علی غیبی، دونده کوهستان که بهتازگی در مسابقات تور آلانیا سوم شده، میگوید اگر فدراسیون حمایتش نکند مهاجرت میکند
میشود کلی جمله با اگر برایش نوشت؛ مثلا اگر پدرش را در 4 سالگی از دست نمیداد، اگر در هشت نه سالگی «علی» کاراکتر فیلم بچههای آسمان را نمیدید و باهاش همذاتپنداری نمیکرد، اگر آرزوی دویدن نداشت و اگر رویایش را به دوستش نمیگفت، الان علی داستان ما کجا بود؟ یکی از صدها آدم معتادی که در کوچههای شهر هر روز امیدشان به زندگی کمرنگتر میشود؟ یا اگر در این چند سال همه مسئولانی که با افتخار و لبخند از موفقیتهای او میگویند، کنارش بودند و ازش حمایت میکردند، به کجا میرسید؟