• جمعه 7 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 17 شوال 1445
  • 2024 Apr 26
دو شنبه 27 مرداد 1399
کد مطلب : 107834
+
-

زنده‌ای که مرده بود

مرد جوان خبر نداشت که نامش در فهرست مردگان ثبت شده است

داخلی
زنده‌ای که مرده بود


 مرد جوان وقتی برای گرفتن کد بورسی اقدام کرد متوجه ماجرای عجیبی شد. نام او در فهرست مردگان ثبت شده و حتی فردی با مشخصات او در بهشت زهرا دفن شده بود.
به‌گزارش همشهری، چند روز قبل مردی 42ساله به‌نام یاسر راهی دادسرای جنایی پایتخت شد و شکایت عجیبی را نزد بازپرس جنایی مطرح کرد. او گفت: من از 6‌ماه قبل مرده بودم اما چند روز پیش پی به این راز بردم. حتی سر خاک خودم هم رفتم و باورم نمی‌شد درحالی‌که زنده‌ام قبری به نام من کنده شده و فردی در آن دفن شده است. او در ادامه توضیح داد: چند روز پیش وقتی می‌خواستم کد بورسی بگیرم متوجه شدم که اسمم در فهرست مردگان ثبت شده است. به ثبت احوال رفتم و در آنجا گفتند بهمن‌ماه برای فردی با مشخصات تو جواز دفن صادر شده است. حالا بدون هویت هستم و یک مرده به‌حساب می‌آیم.

شروع تحقیقات
با این شکایت، پرونده‌ای تشکیل و به دستور بازپرس ساسان غلامی، بازپرس جنایی تهران تحقیقات پلیس برای افشای این راز عجیب آغاز شد. بررسی‌ها حکایت از این داشت که 23بهمن پارسال پیکر نیمه جان مردی که حوالی شهر ری نیمه بیهوش رها شده بود به یکی از بیمارستان‌های شهر ری منتقل شد. مرد جوان در بیمارستان بستری شد اما بعد از چند روز به کام مرگ رفت. از آنجایی که مسئولان بیمارستان موفق به پیدا کردن خانواده‌اش نشده بودند، ‌به بازرسی وسایل و جیب‌های وی پرداختند و کارت پایان خدمتی را کشف کردند. با توجه به کارت، ‌هویت وی یاسر ثبت و این مرد با مشخصاتی که در کارت پایان خدمت بود در بهشت زهرا دفن شد. به این ترتیب مشخص شد که کارت پایان خدمت متعلق به متوفی نبوده و از آن مردی بوده که با مراجعه به دادسرای جنایی درخواست رسیدگی به این پرونده را کرده است. در این شرایط یاسر بار دیگر به دادسرا احضار شد و وقتی در جریان ماجرا قرارگرفت گفت که کارت پایان خدمتش را چند ‌ماه قبل گم کرده است. با مشخص شدن این حقیقت قاضی جنایی دستور داد که متخصصان تشخیص هویت با استفاده از اثر انگشتی که  از متوفی ناشناس قبل از دفن گرفته‌اند، هویت وی را شناسایی کنند. وی همچنین دستور داد تا هویت مردی که نامش در لیست مردگان بود به او بازگردانده و زنده بودن او اعلام شود.

وقتی خبر مرگم را شنیدم
مرد جوان می‌گوید از 6‌ماه قبل یارانه و کمک معیشتی‌اش قطع شده اما او اهمیتی نداده ولی چند روز قبل که تصمیم گرفته کد بورسی بگیرد، خبر مرگ خودش را شنیده است.
چطور به شما اعلام شد که مرده‌اید؟
برای گرفتن کد بورسی اقدام کردم. خانمی که مسئولش بود گفت مغایرت در اطلاعات داری و نمی‌توانم به نامت کدی صادر کنم. گفت برای رفع این مغایرت برو ساختمان اصلی بورس. به آنجا رفتم و بعد از اینکه بررسی کردند به من گفتند شخصی با این مشخصات 23بهمن پارسال فوت شده است. شوکه شدم. در اوج ناباوری راهی ثبت احوال شدم و آنجا هم این موضوع را تأیید کردند. دقیقا بهمن پارسال جواز دفن به نام من و دستور باطل شدن شناسنامه‌ام صادر شده و برای همین یارانه‌ام قطع شده بود. بیشتر که پیگیری کردم گفتند شخصی با مشخصات من در بهشت زهرا دفن شده است. به گفته ثبت احوال تنها یک نفر با مشخصات من یعنی اسم و فامیل خاص من در ایران زندگی می‌کرده و حالا آن یک نفر هم نامش در لیست مردگان بود. این بود که تصمیم گرفتم برای بازگرداندن هویتم اقدام کنم. چون یک مرده به‌حساب می‌آمدم.
شخصی که به‌نام تو فوت شده را می‌شناختی؟
نه اصلا. حتی عکس او را که نشانم دادند گفتم تا حالا او را ندیده‌ام. ظاهرا کارت پایان خدمتم را در داخل جیب او پیدا کرده بودند. چهره‌اش کمی به من شباهت داشت، اما اگر خیلی دقیق می‌شدند می‌شد تفاوت را متوجه شد. با این حال معمولا عکس روی کارت پایان خدمت قدیمی است به همین دلیل مسئولان دچار اشتباه شده‌اند. من حتی سراغ پزشکی که جواز دفن را صادر کرده رفتم و او گفت متوفی به‌خاطر بیماری ریوی فوت شده و هیچ‌کس و کاری نداشته است. آنطور که فهمیدم در مدتی که بیمارستان بوده خیلی به‌هوش نبوده تا صحبت کند.
کارت پایان خدمت شما چرا در جیب متوفی بود؟
نمی‌دانم. چند‌ماه قبل کارتم را گم‌ کردم. آن هم روزی که برای انجام کارهای بانکی به بانک رفته بودم. احتمال می‌دادم که از جیبم افتاده و می‌خواستم المثنی بگیرم که کرونا آمد و نشد.
در این مدت معامله‌ای انجام ندادید که متوجه ماجرا بشوید؟
چرا. کارت بانکی گرفتم و ماشینم را هم عوض کردم اما مشکلی نداشتم. تا زمانی که برای بورس اقدام نکرده بودم نمی‌دانستم. وقتی فهمیدم مرده‌ام بر سر مزارم رفتم. نمی‌دانید چه حس عجیبی داشتم. روی سنگ قبر مشخصات من بود اسمم، فامیلی‌ام، نام پدرم و... آنجا بود که تازه فهمیدم زندگی چقدر بی‌ارزش است. انگار این اتفاق یک تلنگر بود برایم تا قدر زندگی را بیشتر بدانم.

این خبر را به اشتراک بگذارید