18
سه شنبه 17 بهمن 1402
شماره 9023
همشهری گزارش
123
123
پیامـک شما را درباره این صفحه می خوانیم

شغل:بره ناقلا

مصور
رحمان از صبح خیلی زود که خروس‌های همسایه بنای خواندن می‌گذارند خودش را می‌رساند به رستورانی نام‌آشنا در محله سعادت‌آباد تا به‌عنوان کمک‌سرآشپز، بعضی خوراک‌ها را در سسی مخصوص بخواباند و غذاهای روز را هم طبق برنامه بار بگذارد:« ساعت سرو ناهار که تمام شود از عصر نوبت تن‌پوشی عروسک باب‌اسفنجی یا بره ناقلاست.
زندگی
اول باید یک زنجیره ۱۰یا۲۰تایی پایه کوتاه ببافد و آنها را گرد کند.‌ بعد پایه بلند می‌بافد، نه یک‌رج و 2رج، آنقدری که دست یک آدم بزرگسال راحت توی آن، جا بگیرد.

باب‌اسفنجی در سعادت‌آباد

گزارشی از آنهایی که در جلد عروسک، مشتری جلب می‌کنند
دغدغه
دوست داشت آرتیست شود؛ درست مثل همان‌هایی که «سوپراستار» یا «سلبریتی» صدای‌شان می‌کنند و هر روز جزئیات کامل زندگی‌شان از طریق شبکه‌های مجازی منتشر می‌شود و یا عکس‌های‌شان که شکار پاپاراتزی‌های سمج است، وایرال می‌شوداما از همان اول تاس زندگی رحمان جور نیامد تا به این خواسته و خواسته‌های دیگرش برسد.