چند روز پیش که شنیدم یک سهمیه المپیک نصیب دوومیدانی زنان ایران شد، یاد رویداد سال98 ژئوپارک قشم افتادم. لابهلای بیشمار دوندهای که از تمام کشور برای دویدن آمده بودند، 2دختر 13-12ساله جنوبی ساکن همان روستای سلخ، محل مسابقه، حضور داشتند که با مانتو و مقنعه و کتانیهایی که اصلا مناسب دویدن نبود، پابهپای ما 30کیلومتر تریل دویدند.
آفتاب تند و داغ بود. همهچیز در آن خیابان دمشق لهله زنان عرق میریخت. ساختمانها و پیادهروها از هُرم گرمایی که از همهچیز برمیخاست تبدار میلرزیدند. صداها نیز سخت سوخته و خاموش بودند.
به گزارش نیویورکتایمز، در بالیوود، یعنی فیلمسازترین صنعت فیلمسازی جهان که اغلب در آن کیفیت، فدای کمیت میشود، همهچیز بسیار رؤیایی است و واقعیت چندان محلی از اعراب ندارد.
چند روزی است که قدم زدن در پیادهروهای بیجار رنگ و بوی اصیلتری بهخود گرفته است؛ رهگذرها به جای آسفالت داغ و موزائیکهای تقولق روی طرحهایی از گلیمچه بیجار با طرحهای پنجهگل، لچکترنج، گلدانی و گاهی شمعدانی قدم میزنند.
مدیرکل حفاظت محیطزیست قم گفته: دریاچه نمک نیازمند مدیریت واحد و هماهنگ ملی است چرا که اگر این دریاچه به کانون ریزگرد تبدیل شود، ۲۵ درصد جمعیت کشور تحتتأثیر ریزگردهای نمکی آن قرار میگیرند.
مردم منو میدیدن میگفتن مخش تکون خورده، ولی من به مامانم میگفتم من دلم تکون خورده نه مخم. مادرم میگفت گور بابای مخ، تو دلت قد صد تا مخ میارزه، به خدا گفت، به همین زمین قسم گفت…
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .