مولوی در دفتر دوم مثنوی حکایتی شیرین دارد به این مضمون: شیخی در تاریکی دم صبح افسار الاغش را جلو حمام به مردی که چهرهاش نمایان نبود سپرد و به حمام رفت.
خلاقیت مدیر یک رستوران در انگلیس، باعث دردسر بامزهای برایش شده و اینقدر واکنشهای مردم را برانگیخته که مجبور شده توضیح بدهد کارش فقط یک شوخی بوده است.
از وسواس تمیزی، شستن مداوم دستها و ضدعفونی کردن همهچیز که بگذریم، کرونا در این دو و نیم سالی که مهمانمان بوده، آسیبهای دیگری را هم به همراه آورده که شاید خیلی به چشم دیده نشود.