گفتوگو با عبدالرحمن اونق، نویسنده رمان «ماتیخان» و برگزیده جایزه ادبی شهید اندرزگو
روایت امید و آرزوی ترکمنها
علیالله سلیمی- روزنامهنگار
عبدالرحمان اونق، متولد۱۳۳۹ در ترکمنصحراست. کتابهای «قصههای ترکمن» (مجموعه داستان)، «سورتیک» (مجموعه داستان)، «در عمق شبهای تار» (رمان نوجوان)، «چوپان کوچک» (رمان نوجوان)، «راز خایر خوجه» (رمان بزرگسال)، «آوای صحرا» (رمان بزرگسال)، «حماسه گوراوغلی» (رمانس)، «سماجت» (مجموعه داستان ترجمه از ترکمنستان) به قلم این نویسنده منتشر شده و رمانهای «راز خایر خوجه» و «آوای صحرا» جایزه جشنواره معلم را در سالهای ۸۱ و ۸۳ برای این نویسنده به ارمغان آورده است. جدیدترین رمان عبدالرحمن اونق با عنوان «ماتی خان» که از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شده است، اخیرا در دومین دوره جایزه ادبی شهید سیدعلی اندرزگو در بخش رمان بزرگسال بهعنوان اثر برگزیده انتخاب و تجلیل شده است. به همین بهانه با او گفتوگو کردهایم.
رمان «ماتیخان» اثری داستانی با پسزمینه یک واقعه تاریخی محسوب میشود. چه عواملی باعث شده ایده این اثر را از دل تاریخ بیرون بکشید و آن را تبدیل به یک اثر ادبی کنید؟
پدربزرگ مادری من در بستر بیماری بود و من از او پرستاری میکردم. پیرمرد هر وقت سرحال بود برای من از خاطراتش تعریف میکرد. یکی از این خاطرات سوژه رمان «ماتیخان» شد. براساس خاطرات پدربزرگ، او در آن زمان در گرگان سرباز بوده که گزارش میرسد در یکی از دهکدههای مرزی شمال کشور علیه نیرویهای دولتی شورش شده و از گرگان کمک خواسته میشود. پدربزرگ من هم همراه هنگ، به سمت مرز حرکت میکنند، اما وقتی میرسند میبینند دهکده کاملا خالی شده است. آنجا متوجه میشوند مردم دهکده تمام مأموران یا همان امنیهها را قتلعام کرده و از کشور گریختهاند. پرسوجو که میکنند میفهمند بهخاطر ظلم بیش از حدی که امنیهها انجام میدادند این اتفاق افتاده است. ترکمنها اصولا مردمان صلحطلبی هستند؛ مگر اینکه ظلم از حدش بگذرد. در این واقعه هم مردمان دهکده خیلی مدارا میکنند، اما از وقتی که متوجه میشوند امنیهها چشم ناپاکی به ناموسشان داشتهاند ناچار میشوند عدالت را خودشان اجرا کنند. معلوم میشود بزرگان دهکده بارها به مقامات بالاتر شکایت کردهاند اما هیچ ترتیب اثری به شکایت آنها داده نشده است؛ به همینخاطر اهالی دهکده مجبور میشوند دست به خشونت بزنند. این واقعه تأثیر زیادی روی من گذاشت. تصمیم گرفتم این اتفاق را دستمایه رمان جدیدم قرار بدهم. حاصلش همین رمان شد که میبینید.
با توجه به اینکه وقایع این رمان در یک محیط روستایی اتفاق میافتد، پیش از نوشتن این اثر تا چه اندازه با آن محیط آشنایی داشتید و فضاها برایتان آشنا بود؟
چون من ترکمن هستم با محیط ترکمنصحرا آشنایی دارم، ولی برای آشنایی بیشتر با مردمان آن دهکده مرزی سفری به آنجا داشتم تا با سالخوردگان همصحبت شوم و واقعه را از زبان آنها هم بشنوم تا فضای داستان دستم بیاید.
