• جمعه 7 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 17 شوال 1445
  • 2024 Apr 26
چهار شنبه 26 اردیبهشت 1397
کد مطلب : 16422
+
-

عنوان پروژه: تهران _ 22

معرفی فرصت‌های روزانه به اهالی تهران بر اساس تفکیک مناطق زندگی

عنوان پروژه: تهران _ 22


سیاوش ابدی
این شهر عین دیو کلافه‌ای‌است که تمام موجودات درون اندامش را به کلافگی وادار می‌کند. از خواب که بیدار می‌شوی، ذهنت انگار ابری باشد پر از فکرهای درهم‌وبرهم، از کلافگی به رعدوبرق می‌افتد! ذهن، جرقه می‌زند و همان می‌شود که به‌اصطلاح می‌گویند «طرف فیوز پرانده» و این تازه لحظه‌ای‌است که پلک‌هایت ـ کشدار و چسبناک ـ تازه از هم باز شده‌اند و به‌اصطلاح تو مشغول نگاه‌کردن به روزی هستی که تازه قرار است برایت شروع شود. هر روز در تهران با چنین پیچیدگی‌های کلافه‌کننده‌ای شروع می‌شود.


آدم نمی‌داند کدام مسیر را باید برود که کمتر در ترافیک گیر بیفتد و ناچار نشود عین پرنده‌ای که در اتومبیلی با درهای قفل گیر افتاده، کف دست‌هایش را بر فرمان بکوبد. البته دیگر کمتر کسی پیدا می‌شود که یکی از نرم‌افزارهای مسیریاب را روی گوشی‌اش نصب نکرده باشد و همچنان به شیوه عصر مانتو اپُل‌دار و شلوار خمره‌ای، خیره‌سرانه، بی‌آنکه از کسی آدرس بپرسد، آن‌قدر در کوچه‌پسکوچه‌های تهران بزرگ گم شود که دیگر برایش چاره‌ای نماند جز اینکه غرورش را زیر پا بگذارد و اعتراف کند: هیچ خیابانی قدرت شناسایی ما را ندارد؛ وقتی نمی‌دانی، بهتر است از کسی سؤال کنی. این آدرس از کجا راحت‌تر به مقصد می‌رسد؟ احتمالا برای رفع مشکل همین‌دست آدم‌های آدرس‌نپرس بوده که ایده راه‌اندازی نرم‌افزار مسیریاب در ذهن کسی جرقه خورده است.
      

مطمئن‌نبودن از مسیری که پیش رو قرار دارد، تنها یکی از بی‌نهایت اتفاق‌ها و موقعیت‌های تردیدآمیزی‌است که در لحظه‌لحظه هر روز ممکن است در ذهن اهالی شهر، تبدیل به عاملی برای کلافگی شود. تهران شهری بزرگ است که بدون اغراق می‌توانی آن را شهری تصور کنی که از 22منطقه که هر یک به بزرگی شهری مستقل هستند تشکیل شده است. هر شهر یا منطقه، در دل تهران بزرگ، باردار مصیبت‌ها و خوشایندها، دوست‌داشتنی‌ها و دردسرهای هر روز خودش است. اهالی یک جا ممکن است از تماشای آسمانی آلوده در سپیده‌دم، یاد فیلم‌های تخیلی درباره حمله اتمی به شهر افتاده باشند! آنجا هوا وحشتناک است و در جایی دیگر از شهر، اهالی رو به قله‌های سفید و درخشان، چایشان را پشت پنجره‌ای می‌نوشند که مثل قاب، منظره‌ای درخشان از نوک قله و آسمانی فیروزه‌ای را در چارچوب نشانده است. نگاه کن! چه برفی می‌بارد...
      

حتی در فیلم‌های علمی‌ـ‌تخیلی هم از چنین دستگاه شگفت‌انگیزی رونمایی نشده که به لحظه‌ای شهر را جارو کند و تمام اتومبیل‌های اضافی و چرک و کثافت تصویر آسمان و... را بتکاند. باید واقع‌بین باشیم و مدام به این سؤال کلافه‌کننده فکر کنیم که چطور می‌توانیم روزهایمان را در دل این دیو، با درد کمتری به شب برسانیم... تا سحر چه زاید باز!
      

