مرضیه محمدزاده، نویسنده ادبیات آیینی و عاشورایی از اهمیت خواندن تاریخ میگوید
جای زنان عاشورایی در ادبیات خالی است
نیلوفر ذوالفقاری
مرضیه محمدزاده، سالهاست وقت خود را صرف نوشتن آثاری کرده که همگی به تاریخ اسلام، زندگی امامان(ع) و حماسه عاشورا ارتباط دارند. او که در رشتههای تاریخ اسلام و مردمشناسی تا مقطع دکتری ادامه تحصیل داده، معتقد است برای تأثیرگذاری ادبیات آیینی و عاشورایی، نویسندگان این حوزه باید حتما تاریخ اسلام را مطالعه کنند. محمدزاده از جای خالی پرداختن به زنان و نقش آنها در وقایع تاریخی اسلام و حماسه عاشورا میگوید. با این نویسنده پرکار ادبیات عاشورایی که این روزها تاریخ اسلام هم در دانشگاه تدریس میکند،
گفتوگو کردهایم.
علاقه به تاریخ اسلام از کجا در شما شکل گرفت و چه شد که به ادامه تحصیل در این رشته انجامید؟
من در خانوادهای مذهبی و اهل مطالعه به دنیا آمدم. پدرم حاج عبدالحسین محمدزاده، مکتب قرآنی اهواز را داشت. در خانه ما همیشه علمایی رفتوآمد داشتند و البته سخنرانیها هم در مکتب قرآن برپا بود. من از کودکی با کتاب انس داشتم، بر اثر خواندن این کتابها و شنیدن سخنرانیها، با زندگانی اهلبیت(ع) آشنا شدم. وقتی وارد مطالعه درباره زندگی اهلبیت(ع) میشوی، متوجه میشوی که باید ابتدا تاریخ اسلام را بدانی تا بتوانی در آن دوره، به بررسی زندگینامهها بپردازی. نمیشد من درباره زندگی امام حسین(ع) مطالعه کنم، بدون اینکه بدانم در 50 یا 60 سال قبل از آن چه حوادثی رخ داده و چه اتفاقی افتاده که نهضتی مانند عاشورا شکل گرفته است؟ به همین دلیل من به تاریخ اسلام علاقه پیدا کردم و اگرچه رشته دبیرستان من ریاضی بود و در ابتدای ورود به دانشگاه هم مهندسی میخواندم، اما با وقوع انقلاب فرهنگی و حذف موقت رشته مهندسی کشاورزی برای زنان، تغییر رشته دادم و الهیات خواندم. در مقطع کارشناسی اسلام سراغ رشته تاریخ اسلام رفتم و برای دکترا، مردمشناسی را انتخاب کردم.
چطور سراغ نوشتن کتاب رفتید؟
درباره شروع نوشتن کتاب، باید بگویم این کار از دوره کارشناسی ارشد شروع شد. آن زمان استادان بزرگی مثل نورالله کسایی در دانشکده ما تدریس میکردند. من کنفرانسی درباره علل سقوط بنیامیه داشتم، در این کنفرانس بررسی کرده بودم که چطور حماسه کربلا باعث شد بنیامیه با همه تلاش معاویه برای حفظ خلافت موروثی، بعد از 4 سال از بین برود. استاد کسایی از این پژوهش استقبال کرد و گفت روند خوبی را طی کردهام و بهتر است آن را ادامه دهم. به این ترتیب پایاننامه کارشناسی ارشد و دکترایم، در همین زمینه قرار گرفت و بعد هم کتابهایم را پشت سر هم نوشتم. کتابهایی درباره 12 امام و آثار متعددی درباره امام حسین(ع) و حماسه عاشورا در سالهای بعد به رشته تحریر درآوردم.
