جوان ۸۰ ساله
فردا تولد مسعود کیمیایی است
سعید مروتی
سالهای جوانی، 25سال پیش در چنین روزهایی در گرمای مرداد که انگار از کف پیادهروهای لالهزار هرم آتش زبانه میزند، مقابل بساطی جلوی سینما کریستال ایستادهام و مجلههای قدیمی را ورق میزنم. روی جلد یکیشان عکس پشت صحنهای از فیلم خاک چاپ شده و داخلش مصاحبهای مفصل با کارگردان. تیترش این است: «من به ستیز میاندیشم» فصلنامه ستاره سینما را که تاریخ انتشارش پاییز ۱۳۵۲ است، برمیدارم. تیتر مصاحبه در ذهنم میماند.
بهمن ۷۳ در صف طولانی سینما آزادی ایستادهایم برای «تجارت» که یک دفعه خودش سوار اتومبیل از کنارمان رد میشود و ایستادن پشت چراغ قرمز همان و به هم ریختن صف و افتادن داربست و هجوم ملت همان.
قصه محبوبیت و تأثیرگذاری و همه آنچه حس و حال مخصوص و منحصر به فرد فیلمهایش دانسته میشود را همه میدانند. بیش از 50سال است که نه صرفاً هر فیلم که هر اتفاقی که بهنحوی مربوط به او باشد، ارزش خبری دارد. تنها فردی است که هم نشریات روشنفکری، عکسش را روی جلد میزدند و هم هفتهنامههای عامهپسند. او که هنوز هست و همچنان ایستاده پای آنچه درست یا غلط، قبولش دارد. پسندش گاهی با پسند عمومی منطبق شده و گاهی هم نشده است. گاهی روشنفکران تأییدش کردهاند و گاهی هم نه. نمیخواهم بگویم تحسینها و دشنامها بیاثر بودهاند، ولی واضح است و کارنامهاش هم شهادت میدهد که همیشه «عکس» خودش را گرفته و تسلیم هیچ جریانی نشده است.
زمان گذشت و از لانگ شات جلوی سینما آزادی به کلوزآپ در کوی دوست رسیدیم. به عالم سودایی عشق و معرفت و رفاقتی که مخالفانش هم معترفند بهترین جلوههایش در فیلمهای او به نمایش درآمده است.
در ۸۰ سالگی همچنان جوان است. «خائنکشی» را ساخته، با «گوزنها» به اروپا رفته و خبر رسیده که قرار است نقاشیهایش به گالری گلستان بیاید تا که به قول خانم گلستان خیابانهای دروس بند بیاید. فردا ۷ مرداد تولدش است. تولد آقای مسعود کیمیایی عزیز که سلامت ماندنش در این روزگار سخت، شوقبرانگیز و امیدبخش است. با احترام فراوان برای تداوم حیرتانگیزش در 6دهه فعالیت هنری، برای همه آن لحظات درخشانی که برایمان خلق کرده، برای معرفت حضورش و اینکه همچنان به ستیز میاندیشد و همیشه کنار ما بوده نه مقابلمان.