نوا ذاکری ـ خبرنگار
پامنار، تفتیده از آفتاب داغ خرداد ماه، زیر صدای ماشینها، موتورسیکلتها و همهمه عابران و کاسبان، خاموش نشسته و در اندیشه سرنوشتی که بر او رفته، نظارهگر آیندهای است که این مردمان برایش رقم خواهند زد. از سنگفرش خیابان جدا و وارد کوچه مشیرالخلوت میشوم، گشت کوتاه ما از اینجا آغاز میشود؛ اینجا که همهچیز بوی کهنگی و رهاشدگی میدهد. از همان ابتدا قدمت بناها و معماری آنها جلب توجه میکند. کوچههای تنگ و باریک، ساختمانهای کم ارتفاع، درختان کهنسال و بناهای تاریخی از یاد رفته که در گذر سالها جراحات عمیق برداشتهاند اما همچنان سرپا ایستادهاند؛ اینها که بخش بزرگی از تاریخ تهران را روی شانههای خود حمل میکنند مرا یاد بیتی از خاقانی میاندازند: «تن سپر کردیم پیش تیرباران جفا/ هرچه زخم آید ببوسیم و ز مرهم فارغیم»
پامنار، بخشی از محله عودلاجان، یکی از قدیمیترین خیابانهای تهران و به نوعی قلبِ تاریخی پایتخت که محل زندگی بسیاری از صاحب منصبان دربار و شخصیتهای سیاسی مهم در طول تاریخ بوده، حال و روز خوشی ندارد. این خیابان که به سال۱۳۳۴ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است هماکنون به بورسِ فروش فنس ، ایرانیت و طلق تبدیل شده و بسیاری از خانههای تاریخی آن یا بهطور کامل تخریب شدهاند یا در حال تخریب هستند و از شمار بسیاری از این خانهها، تنها اسکلتی برجای مانده که نشان از قدمت و استواری این بناها دارد. دیدن این بناهای تخریب شده در کوچه پس کوچههای پامنار، غم انگیز و درعینحال شگفتانگیز است که چه تاریخی در همین محله کوچک جا خوش کرده و عدمرسیدگی صحیح، میتواند بهزودی این تاریخ را همینجا دفن کرده و برود تا پامنار را به یکی از قطبهای تجاری پایتخت بدل کند اما این بناها با همه زخمهایی که بر جانشان نشسته، ایستادهاند. اگر تمام تاریخ پامنار را کنار بگذاریم و از بناهای مهمی مانند خانه موتمنالاطبا، خانه ناصرالدین میرزا، خانه سلطان بیگم شجاعی (خانه موزه بازار)، خانه سرهنگ ایرج، خانه آیتالله کاشانی، کنیسه عزرا یعقوب، مسجد آیتالله شاهآبادی، کنسولگری روسیه، امامزاده روحالله و بسیاری دیگر چشمپوشی کنیم، این منطقه را تنها باید به این دلیل که در سالهای نهضت ملیشدن نفت، یکی از مهمترین کانونهای سیاسی ایران بود محافظت کرد.
پامنار؛ قلب توریستی پایتخت
بسیاری از این بناهای تخریب شده که به حال خود گذاشته شدهاند، به مأمن معتادان بدل شده و تا حدی امنیت محله را نیز خدشهدار کردهاند.
محمدرضا زید شفیعی، دبیر شورایاری محله پامنار میگوید: «متأسفانه معتادها و کارتنخوابها به برخی از این خانهها رفتوآمد میکنند و امنیت اهالی را دچار مشکل کردهاند. .» او با بیان اینکه پامنار میتواند قلب توریستی پایتخت باشد، اضافه میکند: «اگر توریست اینجا بیاید، چندین روز طول میکشد تا بهطور کامل این خانهها را ببیند. ما حتی اگر بتوانیم تعداد اندکی از این خانهها را هم نجات بدهیم کار بزرگی کردهایم.»
