه، خیلی متفاوت بود. آرزویم این بود که یک روز در گرگان بازی کنم. میگفتند این شهر بهترین تماشاگران را دارد اما چیزی که من دیدم، خیلی فرق میکرد. با این تماشاگران قهرمانی حق شهرداری بود. من سالهای پیش در تیمهای قزوین، ذوبآهن، پتروشیمی و شهرداری تبریز بازی کرده بودم اما الان با این قهرمانی دل یک شهر شاد شده نه فقط یک تیم.
قهرمانی هم در مقابل تیم سابقتان ذوبآهن بهدست آمد.
ذوبآهن هم تیم خوب و گردنکلفتی بود و انگیزه بالایی برای رسیدن به قهرمانی داشت اما گرگان هم از نظر فنی و هم بهخاطر داشتن بازیکنان خارجی سرتر بود. سرمربی ما هم یک سروگردن بالاتر بود. اگر من بازیکن شهرداری هم نبودم باز هم این حرف را میزدم؛ این تیم از همه لحاظ تیم بهتری بود و حقش بود که قهرمان شود. در همه بازیهای مرحله نیمهنهایی و در 4بازی فینال، شهردار و همه اعضای شورای شهر یکبار هم ما را تنها نگذاشتند و در حال رفتوآمد بین گرگان و تهران بودند. من بهشان میگویم دمتان گرم.
از نظر مالی هم حمایتشان ویژه بود؟
حمایتها تمامقد بود. تیم ما از نظر مالی هم بهترین شرایط را داشت. چه در نیمهنهایی چه در فینال بعد از هر پیروزی پاداش خوبی گرفتیم. برای قهرمانی هم پاداش خوبی درنـظر گـرفتند. پنجشنبهشب هم که در گرگان برایمان جشن قهرمانی گرفتند.
بازی کردن در این تیم با تیمهای قبلی چقدر متفاوت بود؟
وقتی در تیمی که سطح معمولی دارد و در میانههای جدول است بازی میکنی، میتوانی 40دقیقه کامل بازی کنی و امتیاز بالایی هم بگیری اما برای دیده شدن و بزرگ شدن نیاز است که در تیم بزرگتری باشی. برای من خیلی ارزش داشت که کنار بازیکنان بزرگی مثل پری پتی، محمد جمشیدی، رسول مظفری، ادوراس و... بازی کنم. وقتی این بازیکنان هستند خیلی به تو فرصت بازی نمیرسد اما اگر مربی فرصت داد، باید خیلی خوب استفاده کنی تا بتوانی تایم بیشتری از مربی بگیری. این کار خیلی سختی است. من خودم نمیتوانم نظر بدهم و بقیه باید بگویند ولی فکر میکنم توانستم از فرصتهایی که داده شد، خوب استفاده کنم. در بازی با نظمآوران سیرجان 3امتیازی خوبی در لحظه حساس بازی زدم. یا در بازی با شیمیدر برای دفاع از بازیکن خارجیشان که خیلی خوب بود، آقای حاتمی من را انتخاب کرد. از اول تا آخر فصل فرصتهای زیادی به من داده شد و تا جایی که امکان داشت، سعی کردم خودم را نشان بدهم.
با اعتماد به نفس بالایی شوت و 3امتیازی میزنید.
خیلی سخت تمرین میکنم. تیم 2ساعت صبح و 2ساعت بعدازظهر تمرین داشت. هر بار یک ساعت بیشتر میماندم و فقط شوت تمرین میکردم. آقای شمس مربیمان لطف میکرد و کنارم میماند و با من تمرین میکرد. قبل از هر بازی هم روی ذهنم خیلی کار میکرد.
بودن بازیکنان بزرگ در تیم گرگان چقدر به شما کمک کرد؟
70تــا 80درصـــد مسئولیت تیم بهعهده محمد جمشیدی و پری پتی بود. اما در کنار آنها رسول مظفری، کیوان ریاعی و بقیه بچهها هم کارشان را خیلی خوب انجام دادند. سالی که در تبریز بودیم، 2بازیکن خارجی داشتیم که من بسکتبالم را بیشتر مدیون آنها هستم. هر بازیکن خارجی که به ایران میآید، میتواند تا 80درصد بسکتبال تیم و شهر را ارتقا بدهد. من از آنها و پتی چیزهای زیادی یاد گرفتم. هر وقت تیم بعد از تمرینات سنگین استراحت داشت، پتی کلید سالن را میگرفت و خودش تمرین میکرد. از او یاد گرفتم که زیاد تمرین کنم.
25سال سن دارید ولی هنوز به تیم ملی دعوت نشدهاید. با بازیهایی که این فصل انجام دادید، شانس دارید به تیم ملی برسید؟
آرزوی هر بازیکنی است که ملیپوش شود. وقتی در تیم گرگان هستی، انگار در ویترین بسکتبال هستی. امیدوارم بودن در این ویترین سبب شود تا به تیم ملی برسم. اما من باید زودتر از اینها به تیم ملی میرسیدم. سالی که با تیم شهرداری و آقای مهران حاتمی قهرمان لیگ شدیم، 20سالم بود. خیلی بهتر از امسال بازی کردم و در تیم منتخب ایران قرار گرفتم. چند ماه بعد با تیم پتروشیمی و آقای حاتمی در جام باشگاههای آسیا قهرمان شدیم ولی من حتی به اردوی تیم ملی هم دعوت نشدم. دعوت میکردند و بعد خط میزدند ولی این کار را هم نکردند.
از شهر اهر به بسکتبال آمدید، شهری که قبل از شما بازیکنی در این سطح نداشته است.
اهر و ارسباران در همه رشتهها، کشتی، کبدی، والیبال و... استعدادهای خوبی دارد ولی آنها دیده نمیشوند. شهرداری تبریز در لیگیک بازی میکرد، فراخوان داد و استعدادها را جذب کرد. آن موقع آقای بهزاد افرادی سرمربی تیم بود. من را انتخاب کرد و گفت تو استعداد داری. یک سال بازی کردم و تیم به لیگ برتر آمد. سال بعد هم پدیده لیگ شدم. بعد از آقای افرادی، آقای حاتمی دست من را گرفت. شهرداری تبریز بعد از قهرمانی در لیگ برتر منحل شد. استعدادها چطور میتوانند خودشان را نشان بدهند و رشد کنند؟ تبریز کلانشهر است چرا نباید تیمداری کند؟
سجاد پذیرفته آینده خودش را کجا میبیند؟
اول تیم ملی و بعد بازی در لیگهای اروپایی. من از بچگی عاشق بازی لبرون جیمز بودم.