• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
چهار شنبه 21 آبان 1399
کد مطلب : 115404
+
-

مرد علم و تقوا

درباره استاد رضا روزبه

یاد
مرد علم و تقوا

 علی عمادی 

اگرچه در سده اخیر آنها که تلاش در خودنمایی داشتند از شمار بیرون‌اند اما بودند کسانی که در عین والایی و گرانقدری، همه سعی خود را به‌کار می‌گرفتند تا در گمنامی بمانند؛ استاد رضا روزبه از سرآمدان این گروه است؛ شخصیتی بزرگ با درجه علمی بسیار بالا هم در دانش نوین فیزیک و هم قریب‌الاجتهاد در علوم دینی که به‌جای درخشش در دانشگاه یا حوزه علمیه، عمر شریفش به معلمی در زنجان و تهران برای تربیت محصلان دبیرستانی سپری شد. عالم و دانشمندی که زهد پیشه کرد و در همه شئون زندگی گرانبارش تقوا را سرلوحه قرار داد. او مرد علم و تقوا بود.
استاد روزبه در ابتدای این قرن و در سال1300 در زنجان به دنیا آمد. پدرش کربلایی محمود خیاط، او را رضا نامید؛ مرد باخدایی که حداقل معیشت روزانه خانواده که تأمین می‌شد، کار را تعطیل می‌کرد و در مسجد یا مجالس وعظ و درس علما حاضر می‌شد. جد پدری رضا، آقا شیخ احمد، از روحانیون جلیل‌القدر و مورد اعتماد اهالی زنجان بود. رضا دو عمو داشت؛ یکی میرزامحمّد که به زبان فرانسه و ریاضیات آشنا بود و رضا در نوجوانی از دانش او بهره جست و عموی دیگر، شیخ جواد زنجانی که در حوزه علمیه نجف به مقامات عالیه علمی رسید. شیخ جواد با وجود اجتهادش در دورانی که وجود مدارس جدید در ممالک اسلامی تقبیح می‌شد، مدرسه جعفری را مخصوص ایرانیان ساکن بغداد و کاظمین راه‌اندازی کرد و در قیام مردم عراق به فرمان میرزای شیرازی هم‌دوش علمای دیگر به مبارزه با استعمار انگلیس پرداخت اما به دست سربازان هندی اسیر و به جزیره‌ای بد آب و هوا در خلیج‌فارس تبعید شد. چند ماهی در اسارت بود و پس از آن به نجف اشرف بازگشت. نقل است که شهید سیدحسن مدرس در نامه‌ای از مرحوم شیخ جواد زنجانی خواست که به ایران بیاید تا در مبارزه علیه استبداد شرکت کند. آن مرحوم پاسخ می‌دهد : «اصلاحات را اول باید از علما آغاز کرد» ظاهرا این جمله در مرحوم مدرس اثر عمیقی بخشیده و از قرار معلوم، گفته بود: «این جمله زنجانی بیش از گلوله رضاخان مرا سوزاند».
در چنین خاندانی رضا روزبه در زنجان هم‌زمان با تحصیل، مقدمات علوم حوزوی و سطح را فراگرفت و به تحصیل سطوح عالی فقه و اصول و منطق و فلسفه پرداخت و پس از دیپلم در دبستان توفیق این شهر معلم شد.
در سال1329 در سفری که علامه شیخ علی‌اصغر کرباسچیان به زنجان داشت و در بازدید از مدرسه توفیق، با استاد رضا روزبه آشنا شده و این آشنایی به همکاری آینده رسید. علامه در پی تاسیس مدرسه‌ای اسلامی در تهران بود و از استاد روزبه دعوت کرد تا برای این کار به پایتخت بیاید.
استاد روزبه در سال1330 به تهران آمد و وارد دانشکده علوم شد. در رشته فیزیک در قسمت تربیت دبیر تحصیلات عالی خود را دنبال کرد و پس از 3سال، لیسانس گرفت و پس از آن، از مهر سال34 تا مهر سال38 پروژه‌ای تحقیقاتی تحت عنوان «مطالعه در آثار میدان الکتریکی و رادیاسیون و گاز اوزن روی موجودات زنده» را زیرنظر دکتر جناب در دانشگاه تهران با موفقیت به پایان برد.
