• جمعه 7 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 17 شوال 1445
  • 2024 Apr 26
سه شنبه 30 اردیبهشت 1399
کد مطلب : 101051
+
-

سفر با جسد همسر از پایتخت به دزفول

سفر با جسد همسر از پایتخت به دزفول

مرد آشپز وقتی در درگیری با همسرش او را به قتل رساند، به همراه جسد وی از تهران راهی دزفول شد تا خودش را تسلیم پلیس کند.

به گزارش همشهری، نهم اردیبهشت‌ماه امسال مردی قدم در اداره پلیس شهرستان دزفول گذاشت و به محض دیدن افسر پلیس گفت: «من همسرم را به قتل رسانده‌ام و جسدش داخل   پژویم است.» این مرد در ادامه توضیح داد: قتل را در تهران انجام دادم؛ درست مقابل چشمان دختر 23ماهه‌ام. بعد از قتل درحالی‌که جسد همسرم داخل ماشین بود به سمت زادگاهم دزفول که محل زندگی پدرو مادرم است رانندگی می‌کردم. به برادرم زنگ زدم و او گفت خودت را تسلیم پلیس کن و حالا آمده‌ام خودم را تسلیم کنم.
بعد از اظهارات این مرد، افسر کلانتری به همراه وی به طرف خودروی او که مقابل کلانتری پارک بود حرکت کردنئ و پس از باز کردن در ماشین با جسد خونین زنی جوان که روی آن را پتویی پوشانده بود روبه‌رو شدند. با دستگیری مرد جوان ماجرای جنایت به مراجع قضایی گزارش  شد. وقتی معلوم شد مرد جوان در پایتخت و حوالی اتوبان بسیج دست به این جنایت زده است، پرونده با صدور قرار عدم‌صلاحیت به دادسرای امور جنایی تهران فرستاده شد. به این ترتیب متهم روز گذشته برای انجام تحقیقات به شعبه دهم بازپرسی انتقال یافت و وقتی پیش روی قاضی رحیم دشتبان قرار گرفت به قتل همسرش اعتراف کرد. این مرد 34ساله که آشپز یکی از ارگان‌های دولتی در پایتخت است و سال 85با همسرش ازدواج کرده، درباره درگیری با همسرش گفت: ما بیشتر به‌خاطر خانواده‌هایم درگیر بودیم. خانواده همسرم خیلی در زندگی ما دخالت می‌کردند و من اگر اعتراضی می‌کردم همسرم به‌شدت عصبانی می‌شد. او به خانواده‌اش بیشتر از من اهمیت می‌داد.
متهم ادامه داد: در تعطیلات نوروز همسرم به همراه 2 دختر 11ساله و 23ماهه‌ام به دزفول رفته بودند. خودم سرکار بودم و 14فروردین وقتی کارم تمام شد راهی دزفول شدم. چند روزی آنجا بودم و بعد تصمیم گرفتیم به تهران برگردیم. دختر 11ساله‌ام اما اصرار کرد که پیش بستگان من بماند. او ماند و من به همراه همسر و دخترکوچکترم به تهران برگشتیم. چند روز بعد دوباره راهی سفر شدیم. به شمال رفتیم و بعد از چند روز همسرم خواست که به خانه مان در تهران برگردیم. هشتم اردیبهشت بود و در راه بازگشت، بحث‌های همیشگی مان شروع شد؛ دعوا به‌خاطر حرف و حدیث‌های خانواده‌هایمان. او می‌گفت خانواده تو در زندگی ما دخالت می‌کنند و من نظرم عکس این بود. بحثمان بالا گرفت و او گفت طلاق می‌خواهد. این را که شنیدم عصبانی شدم، هلش دادم و سرش خورد به شیشه ماشین اما چیزی نشد. به او گفتم صبر کن به تهران برگردیم و یک دفترخانه پیدا کنم برای طلاق. بعد گفتم باید به دزفول برویم و دخترمان را به تهران برگردانیم تا او را در جریان طلاق قرار دهیم. همسرم از داخل کیفش قرصی بیرون آورد و خورد. قرص را که خورد حالش بدتر شد. ناگهان چاقوی کوچکی که همیشه برای کندن پوست میوه در داخل کیفش بود را بیرون آورد و به سمت من گرفت. من هم از عصبانیت آن را گرفتم و چند ضربه به وی زدم. وقتی به‌خودم آمدم دیدم همسرم خون آلود روی صندلی جلو افتاده و دختر کوچکم شوکه شده و حرفی نمی‌زند.
متهم در ادامه توضیح داد: وقتی به‌خودم آمدم تصمیم گرفتم خودم را معرفی کنم، اما قبل آن باید دخترم را به یکی می‌سپردم. در تهران کسی را نداشتم با جسد همسرم به سمت دزفول راه افتادم. وقتی رسیدم به برادرم زنگ زدم و او دخترم را تحویل گرفت و من خودم را تسلیم کردم.
با اعترافات این مرد، قاضی جنایی برای او قرار بازداشت صادر کرد. تحقیقات در باره این پرونده ادامه دارد.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید