• پنج شنبه 6 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 16 شوال 1445
  • 2024 Apr 25
سه شنبه 15 مرداد 1398
کد مطلب : 70917
+
-

سرگرم کنید و کامروا شوید

شاهین امین

وقتی فهرست 20 فیلم پرفروش دهه 90 را مرور کنیم، اسامی 11فیلم کمدی خیلی سریع به چشم می‌آید. بنابراین خیلی به هوش بالایی نیاز نیست تا حکم گیشه‌داشتن برای اینگونه فیلم‌ها صادر شود و تهیه‌کنندگان به‌دنبال تولید آن باشند. در شرایطی که بسیاری از کارشناسان- حتی غیرکارشناسان- حوزه روانشناسی و جامعه‌شناسی معتقدند به‌دلیل فشارهای روانی- اقتصادی موجود در جامعه ایرانی مردم به شادی احتیاج دارند، طبیعی است در این بین تولیدکنندگان سینما با هر کیفیتی سعی می‌کنند متناسب با این بازار محتاج به خنده برای دردهای بی‌درمان، متاع خود را عرضه کنند تا هم تضمینی بر بازگشت سرمایه باشد و هم سودایی برای سودهای فزون‌تر. اما واقعا تنها دلیل فروش فیلم‌های کمدی نیاز جدی جامعه ایرانی به شادی است؟ آیا گونه‌های دیگر سینمایی ظرفیت‌های کمتری برای فروش دارند یا این ظرفیت‌ها حداقل طی 15سال گذشته کمتر مورد توجه واقع شده است؟ 
کافی است برای پاسخ به این سؤال، اسامی 9 فیلم غیرکمدی جدول 20 فیلم پرفروش دهه 90 را مرور کنیم.

محمد رسول‌الله(ص)، فروشنده، شهر موش‌های 2، لاتاری، بارکد، ابد و یک روز، به وقت شام، مغزهای کوچک زنگ‌زده و سلام بمبئی که هرکدام فارغ از اختلاف نظری که درباره کیفیت آنها وجود دارد، واجد ارزش‌ها یا ویژگی‌هایی برای جذب مخاطب هستند. تنوع فرم و مضمون این 9 فیلم می‌تواند دلیلی براین مدعا باشد که وجود عناصر سرگرم‌کنندگی و ایجاد کشش برای تماشاگر حتی در بستر داستانی تلخ و جدی، باعث کشاندن تماشاگر به سالن سینما می‌شود.

در واقع وقتی فهرست 20فیلم پرفروش را بدون درنظر گرفتن تقسیم‌بندی کمدی و غیرکمدی مرور می‌کنیم، درمی‎یابیم همه آنها به درجات مختلف تلاش‌کرده‌اند از عناصر جذاب و سرگرم‌کننده برای مخاطب هدف خود بهره بگیرند؛ گرچه این عناصر در بعضی از آنها فقط لایه‌های سطحی را درگیر کرده‌اند و ساده‌انگارانه به‌کار رفته‌اند.
حال در این میان وقتی همه گونه‌های سینمایی ظرفیت جذب مخاطب را دارند چرا بیش از نیمی از جدول 20 فیلم پرفروش،‌ کمدی هستند؟
پاسخ خلاصه این است: 1- تهیه فیلم کمدی به شیوه‌ای که در 16-15سال گذشته رواج پیدا کرده است مشکلات ممیزی کمتری دارد و اگر مشکلی هم داشته باشد اغلب به‌صورت شکلی و قابل رفع است. 2- سطح کمدی‌نویسی و کمدی‌سازی‌ به‌شدت تقلیل یافته و دیگر کمتر کسی انتظار «نان، عشق و موتور 1000» یا «مارمولک» را دارد و تولید‌کنندگان هم با استفاده - سوءاستفاده- از نیاز مردم به شادی، با فرمول‌‌هایی معلوم و دم‌دستی و حتی تکراری مثل شوخی با دهه 60 و تناقض‌های آن با امروز، روایت داستانی در خارج از کشور و استفاده از جذابیت‌های بصری آن، شوخی‌های جنسی و... کار خود را پیش می‎برند. در بهترین حالت هم به کف کیفیت تولید بسنده می‎کنند. در این میان راضی کردن بازیگران شاید دشوارترین بخش ماجرا باشد که البته به مدد دستمزدهای بالا محقق می‌شود. 3- وجود یک رضا عطاران؛ بازیگر نخست 5فیلم از جدول پرفروش‌ها که با توانایی و البته جذابیت شخصی به‌تنهایی می‌تواند تضمینی برای چندمیلیارد فروش بیشتر باشد. درصورت راضی‌نشدن یا در دسترس نبودن عطاران هم رفتن به‌دنبال نمونه‌های ژنریک و البته افزودن چاشنی‌های دیگر چاره‌ساز است. 4- کمبود منابع مالی بخش خصوصی برای سرمایه‌گذاری روی پروژه‌های بلندپروازانه و همچنین خو گرفتن بدنه سینما به فیلم‌های ساده و درآمدهای بالا که از خارج سینما و نه گیشه تأمین می‌شود.

در واقع در یک جمع‌بندی کلی و واضح می‌توان یادآور شد که در ایران هم مانند تمام جهان مهم‎ترین عامل جذب مخاطب و پرفروش‌‌شدن در سینما، جذابیت فیلم و توجه به سرگرم‌کننده بودن آن است. اما به دلایلی که ذکر آن رفت شوربختانه کفه سرگرمی‌سازی‌ در سینمای بدنه ایران به سمت کمدی‌های سهل‌الوصول و ساده‌انگارانه- اگر نگوییم مبتذل- بیشتر میل کرده و سطح سلیقه کثیری از سینماگران و تماشاگران تنزل یافته است.

این خبر را به اشتراک بگذارید