در فوتبال جهان به مدیربرنامهها بیشتر از بازیکنان حرفهای خوش میگذرد. آنها تنها بهواسطه ارتباط با باشگاهها و نظارت بر سر مفاد قرارداد درصد قابلتوجهی از هزینه نقلوانتقالات را به جیب میزنند؛ بدون آنکه مهارتی در بازیکردن داشته باشند یا در گرما و سرما مجبور به تمرین و حضور در مسابقه و سفرهای طولانی باشند. فقط در یک فقره انتقال ارلینگ هالند از سالزبورگ اتریش به دورتموند آلمان، ایجنت جنجالی این بازیکن 20میلیون یورو کمیسیون جداگانه از باشگاه آلمانی گرفت؛ غیراز سهمی که از قرارداد خود بازیکن دریافت میکند. ایجنتها اتحادیهای جهانی هم دارند که از آنها پشتیبانی میکند، برعکس اتحادیه جهانی بازیکنان یا اتحادیههای محلی که بیشتر در حد اسم و دریافت حق عضویت است. حالا انگار اتفاقاتی در حال رخدادن است که نقش و سهم مدیربرنامهها را کمتر کند. هفته گذشته خبری غیررسمی پخش شد مبنی بر اینکه لائوتارو مارتینس با لغو قرارداد با مدیربرنامههایش قصد دارد قراردادش را با اینترمیلان تمدید کند. کوین دیبروین هم بدون دخالت ایجنت و شخص ثالث قراردادش را با منچسترسیتی تا سال2025 تمدید کرد تا به پردرآمدترین بازیکن لیگ برتر انگلیس تبدیل شود. هماکنون باشگاههای انگلیسی بیش از 272میلیون پوند به دلالها پرداختهاند. دیبروین برای تبدیل کردن خودش به گرانترین بازیکن لیگ جزیره، بهجای مدیربرنامه از کارشناس آمار و دیتا استفاده کرد و توانست از این راه ارزش واقعیاش را به نمایش بگذارد. او با استفاده از آمار ثابت کرده سیتی با او در 4سال آینده میتواند موفقیتهای بیشتری را نسبت به سالهای اخیر کسب کند و آنها هم راضی شدهاند قرارداد ستاره بلژیکی را بدون حرفوحدیثی تمدید کنند. قرارداد قبلی او که تا 2023 اعتبار داشت، هفتهای 50هزار پوند کمتر به او دستمزد میداد. این حرکت مسبوق به سابقه است و در گذشته گری نویل و پل اسکولز هم شخصا با باشگاه مذاکره و چانهزنی میکردند، چون لازم نبود غیر از منچستریونایتد به تیم دیگری بروند. گویا رحیم استرلینگ هم قصد دارد مثل دیبروین در مذاکرات تمدید قرارداد بدون ایجنت خودش حاضر شود. کم شدن تأثیر ایجنتها میتواند به سود فوتبال باشد. برخی مربیان مشهور، بازیکنان تیمشان را از ایجنت خودشان میگیرند، جدا از درنظر گرفتن منافع و نیازهای تیم. برای همین است که گاهی میبینیم بازیکنی مثل حمید آلتینتوپ سر از رئالمادرید درمیآورد و این مهاجم در پست مدافع راست در الکلاسیکو به میدان میرود. ضمن اینکه ایجنت مشترک برای مربیان و بازیکنان امکان تبانی را هم فراهم میکند. بهطور مثال ستارهای ممکن است اگر تیمش سهمیه لیگ قهرمانان را نگرفت، از آن جدا یا ارزش او در بازار نقلوانتقالات کم شود. اینجاست که مدیربرنامهها وارد عمل میشود و جوری نتیجه را با هماهنگی موکلانش در تیمی دیگر هماهنگ میکند که سهمیه هم به دست آید. شاید اگر بازیکن به دل خودش گوش کند و مصالح را در نظر نگیرد در پارهای اوقات برایش سودمند هم باشد. مثلا گرت بیل را درنظر بگیرید که به توصیه بارنت، مدیربرنامههایش چند سالی است حاضر به قطع همکاری با رئال مادرید و پیوستن به تیمی بزرگ نشده، چون هردو میترسند حقوق 17میلیون یورویی این بازیکن به خطر بیفتد و تیم جدید توان پرداخت آن را نداشته باشد. بیل به همین دلیل است که به بازیکنی تمامشده تبدیل شده است.
نکته دیگری که نفرت از ایجنتها را بیشتر میکند این است که بیشتر باشگاهها بهخاطر زیان اقتصادی ناشی از کرونا درصدهایی از حقوق بازیکنان خود را کاهش دادهاند و ایجنتها در این کاهش سهمی پرداخت نمیکنند و هزینهای نمیدهند. افرادی همچون مینو رایولا و خورخه مندس به ثروتهای افسانهای در کنار ستارهها دست یافتهاند. کریستیانو رونالدو برای تولد مندس یک جزیره به او کادو داد. به رونالدو اشاره شد؛ این را هم بدانید که بعد از برد یک بر3 یوونتوس مقابل جنوا رونالدو که موفق به گلزنی نشده بود پیراهنش را با عصبانیت به زمین انداخت. خبرنگار نزدیک به او در توجیه این حرکت گفت که او میخواسته پیراهنش را به توپجمعکن بدهد. او در دیدار پرتغال-صربستان هم بازوبندش را به زمین کوبیده بود. پیام این حرکات این است که کریستیانو از حضور در یووه راضی نیست و از این نارضایتی کسی که خوشحال میشود مندس است که میتواند با یک انتقال دیگر باز هم از این بازیکن 35ساله پورسانت به جیب بزند.
ستارههایی مثل پل پوگبا هم اسیر خواسته ایجنتهای خود شدهاند. مثلا همین بازیکن میتوانست بهجای منیونایتد به رئالمادرید برود و در تیم مورد علاقهاش بازی کند اما طمعکاری مدیر برنامههایش او را از این کار باز داشت تا پورسانت بیشتری بهدست آورد. شاید چندسال دیگر دستکم بازیکنان سرشناس نیازی به وکیل اینشکلی نداشته باشند.
دور زدن ایجنت
برخی بازیکنان در حال حذف مدیر برنامهها از روند مذاکرات هستند
در همینه زمینه :