صفحه روز هفتم روزنامه همشهری پنجشنبه 28 آذر 1398

سفر به شهر آجیلی

تا چشم کار می‌کند، آجیل است و خشکبار. پسته، بادام، فندق، انواع و اقسام تخمه و کلی برگه و قیسی و عناب.

واگن‌های مترو، پیاده‌روهای شلوغ، فروشگاه‌های پررفت‌وآمد، پشت چراغ‌قرمزها و هر کجا که اثری از جمعیت باشد، سر و کله فال‌فروش‌ها هم پیدا می‌شود.

معدن هندوانه‌ اینجاست

ضلع شمال‌شرقی میدان مرکزی میوه‌و‌تره‌بار تهران از روزهای عادی شلوغ‌تر است.

شب یلدا افسانه می‌خوانم

فرقی نمی‌کند درباره چه موضوعی با او گفت‌وگو کنید؛ درباره هر موضوعی اشعاری از بر است که شگفت‌زده‌تان کند. نام اسماعیل آذر با ادبیات فارسی و شعر گره خورده و تصویرش هم برای مردم کوچه و خیابان به‌عنوان یک استاد زبان‌فارسی شناخته‌شده است.

چله‌نشینی در طولانی‌ترین شب سال با امیرحسین مدرس که همچنان طرفدار پر و پا قرص آیین‌های شب یلداست

مجری این دورهمی مردم هستند

فصل خزان که به واپسین روزهای خود نزدیک می‌شود موسم قرار پاییز و زمستان می‌رسد تا روزهای‌مان را به فصلی دیگر بسپارد.

نمی‌شه غصه ما رو یه لحظه تنها بذاره!؟

شبیه شاخه نازک بیدی که باد سرگردان سربه‌سرش می‌گذارد و هر بار به سویی می‌رمد، پیدایش شد.

بیا به روزگار قصه‌ها برگردیم

آن روزها تلویزیون 2 تا شبکه بیشتر نداشت، همان دهه60؛ روزگار شبکه یک و2.

PDF روز هفتم

شب چله و ورود به فصل زمستان

شب 14ساعت و 15دقیقه‌ای!

پیشینیان ما از هزاران سال پیش در طولانی‌ترین شب سال دور هم جمع می‌شدند و با باورهای مختلفی که از رصد کردن آسمان و ستاره‌ها شکل گرفته بود، یلدا را جشن می‌گرفتند.

یاقوت سرخ در دل کوهستان

یک پاییز است و یک فصل پرانار با دانه‌های یاقوتی ترش و شیرینش. اصلا مگر می‌شود پاییز باشد و انارش را نبینیم و نچشیم. حالا انار شب یلدا که جای خود دارد.