به نظر شما چرا مهم است که ادبیات سراغ وقایع تاریخی مثل حماسه کربلا برود؟
برای پرداختن به هر موضوعی، باید حتما تاریخ آن را بدانیم. فرقی نمیکند که سراغ چه علمی برویم، تاریخ آن مهم است. اگر سراغ ادبیات آیینی میرویم، باید بدانیم این ادبیات از چه تاریخی شروع شده است؟ از چه زمانی شعرا به بیان شعر عاشورایی پرداختند؟ مثلا ادبیات عاشورا، از همان عصر عاشورا با گفتن اشعار شروع شد. در همه این سالها هم شاعران به وسیله شعر سعی در بیان وقایع عاشورا داشتند، هم به وسیله این اشعار بود که شاعرانی توانستند خود را مطرح کنند. ادبیات آیینی و عاشورایی تاریخی دارد که باید آن را بدانیم. ادبیات آیینی هم از همان زمان رسالت آغاز شده است. در ادبیات عاشورایی، ما با قرون مختلفی سر و کار داریم، باید تاریخ بخوانیم تا بدانیم چرا در ادبیات قرن اول، مرثیه بیشتر وجود دارد؟ باید تاریخ بخوانیم تا بدانیم دورهای که اشعار عرفانی در ادبیات عاشورایی سروده شده، مصادف است با حمله مغول که باعث شده شاعران بیشتر به درون خود رجوع کنند، مثلا مولوی در عصر مغول شاعر شده است. اشعار عرب در تاریخ معاصر، متاثر از وقایع فلسطین هستند و به مسائل اجتماعی و سیاسی هم میپردازند. اینجاست که اگر تاریخ ندانیم، نمیتوانیم به این موارد بپردازیم.
تاریخ اشعار آیینی و عاشورایی به چه زمانی میرسد؟
تاریخ اشعار آیینی به زمان رسولالله(ص) برمیگردد. اشعار عاشورایی هم از عصر عاشورا شروع میشوند، حضرت زینب(س)، امام سجاد(ع)، رباب همسر امام(ع) و امکلثوم بعد از حماسه کربلا اشعاری را درباره عاشورا میگویند.
با توجه به پژوهشهایی که در ادبیات تاریخ اسلام داشتهاید، بهنظرتان جای پرداختن به کدام حوزهها خالی است؟
در بررسی این آثار، کتابهایی که در قرون اولیه نوشته شدهاند مطالب صحیحتری دارند، چرا که به اصل واقعه نزدیکتر هستند. هرچه در تاریخ جلو میآییم، مطالب شاخ و برگ پیدا میکنند و تغییراتی را در موضوع میبینیم. دلیل این اتفاق هم این است که، نویسنده به کتب قدیمی رجوع نکرده به همین دلیل مطالب تحریفی به کتابش راه پیدا کردهاند. البته نویسندگانی مثل سیدجعفر شهیدی هم همه تلاش خود را انجام دادهاند که در نوشتن یک کتاب تاریخی، به منابعی که در قرون اولیه نوشته شده رجوع کنند. بهنظر من باید نگاه دوبارهای به کتب تاریخی داشته باشیم، آثاری که در قرون اولیه نوشته شده را کنار هم بگذاریم و ببینیم کدام مطالب شبیه به هم و احتمالا درست هستند. این آثار هستند که میتوانند بهعنوان مرجع معرفی شوند. بیتوجهی به این موضوع باعث شده که قوت کتابهای قدیمی را، در کتابهای جدید نمیبینیم.
