یاور یگانه- روزنامه نگار
برگزاری جشنواره، آنهم در شرایطی که کرونا فروکش نکرده، بعضیها را امیدوار کرد که اکران عید میتواند فرصت مناسبی برای کشاندن مردم به سالنهای سینما باشد. اما اکران فیلمهای جدیدی که بتواند مردم را به سینما رفتن ترغیب کند، در شرایط کرونایی این روزها اصلا آسان نیست. چرا؟ چون:
اولا، تا زمانی که کرونا قربانی میگیرد، خیلیها برای حفظ سلامتی خودشان و اطرافیانشان حاضر نیستند پایشان را در سینما و مکانهای عمومی بگذارند. طبیعتا هر تصمیم نامعقول و عجولانهای درباره بازگشایی مراکز عمومی به نتایجی مهلک ختم خواهد شد و بر آمار مبتلایان و قربانیان کرونا خواهد افزود. پس، حتی اگر مسئولان از میزان سختگیریها و محدودیتها بکاهند، میتوان حدس زد که تعداد زیادی از مردم به راحتی راضی نخواهند شد، با حضور در مجامع عمومی، سلامتی و جانشان را در معرض خطر قرار دهند. همین اول مهر امسال و در ماجرای بازگشایی مدارس، برخلاف خواست مسئولان که علاقهمند به بازگشایی مدارس و از سرگیری آموزش حضوری بودند، اغلب خانوادهها از فرستادن فرزندانشان به کلاسهای درس خودداری کردند و در نهایت آموزش مجازی به تنها گزینه ممکن برای فعالیت مدارس بدل شد. ثانیا، اغلب تهیهکنندگان حاضر نیستند ریسک کنند و فیلمهایشان را برای سالنهای خالی به نمایش درآورند. هنوز از فیلمهای جشنواره سال قبل، «ابر بارانش گرفته» (مجید برزگر)، «آتابای» (نیکی کریمی)، «روز صفر» (سعید ملکان)، «درخت گردو» (محمدحسین مهدویان) و کلی فیلم دیگر اکران نشدهاند و بعید است با این وضعیت کرونا و تعطیلیها به این زودیها رنگ پرده را ببینند. به این فیلمها باید فیلمهای جدیدی را افزود که امسال ساخته شدهاند و مسلما بعضیهایشان مثل «شیشلیک» مهدویان و «روشن» روحالله حجازی فر که از حضور رضا عطاران بهرهبردهاند، بهدنبال رکوردزنی در گیشه هستند. اکران آنلاین هم آنقدرها سودده نیست که تهیهکنندگان و سرمایهگذاران فیلمها به اکران آثارشان در پلتفرمهای آنلاین رضایت دهند.
با این حساب نباید انتظار معجزه داشت. باید پذیرفت سینمای ایران با همین وضعیت قرن را به پایان میرساند و چشمانداز روشنی هم در قرن تازه ندارد. نشانهها به ما چیزی جز این نمیگویند. همین نیمه اول سال، فیلم «شنای پروانه» که به تازگی نسخه قاچاق آن از سایتها و کانالهای تلگرامی دانلود فیلم سر درآورده، اکران شد اما ابدا ذرهای از توقعات برای موفقیتش در اکران عمومی را برآورده نساخت. حالا هم اکران مجدد آن از 23بهمن، بعد از انتشارِ نسخه قاچاقش، مصداق بارز روغن ریخته را نذر امامزاده کردن است. اگر امکانش بود آماری از تعداد دانلودهای غیرمجاز این فیلم اعلام شود، احتمالا به این نتیجه میرسیدیم که اغلب مخاطبان بالقوه این فیلم تاکنون موفق به تماشای آن شدهاند و اکران مجدد «شنای پروانه» دیگر جذابیت و کششی برای سینماروها ندارد. این موضوع درباره فیلم «آن شب» کورش آهاری با بازی شهاب حسینی ـ که قرار است از ۶ اسفند به روی پرده برود ـ نیز صادق است. چند شب پیش بود که یکی از شبکههای ماهوارهای «آن شب» را پخش کرد و با گشتی در سایتها و کانالهای دانلود فیلم میتوان نسخهای از این فیلم را پیدا کرد. «اینجا هم باران میبارد» ساخته نادر طریقت هم که همزمان با شنای پروانه اکران خواهد شد، حتی اگر در روزگار غیرکرونایی و وفور و نعمت هم اکران میشد، تماشاگری نداشت؛ حالا که دیگر هیچ. پس، با این سه فیلم نمیتوان تنور اکران را گرم کرد. «لاله» اسدالله نیکنژاد هم ـ که روزی قرار بود آنجلینا جولی یا جسیکا آلبا نقش اولش را بازی کنند و تولید پر مکافاتی داشت ـ بعید است داستانی جذابتر از ماجرای ساخت خود فیلم داشته باشد که تماشاگران بخواهند برای دیدنش بر سر سلامتیشان ریسک کنند؛ چه اگر جز این بود پروژهای که میلیاردها تومان بودجه دولتی را حیف و میل کرده، نباید در اسفند ـ که فصل مرده اکران است ـ به روی پرده میرفت. «لاله» که بالاخره بعد چند سال کشمکش از ۲۹بهمن اکران میشود، پژمردهتر از آن است که انتظار داشته باشیم با یک گل بهار شود.
نذر روغن ریخته
تنور اکران اسفند و بهمن با این 4فیلم گرم نمیشود
در همینه زمینه :