هدفی که روزبه را از زنجان به تهران کشاند سرانجام در سال1335 محقق شد و علامه کرباسچیان و استاد رضا روزبه، دبیرستان علوی را با یک کلاس و 23دانش‌آموز در خانه‌ای قدیمی در کوچه مستجاب خیابان ایران، تاسیس کردند. بعدها آن خانه به ضمیمه چند خانه دیگر به صورت «دبستان علوی شماره 1» درآمد. با وجود پیشنهادهای مکرر دکتر هوشیار به روزبه و تلاش‌های پروفسور محمود حسابی برای احراز کرسی دانشگاه برای تدریس و اعزام به خارج از کشور برای تحصیل در دوره دکتری که روزبه به آن خیلی هم علاقه‌مند بود او پایه‌گذاری مدرسه علوی و تدریس در آن را ترجیح داد.
در شروع کار دبیرستان که هم دانش‌آموزان کم بودند و هم مدرسه تقریبا بودجه‌ای نداشت، اغلب دروس به وسیله روزبه و علامه تدریس می‌شد؛ حتی نظافت دبیرستان را علامه شخصاً انجام می‌داد. پس از چندی که دبیرستان رونق یافت و به خیابان فخرآباد منتقل شد، باوجود استفاده از دبیران متدین و دانشمند، استاد روزبه هم حکم مدیر مدرسه را داشت و هم مدیر علمی. با اینکه رشته تخصصی او فیزیک بود، تقریباً در همه رشته‌ها متخصص بود و در نبود معلم به کلاس می‌رفت؛ در ادبیات فارسی، عربی، علوم دینی، تفسیر، ریاضیات، جبر، مثلثات، شیمی، هیأت، طبیعی، تاریخ و همه مواد درسی متبحر بود؛ تنها درسی که بر آن تسلط نداشت، زبان انگلیسی بود؛ زیرا در دوران تحصیل زبان فرانسه خوانده بود.
باوجود این شأن علمی و جایگاه مدیریتی، استاد روزبه بسیار ساده‌زیست بود و حتی کفش وصله‌دار می‌پوشید. با دانش‌آموزان مدرسه سر سفره می‌نشست و با آنکه در مدرسه غذای گرم طبخ می‌شد اما با خود نان و پنیر از خانه می‌آورد. ظاهرش طوری بود که افراد تازه‌وارد خیال می‌کردند یکی از کارکنان دبیرستان است و از وی سراغ مدیر مدرسه را می‌گرفتند. نقل است که یک‌بار شخصا برای انجام کاری به اداره آموزش و پرورش رفته بودند. کارمند آنجا که می‌خواسته نامه‌ای را تحویل دهد و امضا بگیرد، پرسیده بود: «شما می‌توانید امضا کنید؟» و استاد گفته بود: «بله، می‌توانم».
استاد روزبه در 40سالگی با دختری از خانواده‌ای روحانی ازدواج کرد که ثمره آن دو پسر و یک دختر است که همگی بعدها به کسوت معلمی درآمدند. خواهر استاد روزبه هم همسر دوم علامه طباطبایی بود.
در سال1347، به سبب تماس با تشعشعات رادیواکتیو در آزمایشگاه، به بیماری سرطان مبتلا شد و در سال‌های بعد حالش رو به وخامت گذاشت. این نیک‌مرد ساعت 7صبح روز 21 آبان سال1352 درگذشت و در قبرستان حاج شیخ (نو) قم به خاک سپرده شد. استاد روزبه یک‌بار در جمع دوستانش گفته بود: «من حاضر نیستم دوباره به دنیا بیایم؛ زیرا در زندگی‌ام همیشه همان کاری را کردم که باید می‌کردم و اگر دوباره به دنیا بیایم، همان کارها را دوباره انجام می‌دهم».

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :