چرا کنفرانس بغداد به اهداف خود نرسید؟
حسن نافعه- استاد دانشگاه قاهره
کنفرانس بغداد بدون شک در نوع خود رخدادی بیسابقه بود. در نگاه اول نمیتوان این کنفرانس را نشستی عربی مانند اتحادیه کشورهای عرب به شمار آورد، چرا که کشورهای غیرعربی مهمی در آن شرکت داشتند. از سوی دیگر کنفرانس بغداد، نشستی خاورمیانهای نیز نبود، چرا که کشورهایی خارج از این منطقه و بلکه بسیار دور از آن (فرانسه) به عراق دعوت شده بودند. در عین حال نمیتوان عنوان همسایگان عراق را هم برای کنفرانس بغداد برگزید، چرا که یکی از مهمترین همسایگان این کشور (سوریه) بهدلیل نگرانی از احتمال تحریم دیگر کشورها، اصولا به عراق دعوت نشد.
کنفرانس بغداد که در هیچکدام از چارچوبهای دیپلماتیک متعارف نمیگنجد، پس از برگزاری زیر سایه دو علامت سؤال مهم قرار گرفت: چرایی مشارکت فرانسه و غیبت سوریه. فرانسه تنها کشوری نیست که از خارج از منطقه خاورمیانه به کنفراس بغداد دعوت شده، اما بدون شک در همراهی با دولت عراق و حتی حمایت از اجرای این کنفرانس نقشی اساسی داشته است. سؤال این است: فرانسه در قامت یک کشور اروپایی مستقل در کنفرانس بغداد شرکت کرده یا به نمایندگی از اردوگاه قدرتهای غربی؟ برخی کارشناسان بر این باورند که پاریس پس از آغاز فرایند خروج آمریکا از خاورمیانه، بهدنبال پر کردن جای خالی این کشور براساس منافع و چشماندازهای امنیتی-اقتصادی مستقل خود است. بر مبنای این تحلیل، حضور امانوئل مکرون در کنفرانس بغداد، در امتداد تلاشهای وی برای افزایش نفوذ فرانسه در لبنان، مصر، خلیجفارس و سایر نقاط خاورمیانه تعریف میشود. در مقابل، گروهی دیگر از تحلیلگران معتقدند افزایش تحرکات اخیر فرانسه در خاورمیانه بدون شک با چراغ سبز آمریکا و از طریق تعامل با این کشور صورت میگیرد و نمیتوان در این زمینه برای سیاست خارجی فرانسه، هویت مستقلی از آمریکا و ناتو قائل شد. بهعبارت دیگر، دولت بایدن تلاش میکند عراق را از مدار منطقهای ایران خارج کرده و هویت جدیدی به آن ببخشد و در این زمینه، از نفوذ و امکانات منطقهای متحد اروپایی خود، یعنی فرانسه
استفاده میکند.
اما درباره غیبت سوریه؛ در درجه اول روشن است که این تصمیم برخلاف تمایل کشور میزبان اتخاذ شده است. بغداد بهخوبی میدانست مشارکت نکردن سوریه، نهتنها اعتبار کنفرانس را زیر سؤال برده بلکه بر نتایج آن نیز تأثیر منفی خواهد داشت. اما در سایه اصرار فرانسه، ترکیه و شاید برخی کشورهای عربی، عراق سرانجام ناچار شد برای نجات کنفرانس، بهطور علنی ارسال نکردن دعوتنامه به سوریه و تداوم انزوای این کشور را تأیید کند. با وجود این، سوریه «غایب حاضر» در کنفراس بغداد بود. تمام کشورهای منطقه بهخوبی میدانند که بحران سوریه یکی از مهمترین پروندههای باز خاورمیانه است و بدون مشارکت فعال دمشق، هیچ راهحل و ابتکار عملی برای پایان دادن به شرایط فعلی وجود نخواهد داشت.
