چرا قدر حریم خصوصی خود را نمیدانیم؟
اگر سرقت و سوءاستفاده اطلاعات شخصی 50 میلیون کاربر فیسبوک میتواند باعث یکی از بزرگترین رسواییهای اطلاعاتی جهان شود، تصور کنید حجم دادهای که خود شرکت از بیش از 2 میلیارد حساب کاربری فعال خود دارد چقدر میتواند باشد؟ واقعیت این است که فیسبوک تقریبا همزمان با بستن رخنه امنیتی که موجب استخراج صنعتی اطلاعات میلیونها کاربر شدهبود، دروازه بزرگتری را گشوده است: شبکه مخاطبان فیسبوک که به برنامههای طرف سوم اجازه میدهد کاربران را دنبال کرده و هرجا بتوانند تبلیغات هدفدار خود را به آنها نشان دهند. البته این معضل تنها مختص کاربران فیسبوک نیست و در دنیای امروز تقریبا بدون فروش هویت دیجیتالی خود به یکی از غولهای فناوری نمیتوانید همگام با فناوری روز پیش بروید.
آیا تا کنون با خودتان فکر کردهاید چرا باید شرکتی مثل گوگل از آن طرف کره زمین اطلاعات محیطی و نقشه ترافیک شهر شما را به صورت آنلاین به شما ارائه دهد؟ چرا باید بدون پرداخت هیچ هزینهای به شما اجازه ذخیره نامحدود اطلاعات، محتوی چندرسانهای و اطلاعات مکتوب داده شود؟ حقیقت این است که سرویسدهندههای بزرگی مثل گوگل، اپل، سامسونگ، فیسبوک، توییتر، اینستاگرام و غیره تمامی خدمات فراگیر و بسیار کاربردی خود را تنها در ازای یک چیز به ظاهر بیاهمیت در اختیار شما قرار میدهند: دریچهای به حریم خصوصی شما. بیشتر درآمد شرکتهای اینچنینی نه از تبلیغات و خدمات ارائهشده به اعضاء که از تحلیل بزرگدادهها و فروش نتایج این تحلیلها به مشتریان خاص بدست میآید. با دنبال کردن تمامی فعالیتهای شما در فضای مجازی، این شرکتها به شناختی بسیار عمیق از کاربران میرسند که در بهترین حالت برای نمایش تبلیغات هدفدار و در بدترین حالت میتواند برای سوءاستفاده از شما بکار رود. حتی اگر خودتان را جزو کاربران حرفهای بدانید که حداقل اطلاعات شخصی را با سرویسدهندههای اینترنتی به اشتراک میگذارند و نکات پایه در حفظ حریم شخصی را رعایت میکنند، باز هم با اطلاع از وسعت دسترسی این شرکتها به چند و چون زندگی خود وحشت خواهید کرد. گوگل هم فرقی با فیسبوک ندارد و مدل تجاری آن عملا بر اساس دادههای بدست آمده از کاربران استوار است و فقط شاید بتوان آن را کمی شفافتر دانست. اگر میخواهید خودتان ببینید و شوکه شوید، کافی است در گوگل عبارات «My Activity» و «Location History» را جستوجو کنید تا مشاهده کنید چطور تمام حرکات و فعالیت شما در فضای مجازی بدون کم و کاست ثبت شده است. با افزایش محبوبیت دستیارهای هوشمند صوتی مثل Alexa یا Google Home حتی دیگر مکالمات شما هم از گوشهای همیشه شنوا و تشنهای که شناخت و فروش بیشتر به شما را دارند ایمن نخواهد بود.
این یک واقعیت تلخ است که با فاصله گرفتن از این شرکتهای بزرگ هم نمیتوان خیلی حاشیه امنی داشت. کارگزاران بزرگ اطلاعاتی از جمله Experian و Equifax (که احتمالا تا کنون نام آنها را هم نشنیدهاید و باید هم همینطور باشد) ماموریت دارند هرنوع اطلاعات ممکن از کاربران آنلاین و غیرآنلاین را جمعآوری و ذخیره کنند. شرکتهای امنیتی هر یک برای خود پایگاهدادههای اختصاصی دارند و زندگی ما هرروز بیشتر و بیشتر سرشار از انواع دوربینهای نظارتی و تشخیص هویت میشود. متاسفانه متخصصین بزرگ علوم کامپیوتر سالهاست که درباره موضوع انباشت اطلاعات فردی و نقض حریم خصوصی هشدار میدهند و با این حال امروز در جایگاهی که نباید قرار گرفتهایم.
به گفته ریچارد استالمن، موسس جنبش نرمافزار آزاد GNU و رهبر جنبش نرمافزارهای آزاد، کاربران این سرویسها را سادهلوح مینامد و میگوید: «محکوم کردن کاربران سادهانگاری است، چرا که بسیاری از آنها از تبعات حقیقی انتشار اطلاعات خود بیاطلاع هستند و انتظار بیشتری هم نمیتوان داشت. نمیتوان از عامه مردم انتظار داشت حجم اطلاعاتی که از پایگاههای داده مجتمع قابل استخراج است را درک کنند.» ولی واقعا نباید اینطور باشد، همانطور که انتظار میرود پزشکان از بیمار رضایت همراه با آگاهی کامل اخذ کنند، کاربران سرویسهای مختلف اینترنتی که با اطلاعات شخصی آنها سروکار دارند هم باید به ابعاد مختلف آنچه در هنگام ثبتنام و ساخت حساب کاربری با آن موافقت میکنند کاملا آشنا باشند.
بیشتر ما سالها پیش در هنگام ساخت حساب کاربری در سایتهای مختلف برروی I Agree کلیک کردهایم و نمیدانیم از آن زمان تا کنون موافقت ما با سرویسدهنده مورد نظر چه تغییراتی کرده و تا چه حد راه جاسوسی از زندگی دیجیتالی خود را باز گذاشتهایم. واقعیت این است که آینده حریم خصوصی کاربران و اشخاص تا حد زیادی وابسته به خود ما و تصمیمی است که برای سرنوشت حریم خصوصی خود خواهیم گرفت. هرچند در تمام دنیا قوانینی برای اعمال مسئولیت بیشتر بر استخراج بزرگدادهها از کاربران در حال تصویب است، اما تا نگاه عمومی به دادههای شخصی به عنوان ارزشمندترین دارایی فردی در دوران مدرن عوض نشود نمیتوان به تغییرات بزرگ امیدوار بود.