با مطالعه کل داستان متوجه میشویم یکی از محورهای اصلی داستان براساس قیام ساکنان یک روستای ترکمننشین، علیه اقدامات حکومت پهلوی اول و بهخاطر بیعدالتی در حق روستاییان است. این واقعه تا چه اندازه استنادهای تاریخی دارد و شما بهخاطر داستاننویس بودن چقدر به مستندهای تاریخی وفادار بودید؟
تنها منبعی که در این خصوص وجود داشت، گزارش وکیل مجلس گرگان و دشت بوده که در مجلس شورای ملی در صحن مجلس ارائه میشود. گزارش کوتاه از واقعه، درواقع همان حرفهایی بوده که پدربزرگ برای من تعریف کرده بود. احساس نیاز هم نکردم به منابع، چون جدا از خاطره پدربزرگ تحقیق میدانی هم کرده بودم.
برای نوشتن رمان «ماتیخان» که در ردیف آثار اقلیمی قرار میگیرد، بهنظر خودتان تا چه میزان مؤلفههای بومی در منطقه ترکمنصحرا را وارد دنیای داستان کردید و آیا همین میزان را برای اینکه رمان شما یک اثر بومی باشد، کافی میدانید؟
رمان ماتیخان اگرچه سوژه بومی دارد و از زندگی قوم خاصی روایت میشود، اما آن واقعه بهانهای است تا وارد اصل زندگی شوم، با تمام خوشی و تلخیهایش، امیدها و آرزوهایش، عشقها و نفرتهایش؛ مقولهای که مختص یک قوم خاص نیست. موضوع مقاومت یا مهاجرت مقوله همه انسانهاست.
شخصیت داستانی «ماتیخان» بهعنوان قهرمان اصلی این داستان، چقدر به آن فرد واقعی در واقعه اصلی نزدیک است؟
من فقط به اصل واقعه وفادار ماندم و داستان خودم را نوشتم. تمام شخصیت و کنش و واکنشها ساخته و پرداخته ذهن نویسنده است؛ مثلا من برای روایت بهتر داستان به کوه نیاز داشتم تا هم دهکده را از دیگر جاها جدا کنم و هم پناهگاهی برای مبارزان لازم بود. در آن محیط جغرافیایی کوه وجود نداشت. تپه ماهورهای کوتاه و بلند هم که به درد من نمیخورد. برای همین کوه را خودم ساختم تا داستان شکل بهتری بگیرد.
برای نوشتن یک اثر داستانی -تاریخی به منابع کتابخانهای و همچنین تحقیقات میدانی متعددی نیاز است. شما چقدر از منابع مستند تاریخی و تحقیقات میدانی استفاده کردهاید؟
همانگونه که در سؤال قبلیتان اشاره کردم، به منبع تاریخی احساس نیاز نکردم. اساسا بهنظرم ماتیخان در زمره رمانهای تاریخی قرار نمیگیرد. درواقع رنگ تاریخ خورده است. بیشتر به چالشهای زندگی مردمان آن دیار میپردازد. با تمام خصوصیات زندگی قوم خاص و زندگی مادی و معنوی ترکمنها را بهنمایش میگذارد.
بهعنوان نویسندهای که در زمینه داستانهایی با پسزمینه تاریخی هم کار کردهاید، جایگاه این آثار در ادبیات داستانی معاصر را چگونه میبینید؟
تاریخ در نفس خود گزارشگونه است. گزارش تاریخی معمولا در اذهان عموم مردم نمیماند، اما وقتی اتفاقات به شکل داستان درمیآید، هرگز از ذهن پاک نمیشود؛ چون مخاطب با شخصیتهای داستان همذاتپنداری میکند. درواقع از منظر مخاطب پایین میآید و با شخصیتهای داستان زندگی میکند یا بهتر است بگویم خودش میشود یکی از شخصیتهای داستان. برای همین داستانهایی که زمینه تاریخی دارند بهتر از روایت تاریخی اثرگذارند.
بازخورد و بازتابهای انتشار رمان«ماتیخان» در میان مخاطبان، منتقدان ادبی و بازار کتاب ایران چگونه بوده است؟
شما بهتر میدانید که در این آشفته بازار نشر و چاپ که کتاب در سبد خرید خانوادهها جایی ندارد، کمتر کتابی توفیق فروش خوب پیدا میکند؛ مخصوصا که بلایی با عنوان کووید-19 هم مزید بر علت شده است. با تمام این احوال، ماتیخان توانسته تا حدی با مخاطبش ارتباط برقرار کند و از این کتاب استقبال و در محافل ادبی دربارهاش بحث شود. زمزمههایی را میشنوم که نشست نقد هم در منطقه برایش بگذارند؛ البته یکی از حسنهای برنده شدن در جشنواره هم این است که کتاب بهتر دیده شود.