نشانههای غیبت سوریه را بهخوبی میتوان در بیانیه پایانی کنفرانس بغداد مشاهده کرد: بیانیهای پر از تعابیر کلی و بیفایده که نشان میداد این کنفرانس در بررسی جدی بحرانهای واقعی منطقه و تلاش برای دستیابی به راهحلهای پایدار ناکام بوده است. در عین حال، اشاره نکردن به مسئله فلسطین و رژیم اشغالگر صهیونیستی در این بیانیه توسط کشورهای حاضر نیز یکی دیگر از نکات معنادار کنفرانس یک روزه بغداد بود.
با وجود این کنفرانس بغداد را میتوان از برخی جهات رخدادی مفید به شمار آورد. در هر حال اجتماع رهبران و نمایندگان کشورهایی که طی سالهای گذشته بر سر بسیاری از پروندههای حساس رودرروی یکدیگر قرار داشتهاند، خود رخداد قابل توجهی است. در این میان، برگزاری برخی نشستهای جانبی میان سیاستمدارانی که برای نخستین بار طی سالیان قبل با یکدیگر ملاقات علنی و مستقیم داشتهاند بسیار مهم بود: نظیر نشست عبدالفتاح سیسی، رئیسجمهور مصر با شیخ تمیمبنحمد امیر قطر. بهعبارت دیگر میتوان گفت اگر کنفرانس بغداد در امتداد نشست شهرالعلا عربستان (نشستی که ابتدای سال میلادی جاری برای اعلام آشتی عربستان و قطر برگزار شد)، طراحی شده باشد تا حدودی موفق بوده است. درصورت پذیرش این پیشفرض باید اذعان کرد که مهمترین برنده کنفرانس بغداد در حقیقت عراق بوده است. برای مثال این کشور در جریان نشستهای جانبی میان مصطفی الکاظمی با رهبران میهمان به توافقها و تفاهمنامههای جدیدی در زمینه مبارزه با تروریسم، خرید سلاح، همکاریهای اطلاعاتی و البته سرمایهگذاری و بازسازی دست یافت. در عین حال اجتماع سران عربی درکنفرانس بغداد، فرصتی جدید برای رایزنی رهبران عراق، مصر و اردن بر سر پروژه مشترک شام جدید و توافقهای فیمابین، مخصوصا در حوزه نفت، گاز، تاسیس شبکه مشترک برق و مبادلات تجاری مهیا کرد.
اما در پایان این سؤال برای افکار عمومی مطرح میشود: آیا دستاوردهای مذکور در کنفرانس بغداد، با موج رسانهای گستردهای که قبل از برگزاری آن به راه افتاده و پیشبینیهایی که دربارهاش مطرح شده بود همخوانی دارد؟ آیا واقعا این کنفرانس، آنطور که مقامات عراقی ادعا میکردند، در استفاده از آرامش نسبی حاکم بر منطقه برای تاسیس مکانیسم جدیدی از تعامل و همکاریهای مشترک میان قطبهای مختلف قدرت، موفق شد؟ پاسخ این سؤال از دید من منفی است و چرایی آن نیز به یک دلیل ساده بازمیگردد:کنفرانس بغداد توانایی و قدرت کافی برای ورود به 2مسئله اصلی که آینده ثبات منطقه خاورمیانه به آنها گره خورده را نداشت؛ 1- پرونده هستهای ایران و اینکه آیا آمریکا حاضر است بدون پیششرط به تعهدات خود در توافق سال 2015بازگشته و تحریمهای این کشور را لغو کند؟ 2- پرونده فلسطین و اینکه آیا اسرائیل برای دستیابی به راهحلی واقعی، چه براساس راهکار 2کشوری و چه بر مبنای تاسیس کشوری واحد، بدون تبعیض نژادی با تکیه به رأی اکثریت آمادگی دارد؟ بر مبنای آنچه گذشت، کنفرانس بغداد صرفا موفق شد به نیازهای موقت و زودگذر برخی کشورهای منطقه پاسخ دهد و هیچ آیندهای برای آن وجود ندارد.
منبع: العربی الجدید