میشناسمش! شما هم میشناسیدش؟
16سال از درگذشت منوچهر نوذری، هنرمند خوشقریحه میگذرد
یاور یگانه- خبرنگار
1- حق هم دارید؛ نه شما که خیلیهای دیگر خاطرشان نیست، از بس که وقتی پیچ رادیو را باز میکنید معمولا صدای کسی را میشنوید که دارد زور میزند بیخود و بیجهت با شنونده خودمانی شود. دیگر خیلیها یادشان نمیآید یک اجرای خوب و استاندارد رادیویی چه ویژگیهایی دارد یا مجری و بازیگر رادیویی خوب چهکسی است. نمیخواهم بنا به عادت مألوف ما ایرانیها از «گذشته» شمشیر دامُکلِس بالای سر «حال» بسازم و غم «گذشته» را بخورم و برای حال زارِ «حال» مرثیه بخوانم. از این خبرها نیست. اتفاقا اگر «حال»مان عیب و ایرادی دارد، باید علتش را در «گذشته» جستوجو کنیم. باید ببینیم چه شد که دیگر کسانی مثل منوچهر نوذری در رادیو اجرا نمیکنند؟ در 16سالی که از درگذشت «آقای خنده» میگذرد، صدای چند نفر در رادیو و تلویزیون به گوشمان خورده که یکآن پیش خودمان خیال کرده باشیم او میتواند جانشین خوبی برای نوذری باشد؟ شاید در تمام این سالها فقط فرزاد حسنی بود که گاه در اجرا و حاضرجوابیاش از خودش رِندی و هوشی نشان میداد که ما را یاد مرحوم نوذری میانداخت. اما بهنظر شما یک نفر در قبال کرور کرور آدم ریز و درشتی که هر سال وارد صداوسیما میشوند و به آنتن زنده و تولیدی (برنامه ضبطشده) میرسند کم نیست؟ البته که نوذری با همه آنهایی که در این سالها وارد کار شدهاند آنقدر توفیر دارد که نباید انتظار داشت کسی به گَرد پایش برسد، ولی چه میشود کرد؛ اگر شما هم اجرایش را در «صبح جمعه با شما»ی رادیو شنیده باشید یا برنامه «مسابقه هفته»اش را در تلویزیون دیده باشید یا حتی اگر فیلمهایی را که در آنها جای جک لمون حرف زده تماشا کرده باشید، حتما دلتان برایش تنگ شده است، مخصوصا امروز که شانزدهمین سالگرد درگذشت منوچهر نوذری است. هرچند اگر دلتنگش هم نشده باشید، حق هم دارید؛ نه شما که خیلیها دیگر خاطرشان نیست.
2- «آقای ملوّن» یکی از آن تیپهای دوستداشتنی و پرطرفدار برنامه رادیویی «صبح جمعه با شما» بود که نوذری خلقش کرد. واژه «خلق»، زیادهروی ژورنالیستی نیست. «آقای ملوّن» آدم هُرهری و حزب بادی بود که از اینکه بهصورت عیان و آشکار نفع شخصیاش را دنبال کند ابایی نداشت. فکر میکنید این شخصیت برایتان آشناست؟ حق دارید؛ نوذری این شخصیت را از آدمهای همین جامعه گرفته بود. ملوّن با اینکه مجموع چندین و چند خصلت بد ما ایرانیها بود، اما یک ویژگی بارز و جالب داشت که او را به شخصیتی متناقض بدل میکرد که گاه به راحتی نمیشد سر از کارش درآورد. آن ویژگی، رُکگویی و فاشگویی ویرانکنندهاش بود. ملوّن زبان تلخ و نیشزنندهای داشت. با اینکه میخواست دنیا به کامش باشد، اما باج نمیداد و با آن «میشناسمش»های کشیدهاش، جَلد و چابک رگباری متلک میانداخت و طرف مقابلش را سکه یک پول میکرد. «آقای دستودلباز» - دیگر مخلوق نوذری - هم شبیه ملوّن بود. در داد و دهش، خسیس و بخیل اما در خرج کردن کلمات دستودلباز. این زبانآوری خصلت خود نوذری بود. بلد بود چطور از توسن کلام سواری بگیرد که نه به «تریج» قبای ایرانیجماعتِ زودرنج و آماده سوءتفاهم بربخورد و نه یخ و بیمزه باشد. ملوّن و دستودلباز نمادی از رذایل اخلاقی بودند که نوذری با بهرهگیری از اغراق، طعنه، تقلید و کنایه آنها را آفریده بود. سالها بعد کسانی همچون مهران مدیری در «پاورچین» یا «برره» و محسن تنابنده در «پایتخت» روی همین ویژگی سرمایهگذاری کردند و روی خصلتهای بد ایرانیان مانور دادند و توانستند شخصیتهایی بهیادماندنی در قاب تلویزیون بیافرینند.
16-3 سال از درگذشت نوذری گذشته اما هنوز آنهایی که مزه اجراهای خوب او زیر زبانشان هست، فراموشش نکردهاند. اما آیا ضمانتی هست که نوذری را 16سال دیگر کسی بهخاطر بیاورد؟ در خیل برنامههای نهچندان پرمخاطب تلویزیون و رادیو نمیشود زمانی به بازپخش تکههایی از برنامههای نوذری و امثال او اختصاص داد تا همچنان یادمان بماند نوذری چه تسلطی داشت و چقدر شنیدن صدا و دیدن چهرهاش کیف میداد. در تمام سالهایی که از فوت نوذری گذشته، حقش نبود که کتابی درباره او منتشر شود؟ نمیشد مستندی از زندگیاش ساخت و در تلویزیون پخش کرد؟ نوذری آنقدر کار کرده و آنقدر خوب کار کرده که به زحمتش بیارزد که از میراثش نگهداری کرد. نوذری و نوذریها میراثگرانبهایی هستند؛ قصد شعار دادن نداریم. فکر میکنید 16سال دیگر کدام مجری رادیویی یا تلویزیونی این روزها را به یاد میآوریم؟ اگر نوذری هنوز در حافظه ما به حیاتش ادامه داده و در سالگردش از فراقش هوای دلمان ابری و چشمانمان بارانی میشود، دلیلش این است که نوذری کارش را بلد بود. ما این روزها بیشتر از همیشه به حفظ یاد و نام کاربلدها نیاز داریم.