آنچه والدین از مدرسه میسازند
آزاده محمدحسین/ روزنامهنگار:
روزگاری ناچار بودیم چندینبار از روی درسهای «دهقان فداکار»، «کوکبخانم و مهمانهایش»، «تصمیم کبری» و «امین و اکرم» بنویسیم تا «قاف» دهقان و «صاد» تصمیم، خوب در مغزمان رسوب کند. مینوشتیم و میخواندیم و با کیفهایی سنگینتر از وزنمان بر دوش، راه خانه و مدرسه را گز میکردیم. خودمان میخواندیم و مینوشتیم و حتی پیش میآمد که کارنامهمان را هم خودمان میگرفتیم. ردپای پدرها و مادرها در حیاط مدرسه آنقدر کمرنگ بود که با ذرهبین هم بهسختی دیدهمیشد. دلخوشیمان نیز همنواشدن با گروه سرود بود و همبازیشدن با گروه نمایش. اینروزها اما بچههایمان مدرسه میروند. باز هم مینویسند و میخوانند اما نه 10بار از روی یک درس؛ برنامه دقیقتری دارند. ردپای پدرها و مادرها پررنگ شده است؛ چنان که گاه احساس میکنی خودشان بازگشتهاند به دوران کودکی و نوجوانی؛ همپای فرزندان شدهاند و رفیقشان. چه عیبی دارد؟ در خانوادههای عصر جدید که مفهوم خواهر و برادر رنگ میبازد، مشارکت پدر و مادر مهمتر شده است. تا اینجای مسیر، ظاهرا آسمان آبی و آفتابیاست اما طوفان از آنجا شروع میشود که خانوادهها خودشان را از همگامی در این جاده منفک میکنند و میپندارند مدرسه از خانه جداست و خانه از جامعه، جدا. بر این باورند که دست فرزندشان را که گذاشتند در دست اولیای مدرسه، همه مسئولیتهایشان سلب میشود و مدرسه میماند و دانشآموز؛ گویی نوجوان را به سیارهای جدا میفرستند که صاحبان آن سیاره باید از صفر تا 100 امور تربیتی و آموزشی را خودشان به انجام برسانند. چنین خانوادههایی جایگاهی برای مشارکت تعریف نمیکنند و شاید به همین دلیل است که وقتی معلم از دانشآموزان میخواهد در نظافت کلاس و حیاط یاریگر باشند با توپ پر و ابروان درهمکشیده راهروهای مدرسه را زیر گامهایشان میلرزانند و با تغیر میگویند: «مگر فرزند ما کارگر است؟». آیا مشارکت در امور اجتماعی کارگریاست؟ آیا اساسا کارگری ضدارزش است؟ آیا مدرسه وظیفه دارد پرستار ویژه بچهها باشد؟ آیا دانشآموزان نباید برای تقویت مهارتهای فردی و اجتماعی، کمی هم از خانواده مدد بگیرند؟ آیا مدرسه از خانه جداست؟ آیا...؟ شاید اگر نیک بنگریم تنهایی در انبوه جمعیت که اینروزها گریبان انسان را گرفته است و دستوپازدن در حوضچه غرور و خودپسندی، نتیجه نگاه یکسویه خانواده به مدرسه باشد. شاید بد نباشد عینک توقع تام و تمام از مدرسه را از چشمانمان برداریم.