تهران از پامنار آغاز میشود
بیتوجهی به پامنار با وجود پتانسیلهای عظیم آن، سالیان سال است که ادامه دارد و مختص به یک دولت خاص نیست. البته برخی از این خانهها به همت سازمان میراث فرهنگی به ثبت ملی رسیدهاند اما پس از چندی و درپی شکایت مالکان، از فهرست خارج شده و به حال خود رها شدهاند تا بهطور کامل تخریب شوند. برخی از این خانهها هم که هنوز قابلیت استفاده دارند، به انبار بدل شدهاند. با ادامه این روند، طولی نمیکشد که تمام خانههای پامنار تخریب و به انبارهای بازار اضافه شوند؛ اتفاق خطرناکی که میتواند بخش مهمی از تاریخ تهران را با خود به گور ببرد.
مهران تهرانی یکی از اهالی پامنار است. او درباره تاریخچه پامنار میگوید: «پامنار زیرمجموعهای از عودلاجان کلان است که الان به محله پامنار تبدیل شده است. اگر خیلی قاطع بخواهیم درباره تاریخ تهران صحبت کنیم، باید بگوییم که اصل تهران همینجاست. تهران از این محله شروع میشود. کسانی که در دربار بودند و پستهای حکومتی داشتند در همین منطقه ساکن بودند. کوچههای این محله، به نام کسانی بوده که اینجا زندگی میکردند، مثل کوچه قائممقام فراهانی، کوچه بهاءالدوله، امینالدوله، صدیقالدوله و... میرزاشفیع مازندرانی که عهدنامه فینکنشتاین را نوشته و صدراعظم فتحعلی شاه بوده ساکن همین محل بوده که امروز هم اسکلت خانه پابرجاست و خوشبختانه بافت خانه از هم نپاشیده و مالک شخصی دارد. این یکی از دهها خانهای است که در پامنار دارای تاریخچه و شناسنامه است. ما در پامنار خانه «میرزا ابوطالب زنجانی» را داریم که ناصرالدینشاه بسیار به ایشان مراجعه میکرده و کارهای فقهیاش را اینجا انجام میداده. خانه ایشان هم هنوز وجود دارد.» او ادامه میدهد: «آقاعلی حکیم» که پایهگذار حکمت نظری بوده هم در این محله ساکن بوده و خانهاش موجود است. «محمدتقی میرزا رکن الدوله» که صدراعظم بوده، خودش و نسل بعدش هم در همین خانهای ساکن بودهاند که امروز هم پابرجاست. هماکنون مقرنس کاری، گچکاری و آینهکاری خانه پابرجاست. خانه «امیرلشکر» خوشبختانه توسط شهرداری خریداری شده اما بلاتکلیف رها شده است. تا بهمن ماه سال99، ستونهایی برای نگهداری اسکلت خانه وجود داشت اما حالا مدتی است که ستونها را برداشته اند و به ضرس قاطع میتوان گفت که تا برج پنج و شش، این خانه بهطور کامل تخریب میشود.
تهرانی اضافه میکند: «وقتی ما خانه «آقا علی حکیم» را اطلاعرسانی کردیم، از یزد برای بازدید آمدند، شگفت زده گفتند که یزد شهر بادگیرهاست چطور در تهران خانههای بادگیردار وجود دارد؟ من 2سال است که بجد درگیر تاریخچه پامنار هستم و برای اطلاعرسانی تلاش میکنم.»
او با اشاره به یک شخصیت مردمی در پامنار میگوید: «پهلوان اکبر پامناری، یکی از شخصیتهای مردمی پامنار است که ما خانهاش را پیدا کردیم اما متأسفانه تخریب شده. این شخصیت زورخانه و قهوهخانه داشته و تمام درآمدش را به مستمندان کمک میکرده. متأسفانه اصلا به این شخصیت پرداخته نشده و فقط یک عکس در تاریخ از او باقی مانده است.»
یکشنبه 30 خرداد 1400
کد مطلب :
133636
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/31m19
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved