• یکشنبه 29 مهر 1403
  • الأحَد 16 ربیع الثانی 1446
  • 2024 Oct 20
یکشنبه 3 اسفند 1399
کد مطلب : 124941
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/82xNr
+
-

دامی برای جیمز باند

الماس‌ها ابدی‌اند ۵۰ ساله شد

دامی برای جیمز باند


مسعود پویا ـ روزنامه‌نگار

«الماس‌ها ابدی‌اند/ گرداگرد انگشت من می‌درخشند/ به عشق نیازی ندارم/ عشق چه فایده‌ای برایم دارد؟/ الماس‌ها هرگز به من دروغ نمی‌گویند...» (از ترانه تیتراژ فیلم)
«الماس‌ها ابدی‌اند» بعد از گذشت نیم‌قرن از زمان ساختش نام پر مسماتری نسبت به گذشته به‌نظر می‌رسد. نامی که گویای کیفیت فیلم نیز هست. الماس‌ها ابدی‌اند یکی از سرگرم‌کننده‌ترین و مفرح‌ترین فیلم‌های مجموعه باند است و از بهترین‌هایشان. در دوره اول فیلم‌های باند که با حضور ‌شان کانری ساخته شدند، «گلد فینگر» دوستداران بیشتری دارد ولی الماس‌ها ابدی‌اند به‌عنوان اثری که هم پایان‌دهنده یک دوران و شمایلی خاص از باند (برخاسته از کاریزمای کانری) است و هم تکمیل‌کننده همه فیلم‌های قبل از خود، اثر قابل تامل‌تری به‌نظر می‌رسد. فیلم را گای هامیلتون کارگردانی کرده که به همراه ترنس یانگ از مهم‌ترین کارگردان‌های سری فیلم‌های باند است. الماس‌ها ابدی‌اند بعد از شکست «در خدمت سرویس مخفی ملکه» که بدون ‌شان کانری و با حضور لازنبی ساخته شد جلوی دوربین رفت. کانری که بازی در نقش باند را کنار گذاشته و رسما از شمایلی که باعث شهرتش شده بود خداحافظی کرده بود، در نهایت تصمیمش عوض شده و بار دیگر در قامت مأمور ۰۰۷ ظاهر شد. الماس‌ها ابدی‌اند از الگوهای فیلم‌های قبلی باند تبعیت می‌کند و در عین حال رنگ تازه‌ای به آنها می‌زند. در فیلم قبلی مجموعه کوشیده شده بود جیمز باند تازه‌ای خلق شود؛ آنقدر تازه که باند در فیلم در خدمت سرویس مخفی ملکه عاشق می‌شد و ازدواج می‌کرد! جیمز باند عیالوار احتمالا تصمیمی برای باورپذیرتر و زمینی‌تر کردن قهرمان بود. نه گای هامیلتون و فیلمنامه‌نویس‌هایش در الماس‌ها ابدی‌اند چنین تصمیمی دارند و نه تهیه‌کنندگان. با این همه گویا با کمی تغییر در حال و هوا همگی موافق بوده‌اند. تغییر هم در لحن فیلم رخ داده است. باند در الماس‌ها ابدی‌اند بیشتر از تمام فیلم‌های قبلی‌اش یک شمایل است و معنی‌اش الزاما این نیست که عملیات قهرمانانه پرشکوه‌تری نسبت به فیلم‌های قبلی رقم می‌زند، هم در بازی‌ شان کانری نگاه به گذشته و ماجراهای فیلم‌های قبلی یا به تعبیری تجربه‌های قبلی، لحاظ شده و هم در پرداخت و کارگردانی گای هامیلتون. جیمز باند الماس‌ها ابدی‌اند نسبت به فیلم‌های قبلی خسته‌تر نیست، هوشمند‌تر است و بامزه‌تر. نتیجه اینکه باند الماس‌ها ابدی‌اند، دوست‌داشتنی‌تر هم هست.
   بیش از یک دهه از نخستین باند تاریخ سینما گذشته بود که الماس‌ها ابدی‌اند ساخته شد. در ابتدای دهه 70 انواع و اقسام فیلم‌ها، چه جدی و چه هجویه براساس تیپ و حتی طرح داستانی باند ساخته شده بود. سازندگان فیلم با بازگرداندن کانری فقط به‌دنبال تکرار موفقیت با حضور او نبودند، آنها در پی نجات کل مجموعه هم بودند. موفقیت هم در سایه رعایت قواعد بازی و راه دادن به مایه‌های تازه به‌دست می‌آمد. تازگی باند در الماس‌ها... از کجا می‌آمد؟ از تفریح کردن با موقعیت‌ها و افزودن به طنز ماجرا که حسن حسینی، منتقد و پژوهشگر سینما از آن به‌عنوان حضور عنصر خودآگاهی در الماس‌ها... نام برده که تعبیر دقیقی هم هست. ‌شان کانری هم مثل ۱۰سال پیش جوان و قبراق نیست در عین اینکه تمام خصایص و ویژگی‌های باند را دارد، نوعی پختگی بیشتر و افزودن‌تر هم به نمایش می‌گذارد که طنز دلپذیر و اندازه‌ای هم دارد. الماس ها... آخرین باند موقر است و از فیلم بعدی راجر مور می‌آید و هم لحن فیلم‌ها را عوض می‌کند و هم شخصیت باند را متحول می‌کند. شوخی‌های باند بیشتر و بیشتر می‌شود و مفهوم اندازه بودن لحن شوخ الماس‌ها... با توجه به فیلم‌های بعدی که در غیاب کانری و در حضور مور ساخته شدند بیشتر به چشم می‌آید. بعد از الماس‌ها ابدی‌اند دوستداران باند برای دیدن ۰۰۷ معقول و جذاب نزدیک به ربع قرن صبر کردند.
   باند در الماس‌ها... مطابق معمول توسط «ام» به ماموریت فرستاده می‌شود، مطابق معمول دختری سر راهش قرار می‌گیرد و مطابق معمول گرفتار بدمن‌ها می‌شود و باز هم مطابق معمول از دام‌ها رها شده، دسیسه‌ها خنثی کرده و ماموریتش را با موفقیت به انجام می‌رساند. طنز دلپذیر و مردانه کانری گرمایی به فیلم و موقعیت‌ها بخشیده که باعث شده الماس‌ها... بعد از ۵۰ سال همچنان سرپا باشند. فیلمی که جیمز باند در آن شمایلی از مردانگی را به‌درستی به نمایش می‌گذارد (شوخی‌ها و طنز حضور کانری، برخلاف بسیاری از باند‌های راجر مور فیلم را از سکه نمی‌اندازد) و بدمن‌ها هم گرچه دست آخر شکست می‌خورند اما قدرتمند هستند. حضور زوج وینت و کید به‌عنوان دستیاران سمج قطب شر ماجرا، هم مفرح است و هم مهیج.
   تعداد سکانس‌های به یادماندنی الماس‌ها... از بسیاری از فیلم‌های بعدی باند بیشتر است. از سکانس تلاش برای سوزاندن جیمز باند گرفته تا سکانس تعقیب و گریز با اتومبیل که طبق سنت فیلم‌های باند خوب و حرفه‌ای از کار درآمده است. الماس‌ها... چه در صحنه‌های حادثه‌پردازانه و چه در سکانس‌های عاطفی فیلم قابل توجهی در مجموعه باند است.
   آنچه فیلم را همچنان تماشایی نگه داشته، موفق بیرون آمدنش از آزمون دشوار زمان است. طبیعی است که فیلم قدری کهنه شده باشد یا ریتمش قدری کند به‌نظر برسد ولی الماس‌ها... از این نظر هم فیلم سرآمدی است. در فیلم‌های باند به‌سختی می‌توان به نقش کارگردان در مقام مولف اشاره کرد و معمولا بازیگر نقش باند، فیلمنامه، عوامل فنی و تهیه‌کنندگان به‌عنوان عناصر اصلی، نقش تعیین‌کننده در پیروزی‌ها و شکست‌های باند داشته‌اند. با این همه اشاره نکردن به کارگردانی دقیق و درست گای هامیلتون و تلاش به بار نشسته‌اش در متبلور ساختن لحن مثال‌زدنی فیلم (برگ برنده الماس‌ها و یکی از عوامل اصلی موفقیتش)، هر نوشته‌ای درباره فیلم را ناقص و نابسنده می‌سازد. وقتی باند و تیفانی در انتهای فیلم در کشتی به تعطیلات می‌روند انگار تماشاگر هم به آرامش دلخواهی می‌رسد. همه آن حوادث و رخدادها و عملیات قهرمانانه جیمز باند و گیر افتادن‌ها و نجات یافتن‌هایش در نهایت به هپی اندی منجر می‌شود که قابل پیش‌بینی است ولی باسمه‌ای نیست. این را هم مدیون ‌شان کانری و گای هامیلتون هستیم.

* تیتر مطلب برگرفته از نامی است در دوبله فارسی برای «از روسیه با عشق» درنظر گرفته شد.


شناسنامه

 کارگردان: گای هامیلتون  فیلمنامه:ریچارد میبام و تام منکه ویتس، براساس رمانی از یان فلمینگ  فیلمبردار: تد مور  موسیقی: جان باری بازیگران:‌شان کانری، جیل سینت جان، چارلز گری، لاتا وود، جیمی دین، بروس کابوت، برنارد لی، دزموند لولین، لویس ماکسول، مارگارت لیسی، پوتر اسمیت، بروس گلاور، جوزف فرست و نورمن برتن  تهیه کنندگان: هاری سالتسمن و آلبرت بروکولی رنگی ۱۲۰ دقیقه  ۱۹۷۱
 «ام» (برنارد لی) با کشف این نکته که مقدار زیادی الماس از آفریقای جنوبی خارج شده و قاچاقچی پولداری آنها را انبار کرده، جیمز باند (شان کانری) را به آمستردام می‌فرستد. باند با نام جعلی با دختری به نام تیفانی (جیل سینت جان) تماس می‌گیرد و تیفانی از او می‌خواهد که ۵۰ هزار قیراط الماس دزدی را با خود به لس‌آنجلس ببرد. وقتی او الماس‌ها را به یک جایگاه مرده‌سوزی در لاس‌وگاس می‌برد، دو قاتل حرفه‌ای، وینت (بروس گلاور) و کید (پوتر اسمیت) او را بیهوش می‌کنند و چیزی نمانده که او را بسوزانند که می‌فهمند الماس‌ها بدلی هستند. باند به هتلش برمی‌گردد و تیفانی را هم در اتاقش می‌بیند و با نقشه او برای کش رفتن الماس‌ها موافقت می‌کند. تیفانی سر قرار ملاقاتی می‌رود و الماس‌ها را- که در سگ اسباب‌بازی پنهان کرده اند- می‌گیرد ولی برت ساکسبی (بروس کابوت)، از همکاران میلیاردری به نام ویلارد وایت (جیمی دین)، الماس‌ها را می‌دزد و در کارخانه وایت آنها را به دکتر متس (جوزف فرست) تحویل می‌دهد. باند پنهانی وارد کارخانه می‌شود اما خیلی زود گیر می‌افتد، با این حال در نهایت موفق می‌شود از چنگ تعقیب کنندگانش بگریزد. 
سپس شبانه به آپارتمان مجلل وایت می‌رود ولی در کمال تعجب به جای او، با دشمن دیرینش، بلوفلد (چارلز گری) روبه‌رو می‌شود. بار دیگر از چنگ وینت و کید، محافظ‌های بلوفلد، می‌گریزد. به‌زودی وایت را پیدا می‌کند و از او می‌شنود که بلوفلد می‌خواهد با الماس‌ها، لیزر غول آسایی بسازد و پس از فرستادن آن به فضا، شهر واشنگتن را نشانه بگیرد و آمریکا را به مذاکره درباره خلع سلاح جهانی وادار کند. باند به کمک ارتش به مقر بلوفلد حمله می‌کند و تمام نقشه‌های او را به هم می‌ریزد. پس از دفع آخرین حمله وینت و کید، که به لباس پیشخدمت‌های کشتی درآمده‌اند، باند و تیفانی با اقیانوس‌پیمای مجلل وایت راهی اروپا می‌شوند.

این خبر را به اشتراک بگذارید