آثار آیینیای که تا به حال منتشر شدهاند چقدر مبتنی بر واقعیت و تأثیرگذار هستند؟
تحریفات درباره زندگی امام حسین(ع)، مواردی را وارد نهضت حضرت کرده که اصلا وجود نداشتهاند. کار به جایی رسیده که همه توجهها به عاشورا جلب شده و هدفی که امام(ع) برای آن قیام کرد، فراموش شده است. حسینبنعلی(ع) برای دین جد خود به شهادت رسید، اما تحریفات باعث شده عاشورا را به جای دین بنشانند و دین به حاشیه برود. اشعار و مداحیهایی وجود دارد که اصل نهضت را زیرسؤال میبرند و این اتفاق خطرناکی است. جای مطالعه دقیق در این زمینه خالی است. وقتی شاعری میخواهد شعری عاشورایی بسراید یا نویسندهای قصد دارد درباره امام حسین(ع) نثری بنویسد که به دل مینشیند، باید تاریخ بداند تا حقیقت را بگوید. بعضی نثرها زیبا نوشته شدهاند، اما کاملا غلط هستند و درباره موضوعاتی حرف میزنند که اصلا وجود نداشتهاند. مهم نیست که آن نثر چطور با قلمی شیوا نوشته شده، مهم این است که با واقعیت منطبق باشد. اگر بخواهم درباره تحریفاتی که با شعر و نثر منتشر شدهاند مثالی بزنم، میتوانم به اشعاری درباره حضور لیلا همسر امام حسین(ع) در کربلا اشاره کنم که بارها در اشعار به آن اشاره میشود اما واقعیت ندارد، چرا که لیلا قبل از آن از دنیا رفته است. در نثر هم اشارههای متعددی به مهریه حضرت زهرا(س) دیده میشود که مهریه حضرت را آب معرفی میکنند، درحالیکه این موضوع واقعیت تاریخی ندارد. هر کسی که میخواهد درباره عاشورا، صلح امام حسن(ع) یا هر موضوع دینی شعر و نثر بنویسد، باید حتما به کتب تاریخی رجوع کند تا مطمئن شود مطلبی که قصد دارد با قلمی شیوا و تأثیرگذار بنویسد، اصلا در تاریخ وجود داشته یا نه؟ افراد زیادی در ادبیات عرب و فارسی مینویسند که اتفاقا در این رشته تحصیلات دارند و آثارشان از نظر ادبی قوی است، اما چون تاریخ نخواندهاند و آگاهی تاریخی ندارند، در نهایت آنچه مینویسند پر از غلط است.
چرا آثاری که به نقش زنان در حماسه عاشورا میپردازند، کمتعداد و ضعیف هستند؟
نه فقط در ادبیات عاشورایی، بلکه بهطور کلی در ادبیات آیینی کمتر به زنان پرداخته شده است. ما کمتر مطلبی درباره زنانی که در کنار امیرالمومنین(ع)، در دربار معاویه رجز خواندند یا مردانشان را به جنگ فراخواندند میخوانیم. من 2 جلد کتاب با نامهای «زنان پیامبر اکرم(ص) و زنان با پیامبر اکرم(ص)» و «زنان ائمه معصومین(ع) و زنان با ائمه معصومین(ع)» نوشتهام. در این کتابها از جنبههای مختلف نقش زنان از ابتدای اسلام، ارتباط سازنده آنها با رسولالله(ص) و فعالیت آنها در وقایع تاریخی حرف زدهام. درباره زنانی که در کنار پیامبر(ص) ایستادند، مانند زنان انصار و مهاجر نوشتهام، زنانی که پشت سر او نماز میخواندند، با پیامبر(ص) گفتوگو و مشورت میکردند و در جنگها وقتی مردان عقبنشینی میکردند، این زنان بودند که وارد میدان میشدند و دلاوریها از خود نشان میدادند. متأسفانه هیچ کتابی درباره زنان نوشته نشده است، زنانی که نقشهای بزرگی در تاریخ اسلام دارند. وقتی قصد داشتم نوشتن این دو کتاب را شروع کنم، یک کتاب به زبان فارسی و نوشته یک نویسنده ایرانی وجود نداشت که بتوانم به آن رجوع کنم. آثار معدودی ترجمه شده و بقیه آثار به زبان عربی هستند، هرچند در همین آثار هم یک مطلب قوی و طبقهبندی شده نمیبینیم. هرچه در تاریخ پیش میآییم نام زنان کمتری در کنار ائمه(ع) دیده میشود.
زنان حماسه کربلا چطور؟
در کنار امام حسین(ع) در حماسه عاشورا، 2گروه زن میبینیم. یک گروه، زنانی هستند که از مدینه تا کربلا همراه امام(ع) میآیند و بعد هم اسیر میشوند. گروه دیگری از زنان هم در نهضت حسینی نقش دارند. امام حسین(ع) از بعضی از این زنان خواست که به کربلا نیایند، مانند امالبنین که بیمار بود، یا لبابه همسر حضرت عباس(ع) که از او خواستند بماند و از مادرش مراقبت کند. امسلمه همسر پیامبر(ص) و امهانی عمه امام حسین(ع) هم سن بالایی داشتند و به توصیه حضرت با کاروان همراه نشدند. نام این زنان در نهضت حسینی مطرح میشود هرچند که همراه کاروان کربلا نبودهاند. زنی مانند دُلهُم همسر زهیر، همسرش را به شنیدن حرفهای امام(ع) و پیوستن به سپاه او تشویق میکند. طوعه زنی در کوفه و تنها کسی که به مسلمبنعقیل پناه میدهد، از این دسته زنان است. جالب اینکه حتی در میان قبیله دشمنان امام حسین(ع) هم، زنانی در حماسه عاشورا نقش داشتهاند. عیوف همسر خولی، او را برای آوردن سر پسر پیامبر(ص) به خانه سرزنش میکند و بعدها در قیام مختار، محل پنهان شدن او را افشا میکند. مرجانه مادر عبیداللهبنزیاد، به پسرش میگوید تو پسر پیامبر(ص) را کشتی و هیچوقت روی آرامش نخواهی دید. امکلثوم همسر یزید کسی است که او را برای نگه داشتن اسرای کربلا در خرابه سرزنش میکند و باعث میشود آنها را در خانه سرپناه دهند.
