• جمعه 7 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 17 شوال 1445
  • 2024 Apr 26
سه شنبه 25 تیر 1398
کد مطلب : 66383
+
-

در مه بخوان

مرتضی کاردر/روزنامه نگار

از سال‌های دهه40 که تئاتر ملی به همت داوود رشیدی و دیگر فعالان عرصه نمایش شکل گرفت تا به امروز همواره یافتن متن‌های نمایشی ایرانی که قابلیت عرضه و اجرای مدرن داشته باشد و مخاطبان را با خود همراه کند، یکی از دغدغه‌های اصلی دوستداران تئاتر بوده است. در حاشیه گرامیداشت داوود رشیدی به سراغ ناشران تخصصی حوزه نمایش رفته‌ایم تا ببینیم متن‌های نمایشی نویسندگان ایرانی در بازار نشر ایران چه جایگاهی دارد و میزان اقبال مخاطبان به متن‌های ایرانی چقدر است.  اعظم کیان‌افراز، مدیر نشرافراز و جلال‌ تهرانی مدیر مجموعه نمایشی «مکتب تهران» به پرسش‌های همشهری پاسخ داده‌اند. کیان افراز ناشری است که در سال‌های اخیر نمایشنامه‌های بسیاری منتشر کرده و آثار بسیاری از نمایشنامه‌نویسان ایرانی را برای نخستین بار به بازار نشر ایران فرستاده است. جلال تهرانی در مجموعه نمایشی «مکتب تهران» علاوه بر آموزش و اجرای تئاتر، گاه به انتشار متن‌های نمایشی نیز پرداخته است.


کیان‌افراز: کم‌کم باید انتشار نمایشنامه‌های ایرانی را فراموش کنیم




 آیا نمایشنامه‌های ایرانی به اندازه نمایشنامه‌های ترجمه ‌شده با استقبال مخاطبان مواجه می‌شود؟ 
به‌عنوان ناشری که در 2دهه گذشته آثار نمایشی و آثار پژوهشی مرتبط با نمایش بسیاری منتشر کرده باید بگویم که متأسفانه آثار تألیفی مخاطب کمتری داشته است. چه مخاطبان حرفه‌ای که برای اجرا و پژوهش و اقتباس نمایشنامه می‌خوانند و چه مخاطبان عمومی‌ نمایشنامه‌ها اغلب به سراغ نمایشنامه‌های خارجی می‌روند و کمترند مخاطبانی که از نمایشنامه‌های ایرانی استقبال کنند.

در میان مخاطبانی که به سراغ آثار نمایشی می‌روند چند درصد از مخاطبان نیت‌شان اقتباس و به صحنه بردن کارها یا انجام تکلیف‌های درسی است و چند درصد صرفا برای خواندن نمایشنامه ایرانی می‌خرند؟
تا چند سال پیش مشتریان نمایشنامه‌ها اغلب برای اجرا و کارهای درسی و پژوهشی به سراغ نمایشنامه می‌آمدند. اما چند سالی است که با مخاطبانی مواجهیم که نمایشنامه را به‌عنوان یک متن می‌خوانند و مشتریان خود نمایشنامه هستند. اما این مخاطبان نیز بیشتر مشتری نمایشنامه‌های خارجی هستند تا ایرانی. البته این ماجرا محدود به حوزه نمایشنامه نیست و در داستان کوتاه و شعر و حوزه‌های دیگر نیز همینطور است.

فکر می‌کنید برای توجه بیشتر مخاطبان به نمایشنامه‌های ایرانی چه باید کرد و شما به‌عنوان یکی از ناشران تخصصی حوزه نمایش چه کرده‌اید؟ 
توجه به نمایشنامه‌های ایرانی و خلق متن‌های تألیفی به‌طور کل در ایران کم است. کمتر می‌بینیم که متن به‌خاطر تألیفی بودن مورد توجه و تقدیر قرار بگیرد. به‌نظرم هم جشنواره‌ها و هم دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی باید توجه بیشتری به متن‌های تألیفی نشان بدهند. چنین کارهایی نویسندگان جوان را به تولید متن خوب ترغیب می‌کند و به آنها انگیزه می‌دهد که متن‌های بهتری خلق کنند.

ما به‌عنوان ناشر تخصصی آثار نمایشی چند دوره جشنواره نمایشنامه‌نویسی برگزار کرده‌ایم. نمایشنامه‌هایی که ذیل عنوان «بهین‌افراز» منتشر می‌شود آثار برگزیده جشنواره‌های نمایشنامه‌نویسی افراز است.
اگر به نمایشنامه‌های ایرانی نگاه کنیم کمتر نمایشنامه‌ای می‌بینیم که طراحی جلد ویژه‌ای داشته باشد یا در قطع متفاوتی منتشر شود. در قفسه‌های کتابفروشی‌ها نیز نمایشنامه‌ها جایگاه ویژه‌ای ندارند و آنها را اغلب در نهایت فشردگی در گوشه‌ای جا می‌دهند. فکر می‌کنید چقدر نحوه نامناسب ارائه در عدم‌اقبال مخاطبان به نمایشنامه‌های ایرانی تأثیرگذار است؟
اگر به‌طور خاص پرسش‌تان به نشرافراز به‌عنوان یکی از ناشران تخصصی نمایشنامه برمی‌گردد باید بگویم که در مجموعه‌ها سعی کردیم هم یونیفرم‌های متفاوتی برای مجموعه نمایشنامه‌هایمان طراحی کنیم و هم از طرح جلدهای متفاوتی استفاده کنیم. اما همانطور که گفتید کتابفروشی‌ها نمایشنامه‌ها را درست عرضه نمی‌کنند و اغلب در گوشه‌ای قرار می‌دهند. به‌نظرم بیشتر نیازمند تغییر رویکرد هستیم تا کتابفروشان فقط به منفعت اقتصادی فکر نکنند و انگیزه‌های فرهنگی در آنها تقویت شود. برای چنین کاری نیازمند عزم و اراده عمومی هستیم، هم مخاطبان باید بیشتر به سراغ نمایشنامه‌های ایرانی بروند، هم ناشران باید در تعامل با کتابفروشان به جای مشخصی برای عرضه نمایشنامه‌ها برسند و هم خود کتابفروشان باید جای مناسب‌تری برای عرضه کتاب‌های نمایشی تعیین کنند.

با توجه به وضعیتی که ترسیم کردید، آینده پیش‌روی نمایشنامه‌های ایرانی را چگونه می‌بینید؟
با توجه به وضعیت بازار کتاب و بی‌ثباتی قیمت کاغذ و افزایش روزافزون قیمت آن در بازار گمان می‌کنم دیگر کمتر شاهد انتشار نمایشنامه‌های ایرانی به شکل کتاب باشیم و احتمالا به‌زودی بیشتر نمایشنامه‌ها به شکل کتاب الکترونیکی منتشر خواهند شد.

جلال تهرانی: کسی نمایشنامه‌ ایرانی نمی‌خواند نه دانشجویان تئاتر نه مخاطبان



چقدر خواندن نمایشنامه به‌عنوان یک متن ادبی در میان دوستداران تئاتر و عموم مخاطبان ایرانی رواج دارد؟ 
چند سال پیش یکی دو ترم در دانشکده هنرهای زیبا و دانشگاه هنر به اصرار دوستان درس گذاشتم؛ جاهایی که قدیمی‌ترین مراکز ادبیات نمایشی ایران هستند و قاعدتاً باید قطب نمایشنامه‌نویسی در ایران باشند. حاضران در کلاس 40ـ30هنرجوی تئاتر بودند که در ترم چهارم و پنجم ادبیات نمایشی می‌خواندند. اما از هر نمایشنامه‌نویسی در ایران صحبت می‌شد، می‌دیدم که آثارش را نخوانده‌اند. واقعاً موجب تعجب من شده بود. خوشبختانه درباره همه هم مانیفست داشتند که این یکی کارش تمام شده، آن یکی دارد خودش را تکرار می‌کند و... . نمی‌دانم با وجود اینکه نخوانده بودند این مانیفست‌ها از کجا می‌آید. نه‌تنها عموم مخاطبان کتاب در ایران نمایشنامه نمی‌خوانند بلکه دانشجویان هنرهای نمایشی و تئاتری‌های جوان هم نمایشنامه نمی‌خوانند.

پرس و جویی که از ناشران کرده‌ایم نشان می‌دهد که اغلب ناشران، حتی ناشرانی که به‌طور تخصصی نمایشنامه چاپ می‌کنند، نمایشنامه ایرانی نمی‌پذیرند. آیا انتشارات مکتب تهران آثار ایرانی منتشر می‌کند؟ 
از احوال دیگر ناشران باخبر نیستم. ما در مکتب تهران انتشاراتی کوچکی داریم که بیشتر آثار خودمان را چاپ می‌کنیم. نمایشنامه‌ها و کارهای هنرجویان مکتب را هم اگر بپسندیم چاپ می‌کنیم. اما به‌طور کلی باید بگویم که بازار تئاتر در دست جوان‌هاست و قاعدتاً بازار نمایشنامه هم باید در دست آنها باشد اما ظاهراً شما می‌گویید که اینطور نیست.

برای کسی که می‌خواهد نمایشنامه ایرانی بخواند، یعنی کسی که فارغ از ارزش دراماتیک، ایرانی بودن متن هم برایش اهمیت دارد، خواندن چه آثاری را پیشنهاد می‌کنید؟ 
خودم سال‌هاست که نمایشنامه ایرانی نمی‌خوانم و از وضعیت نمایشنامه‌های سال‌های اخیر چندان باخبر نیستم. اما طبیعتاً وضع جوان‌ترها باید فرق کند و همه آثار نمایشنامه‌نویسان ایرانی را بخوانند. من هم در سال‌های دانشجویی همه آثار نمایشنامه‌نویسان ایرانی را خوانده بودم و سال‌های بعد نیز مشاور بسیاری از نمایشنامه‌نویسان بوده‌ام و متن‌هایشان را پیش‌ از انتشار خوانده‌ام. نمایشنامه‌نویسان بسیاری در طول تاریخ تئاتر ایران متن‌هایی خلق کرده‌اند که در عین اینکه نمایشنامه‌هایی مدرن هستند به فرهنگ ایرانی نیز توجه داشته‌اند و تجربه‌های جالب توجهی به شمار می‌روند از میرزاآقا تبریزی و حسن مقدم تا پرویز کاردان ، علی نصیریان ، بیژن مفید، عباس نعلبندیان ، بهمن فرسی ، بهرام بیضایی،  اسماعیل فصیح ، محمود استادمحمد و ناصر ایرانی تا نمایشنامه‌نویسان متأخری مثل محمد چرمشیر، محمد یعقوبی ، محمد رحمانیان ، حمید امجد و امیررضا کوهستانی. به‌نظر من، کسی که می‌خواهد نمایشنامه ایرانی بخواند چه به‌عنوان مخاطب، چه به‌عنوان دانشجو ، کارگردان و  پژوهشگر باید همه این متن‌ها را بخواند. 
 

این خبر را به اشتراک بگذارید