• دو شنبه 8 بهمن 1403
  • الإثْنَيْن 27 رجب 1446
  • 2025 Jan 27
دو شنبه 15 شهریور 1400
کد مطلب : 139782
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/5ypWB
+
-

تلاش مرد ضایعات جمع‌کن برای گرفتن طلبش حادثه هولناکی را رقم زد

از قطع‌کردن انگشت بدهکار تا اسیدپاشی به مأموران پلیس

پیگیری
از قطع‌کردن انگشت بدهکار تا اسیدپاشی به مأموران پلیس


مردی که برای فرار از دست مأموران کلانتری روی آنها اسید پاشیده بود در نخستین جلسه بازپرسی مدعی شد که قصد داشته از اسید برای تهدید بدهکارش استفاده کند، اما آن روز ماجرا طور دیگری رقم خورد.
به گزارش همشهری، بامداد هشتم شهریورماه ماجرای یک اسیدپاشی به تیم جنایی پایتخت اعلام و با انجام تحقیقات اولیه مشخص شد که افرادی که هدف اسیدپاشی قرار گرفته‌اند سرباز و مأمور کلانتری 113بازار هستند.
ماجرا از این قرار بود که آنها در حال گشتزنی در حوزه استحفاظی خود بودند که متوجه شدند فردی با چاقو، مردی را زخمی کرده و با وی درگیر شده است.
به‌نظر می‌رسید که مرد مسلح قصد زورگیری دارد و مأمور و سرباز کلانتری با دیدن این صحنه وارد عمل شدند تا متهم را دستگیر کنند، اما وی با دیدن پلیس تصمیم به فرار گرفت و مأموران به تعقیب او پرداختند و وی را در کوچه‌ای بن‌بست گیر انداختند. متهم راهی برای فرار نداشت و در این شرایط یک بطری از جیبش بیرون کشید و محتویات بطری که اسید بود را به سمت سرباز و مأمور کلانتری پاشید. او سپس پا به فرار گذاشت، اما مأمور کلانتری درحالی‌که اسید دستانش را سوزانده بود، اسلحه‌اش را بیرون کشید و بعد از چندبار اخطار آن را به سمت متهم فراری گرفت و با شلیک گلوله به پای وی، ‌به فرارش پایان داد.
با دستگیری مرد اسیدپاش یک چاقو، قمه، اسلحه و تعدادی فشنگ به همراه یک ظرف اسید از او کشف شد و با رسیدن نیروهای کمکی، 2مامور کلانتری و متهم مجروح به بیمارستان انتقال یافتند. در ادامه تحقیقات مشخص شد که متهم 38ساله است و چون از مردی پول طلب داشته سراغش رفته و با چاقو یک انگشت وی را قطع کرده است. او دیروز پس از بهبودی و ترخیص از بیمارستان به شعبه پنجم دادسرای جنایی تهران منتقل شد و وقتی پیش روی قاضی محمدجواد شفیعی قرار گرفت، اقرار کرد که پس از زخمی‌کردن مرد بدهکار قصد داشته با اسید او را تهدید کند و پولش را پس بگیرد، اما همان لحظه مأموران رسیده‌اند و نقشه‌اش ناکام مانده و در نهایت برای فرار از دست مأموران اقدام به اسیدپاشی به روی آنها کرده است.
با انجام تحقیقات اولیه از متهم، وی به جرم برهم زدن نظم عمومی، قطع انگشت یک مرد، حمله به مأموران و اسیدپاشی روی آنها، تمرد از دست پلیس و حمل سلاح گرم و سرد بازداشت شد و تحقیقات از وی ادامه دارد.

   انتقام خونین از خریدار گاری

متهم 38ساله است و سابقه کیفری ندارد. می‌گوید نه معتاد به مواد‌مخدر است و نه الکل، اما چند وقتی است که به جمع‌آوری ضایعات و فروش آنها روی آورده و همین شغل جدیدش باعث شده که گرفتار این اتفاقات شود.