آفت ادبیات آیینی و عاشورایی را چه میدانید؟
آنچه ما از هدف امام حسین(ع) بازگو میکنیم، خیلی جزئیتر از واقعیت است. امام(ع) برای هدف والایی قیام کرد، او همه ارکان اسلام را در خطر نابودی میدید، از فساد در همه جنبهها حرف میزد و برای ایستادن در برابر این فساد قیام کرد. اما ما در سخنرانیها، مداحیها و آثارمان هدف امام(ع) را خیلی پایین میآوریم. این واقعا گریه دارد و تأسفبار است، آیا امام حسین(ع) برای این موضوعات شهید شد؟ عزیزانش به این دلایل جانهای خود را تقدیم کردند؟ نگاهی به بعضی از اشعار و مداحیها تأسفبرانگیز است، افرادی که خود را کلبالحسین و دیوانگان حسین(ع) معرفی میکنند و کرامت انسان را زیرسؤال میبرند، این چیزی است که امام حسین(ع) میخواهد؟ تحریفات جزئی عاشورا به کنار، درد این است که ما اصل هدف امام خود را فراموش کنیم و ظواهر را به جای اصل نهضت ارزشمند بدانیم. اگر بخواهیم ادبیات آیینی داشته باشیم، باید از این موضوعات حرف بزنیم. باید تاریخ بدانیم و بخوانیم تا ادبیات آیینی و عاشورایی از این تحریفات دور بماند.
رفتن سراغ نوشتن و پژوهش درباره ائمه(ع) و امام حسین(ع)، چه آثار و برکاتی در زندگی شخصی خودتان داشته است؟
اولین بار که شروع به نوشتن «حسینبنعلی(ع)، امام ارزشها» کردم، وقتی قلم را برداشتم و نام سیدالشهدا(ع) را روی کاغذ نوشتم، حس کردم برکات آسمان و زمین بر زندگی من وارد شده است. در زندگی مرحوم همسرم که با من همراه و همپا بود و هم برای بقیه اعضای خانواده، این برکت را میدیدم. داشتن 4 فرزند صالح و تحصیلکرده و استادان بزرگواری که سر راهم قرار گرفتند، همه اینها را از برکت این انتخاب میدانم. از همه مهمتر توانی که خداوند به من داد تا بتوانم 40 کتاب و نزدیک به 1000 مقاله علمی، فرهنگی، پژوهشی و تاریخی بنویسم و وقت من صرف زندگی اهلبیت(ع) شد، قلم به دست من آمد و این قلم در راه ائمه(ع) قرار گرفت؛ این برکاتی است که در زندگی من جاری شد.
جز تاریخ و مطالعات اسلامی، مطالعه چه کتابهایی را دوست دارید؟
وقتی وارد این رشته شدم، مطالعاتم بیشتر در همین زمینه بود و سعی کردم از پراکندگی دوری کنم. اما پیش از آن، رمانهای بسیار زیادی ؛ از ادبیات کلاسیک گرفته تا آثار مهم داستانی. الان هم به رمان و داستان علاقه زیادی دارم و مطالعه من فقط به تاریخ خلاصه نمیشود.
کتاب صوتی هم گوش میدهید؟
بله، خودم هم کتاب مقتل نوشته خودم را در ماه محرم، به کتاب صوتی تبدیل کردم.
