تیپا بزن به وقت تیره تا سحر برآید

هرکاری می‌کنم نمی‌توانم از شرش خلاص شوم از بس که لیلی است و از بس که من گرفتار خودم هستم و خودم را دوست دارم که او را دوست دارم بسان قناری که قفس را به‌خاطر جفتش دوست دارد.