قلموی جادویی دستان خود شماست
آبان ابراهیمپور| خبرنگار:
منطقه 11
همه انسانها در همه دورهها ناگزیر از زندگی در یک بستر جغرافیایی بودهاند، محیطی که در آن تعریف میشوند. برای ما انسانهای امروز، شهر و محلهمان همان فضا و مکانی است که در آن زندگی میکنیم، ارتباطات خود را در آن برقرار میکنیم و هویتمان در آن شکل میگیرد. اما ما به همان میزان که از محیط اطراف خود تأثیر میپذیریم، بر آن اثرگذار هم هستیم و میتوانیم در آن تغییر ایجاد کنیم اماگاه از نقش اثرگذاری خود بر محیط زندگیمان غافل میشویم.
از آنجا که لازمه ایجاد تغییر، داشتن خلاقیت است ما از بانوان محله «مخصوص» برای شرکت در سلسله کارگاههای خلاقیت دعوت کردیم و مباحثمان در این نشستها را با این سؤال آغاز کردیم که: «هر کدام از ما بهعنوان شهروند چگونه میتوانیم شهرمان را تغییر دهیم؟» در نتیجه این گفتوگوها، بانوان شرکتکننده تمرین کردند با شیوهای متفاوت به محله و شهرشان نگاه کنند و منفعل نباشند. از آنها پرسیدیم: «اگر یک چوب جادویی داشته باشید، وقتی از خانه بیرون میآیید، دوست دارید چه چیز یا چیزهایی را تغییر دهید؟»
در جواب گفتند: «نمای ساختمانها، وضعیت زبالهها در کوچه و خیابان، سیمای نامناسبی که کارتنخوابها به شهر دادهاند و...» بعد از آنها خواستیم بهصورت میدانی در محله بگردند، از زشتیها و زیباییهایش عکس بگیرند و بهصورت واقعی بگویند اگر بتوانند، چه بخشهایی از محله را تغییر میدهند؟ عکسها جالب بود؛ جویهای پر از زباله، مواد قابل بازیافت که بیاستفاده در میان زبالهها قرار گرفته بود، بیتوجهی بعضی مغازهدارها به محیطزیست آنجا که تی شستوشوی خود را به تنه درختان آویزان کرده بودند و... کمکم نگاهها به مشکلات محله تغییر کرد. خانمها دیدند بخشی از نابسامانیهای محله، نتیجه رفتارها و عملکرد خود شهروندان است. بنابراین به تدریج متوجه نقش خودشان در وضعیت محله شدند.
در مرحله بعد از اعضای کارگاه خواستیم طرح بدهند که آیا میتوانند به همین بخشهای نابسامان محله به شکل دیگری نگاه کنند؟ مثلاً پرسیدیم: آیا میتوانید تصور کنید جویهای کوچه و خیابان به جای زباله، پر از رنگ آبی باشد و ماهیهای قرمز در آن شنا کنند؟ بعضی از بانوان با هوشیاری متوجه شدند که این یک طرح فانتزی و تخیلی نیست. این هممحلهایهای خوشذوق و تعدادی از دانشآموزان و کاسبان محله با ما همراه شدند، آستینها را بالا زده و شروع به رنگ کردن دیواره جویهای محله با رنگ آبی کردند. تصورات ذهنی وقتی کاملتر شد که با هنرنمایی این هممحلهایها با شابلون، ماهیهای قرمز روی این دیوارههای آبی نقش بست.
حالا واقعاً در جویهای محله، ماهیهای قرمز در حال شنا کردن بودند. حالا همان جویهایی که قبلاً یکی از معضلات محله بود، تبدیل به یکی از زیباییهای محله شده بود که همه برای تماشایش مکث میکردند و حتی با آن عکس یادگاری میگرفتند. مباحث مطرح شده در این کارگاهها و تمرینهای عملی که انجام دادیم، مقدمهای شد تا به بانوان هممحلهای نشان دهیم این ذهن و دست خودشان است که میتواند نقش آن چوب جادویی را ایفا کند. در این کارگاهها تلاش کردیم ذهن شهروندان را با مسائل محله و شهر درگیر و کمک کنیم دستهایشان برای ایجاد تغییر در محله به کار بیفتد. تجربه نشان داده وقتی شهروندان را با امور محله درگیر کنیم و از آنها برای ساماندهی و زیباسازی آن کمک بگیریم، آنها به واسطه احساس رضایت ناشی از این تغییرات، خودشان برای حفظ و پایداری آن زیباییها داوطلبانه مشارکت خواهند کرد.