زندگی در تهران هر روز نیاز به نقشه راه دارد. فرصت‌ها و اتوبوس‌ها و همایش‌ها و نمایشگاه‌ها و... هزاران اتفاق ریز و زیاد دیگر عین گرده‌ها در «بادخاک» می‌پیچند و از برابر ما که پلک برهم بسته‌ایم می‌گذرند. آدم به نرم‌افزاری نیاز دارد که وقتی همان صبح، خواب‌آلود گوشی را از زیر بالش بیرون می‌کشد، انگشتش را روی صفحه بکشد و در جریان تمام خطرها و فرصت‌ها قرار بگیرد؛ مثالش اینکه هر روز در هر یک از 22منطقه تهران، اتفاق‌های زیادی برنامه‌ریزی می‌شود. مشکل، این است که کسی درست‌وحسابی حالی‌مان نمی‌کند که زندگی در تهران دیگر تا این همه که وصفش رفت هم سیاه نیست! هر روز اگر کسی در گوشی تلفن همراه باشد که چشم و گوش آدم را رو به ‌روز پیش رو باز کند، زندگی دیگر این‌همه هم فرساینده نیست.
      

مثلا اینکه بتوانی وقتی گوشی‌ات را کورمال از زیر بالش بیرون کشیدی، روزت را با پیگیری تمام اتفاق‌های مهم منطقه‌ای شروع کنی که در آن زندگی می‌کنی؛شرایط آب‌وهوا، دمای روز، گذرگاه‌های در دست تعمیر، بهترین مسیرها برای خروج از منطقه با توجه به شرایط روز، اکران‌های مهم سینماها، برنامه‌های جذاب گالری‌ها و نمایشگاه‌های منطقه، نشست‌های تخصصی، موقعیت‌های کسب‌وکار، رویدادهای اجتماعی، خبرهای مهم درباره متروها و تاکسی‌ها و اتوبوس‌های منطقه، کلاس‌ها و نشست‌های آموزشی و غیره. تهران آن‌قدر کلافه است که در این درهم‌تنیدگی، دیگر فرصتی برای فکرکردن به فرصت‌هایش نمی‌ماند.


 همین که آدم بداند موقعیت‌ها و فرصت‌هایی هر روز در دسترس‌اش است ـ حتی اگر استفاده هم نکند ـ دیگر این همه غرغرو و اخمو نیست که «چرا این شهر هیچ فرصتی برای نفس‌کشیدن نمی‌دهد؟». همین هم آدم را خیلی آرام می‌کند تا مطمئن باشد در شهری که انگار در آستانه پایان جهان قرار گرفته، نقشه‌ای در جیب دارد که کمک می‌کند چند متر دورتر از محدوده دردسر بایستد و آنجا برای آرامش بیشتر، در گوشی تلفن همراهش دنبال بهترین فرصت‌ها در محیط اطراف برای فراموش‌کردن زمان و مکان بگردد. تمام مردم این شهر نیاز به چنین نرم‌افزاری در گوشی‌هایشان دارند؛ نقشه‌ای که از هوا تا چاله‌های شهر، از وضعیت تونل‌های سر راه تا نمایشگاه آثار ادیب وحدانی... آدم را هر لحظه در جریان تمام رنج‌ها و خوشی‌های پیش رو بگذارد. همیشه باید یک‌نفر برای کمک، در جیب آدم باشد!



زندگی در تهران هر روز نیاز به نقشه راه دارد. آدم به نرم‌افزاری نیاز دارد که وقتی همان صبح، خواب‌آلود گوشی را از زیر بالش بیرون می‌کشد، انگشتش را روی صفحه بکشد و در جریان تمام خطرها و فرصت‌ها قرار بگیرد

این خبر را به اشتراک بگذارید