چه چیزی شما را خوشحال میکند؟
دیدن انس مردم با کتاب مرا خوشحال میکند. چیزی که مرا آزار میدهد، فقر مردم، بیعدالتی، دوری از اصول اسلام، خیانت و دروغگویی است.
این روزها مشغول چه کاری هستید؟
مدتی پیش با همراهی همسرم، نوشتن دانشنامهای را شروع کرده بودم که قصد داشتم نام آن را، دانشنامه امام حسین(ع) بگذارم. اما متوجه شدم که چنین دانشنامهای باید مفصل باشد و از عهده من به تنهایی برنمیآید. بعد از اینکه همسرم از دنیا رفت، کار را ادامه دادم و تقریبا به پایان رسیده است. نام آن را هم «نمایهای از حسینیان» گذاشتهام. این اثر دایرهالمعارفی است و در 2 یا 3 جلد منتشر خواهد شد. جز این، کتاب زندگی همسرم را هم تقریبا به پایان رساندهام.
زنان پیامبر اکرم(ص) و زنان با پیامبر اکرم(ص)
438صفحه
در این کتاب نویسنده زندگانی زنان پیرامون رسولالله(ص) را که رابطه نسبی و سببی داشتند یا از زنان صحابی آن حضرت محسوب میشدند، از ابعاد مختلف بررسی کرده است.
این کتاب شامل 2فصل است.
بانوی آفتاب:
پژوهشی در زمانه و زندگی حضرت زینب(ع)
260صفحه
پژوهش این کتاب، به شرح و تحلیل زندگی و دوران حیات حضرت زینب(س)، اختصاص یافته است. مطالب اثر در 2 فصل کلّی ساماندهی شده که فصل نخست، به بررسی زندگی حضرت زینب(س) میپردازد.
دوزخیان جاوید: پژوهشی تاریخی درباره قاتلان شهدای نهضت امام حسین(ع)
376صفحه
این کتاب به تحلیل و بررسی زندگانی کسانی پرداخته که امام حسین(ع) را نزد خود خواندند تا رهبری آنان را در مبارزه با امویان برعهده بگیرد و از سفیر او مسلمبنعقیل با شور و هیجان استقبال کردند.
زنان نهضتآفرین عاشورا
زنان عاشورایی نقشهای بسیار مهمی برعهده داشتند و ویژگیهای برجستهای داشتند. آنها مکتبشناس بودند، آگاهی کامل دینی زینب(س) و خورشید وجود که باعث شده نورانیت زنان دیگر کمتر به چشم آید، گواه این ویژگی است. زنان عاشورا امامشناس بودند، اطاعت محض از امام حسین(ع) حاکی از عمق شناخت آنها بود. زمانشناس بودند، زهیر در جمود فکری سال 35 هجری بود که همسرش دلهم با تلنگری او را به بیداری هدایت کرد و به خیمه امام(ع) فرستاد. مدیریت در بحران، ایثار و فداکاری در حد بالا، جهاد در همه اقسام آن، تربیت نسل صالح در کنار همه فعالیتهای اجتماعی، امر به معروف و نهی از منکر و نقد حاکمان حکومت، صبر و بردباری همراه با عقل و درایت، سخنوری، فصاحت و بلاغت، مرثیهسرایی و خواندن اشعار فیالبداهه، عفت و پاکدامنی و زهد و پارسایی، ویژگیهای ستودنی این زنان است. حامل وصایای امام حسین(ع) یک زن است، گزارشگران این نهضت که همه حوادث را به گوش تاریخ میرسانند، زنان هستند. در نهایت در شام غریبان، این زنان قبیله بنیاسد هستند که هراس مردان قبیله را سرزنش میکنند و آنها را به دفن پیکرهای شهدا وادار میکنند. کاش مداحان ما، به جای حرف زدن از ذلت، خطبه حضرت زینب(س) را در اشعار خود میآوردند. از قدرت زنی که بعد از آن وقایع دردناک و از دست دادن عزیزانش، با اقتدار مدیریت و حمایت از کودکان و زنان بازمانده را برعهده میگیرد. زنان عاشورایی دنبالهرو نبودند، خودشان نهضتآفرین و پشتوانه فکری جامعه بودند و باید الگو قرار بگیرند.