شغل جدیدت چه ارتباطی به اسیدپاشی روی مأموران پلیس دارد؟
مدت‌ها بود که بیکار بودم تا اینکه به پیشنهاد یکی از دوستانم تصمیم به جمع‌آوری ضایعات و فروش آنها گرفتم. زمانی که با دوستم به‌دنبال ضایعات بودیم، یک گاری پیدا کردیم و تصمیم گرفتم آن را بفروشم. کسی که خریدار ضایعات بود، رسول نام دارد. گاری را به او فروختم، اما او حاضر نمی‌شد پولش را بدهد.
برای همین با اسید، چاقو و اسلحه سراغ او رفتی؟
احساس می‌کردم که چون تازه‌کارم می‌خواهد سرم کلاه بگذارد. علاوه بر گاری مقداری ضایعات هم به او فروختم. گاری را 500هزار تومان خرید و قرار شد برای مابقی ضایعات هم یک میلیون تومان به من بدهد، اما امروز و فردا می‌کرد. بعد از آن هم چندباری به پاتوق او رفتم و سراغش را گرفتم، اما نبود. همین باعث شد که خشمم نسبت به او بیشتر شود. تصمیم گرفتم که تهدیدش کنم و هرطور شده به پولم برسم.
چطور او را پیدا کردی؟
پاتوقش را می‌دانستم. اسید تهیه کردم و به آنجا رفتم، اما نبود. به همه سپردم که اگر کسی از او خبری به‌دست آورد به من اطلاع دهد. بعد به زیر پل ابوسعید رفتم و خوابیدم. چند دقیقه بعد موبایلم زنگ خورد و از خواب پریدم. دوستم گفت که رسول را در محله بازار دیده است. فورا سراغش رفتم تا با اسید او را تهدید کرده و طلبم را بگیرم، اما او مقاومت کرد و با هم درگیر شدیم.
تو که می‌خواستی او را تهدید کنی، پس چرا انگشتش را قطع کردی؟
مقاومت می‌کرد و حاضر نمی‌شد پولم را بدهد. من هم عصبانی شدم و با چاقو و قمه‌ای که همراهم بود انگشت او را قطع کردم. می‌خواستم اول از او زهرچشم بگیرم و در مرحله بعد با اسید تهدیدش کنم، اما از بخت بد من همان لحظه پلیس رسید. فکر می‌کنم مردم با دیدن درگیری به پلیس زنگ زده بودند.
اما به جز اسید، قمه و چاقو، اسلحه و فشنگ هم همراهت بود. آنها برای چه بود؟
یک هفته قبل از ماجرا در میان پسماندها و زباله‌ها یک نایلون پیدا کردم که در آن یک کلت خراب و تعدادی فشنگ بود. بعد از آن همیشه اسلحه را همراه خودم می‌بردم، اما هیچ وقت از آن استفاده نکردم. چاقو و قمه را هم برای تهدید مرد بدهکار خریدم. اسید را هم شب قبل از حادثه خریدم تا برای تهدید مرد بدهکار دستم پر باشد! فکر می‌کردم اگر اسید را ببیند به سرعت پولم را می‌دهد، اما ماجرا طور دیگری شد.
چرا به سمت پلیس اسیدپاشی کردی؟
می‌خواستم هرطور شده فرار کنم، اما اشتباه کردم. در آن لحظه اصلا مغزم به‌درستی کار نمی‌کرد، وقتی ماشین پلیس را دیدم وحشت کردم. یک سرباز و یک مأمور بودند که قصد داشتند مرا دستگیر کنند. ابتدا سرباز مرا گرفت که ناچار شدم برای رهایی اسید را به سمت او بپاشم که صورتش مصدوم شد. بعد مأمور جلو آمد که روی او هم اسید پاشیدم و قصد فرار داشتم، اما دستگیر شدم. خیلی پشیمانم و اصلا قصد نداشتم که به مأموران آسیبی برسانم.
سابقه داری؟
نه. این نخستین‌باری است که دستگیر می‌شوم. والدینم فوت شده‌اند و من سال‌هاست که تنها هستم. در تهران جا و مکان مشخصی ندارم یا در خانه دوستانم می‌مانم یا در گرمخانه‌ها. اگرچه مشکلات مالی داشتم، اما هرگز به فکرم نرسید که خلاف کنم. این بار هم فقط می‌خواستم پولم را پس بگیرم که این اتفاقات رخ داد.

این خبر را به اشتراک بگذارید