سینماگران بزرگ روی بوم
گشتوگذاری در گالریهای تهران
مرتضی کاردر ـ روزنامهنگار
هفته جاری را باید هفته نمایش آثار نقاشی سینماگران بزرگ روی دیوار گالریها دانست. گالری گلستان، میزبان نمایشگاه نقاشیهای عباس کیارستمی است و گالری دستان، مجموعهای از آثار ژان کلود کریر، فیلمنامهنویس نامدار فرانسوی و دوست عباس کیارستمی را به نمایش گذاشته است. این دو نام بزرگ دیگر اتفاقهای هنرهای تجسمی را در هفته گذشته ذیل خود قرار دادهاند. هرچند گالریهای دیگر نیز بهکار خود مشغولند و آثاری را به نمایش گذاشتهاند که شماری از آنها را در گالریگردی این هفته مرور کردهایم.
میراثدار چند قرن سنت تصویرگری ایرانی
تجربههای تصویرگری علیاکبر صادقی از حکایتهای کهن ایرانی مجموعهای بینظیر و درخشان است. کسی نتوانسته است نقاشیهای او از شاهنامه فردوسی و تصویر کردن چالشهای شاهنامه و نقاشیهای او از پیشوایان دین و ... را پس از 50 سال تکرار کند.
روایت علیاکبر صادقی از هنر سنتی ایران، تلفیقی است از نقاشیهای شاهنامه و نقاشی قهوهخانهای و نقاشیهای چاپ سنگی. چند قرن سنت تصویری ایرانی را به هم آمیخته و از صافی ذهن خلاق و هنرمند خود گذرانده و روی کاغذ آورده است.
موزه هنرهای معاصر پیش از آغاز بازسازی طولانیاش نمایشگاهی از آثار علیاکبر صادقی را برگزار کرد. اما در آن نمایشگاه کامل، مجال چندانی برای پرداختن به تصویرگریهای او فراهم نشد. حالا شماری از تصویرگریهای او در کتابهایی مثل «پهلوان پهلوانان» و «عبادتی چون تفکر نیست» و «حقیقت بلندتر از آسمان» و... به مناسبت هفته تصویرگری در «گالری آ» به نمایش درآمدهاند.
جذابیتی که پنهان نیست
«جذابیتهای پنهان ژان کلود کریر» مجموعهای از طراحیهای دستی اوست که در گالری دستان به نمایش درآمده. نمایشگاه ضیافت فرانسویها در تهران است و تماشای فرانسویهای مقیم ایران که پس از مدتی همدیگر را دیدهاند و ایرانیانی که شیفتهوار دقایق طولانی را غرق تماشای نقاشیهای معمولی آقای فیلمنامهنویس میشوند. اما اگر نام نقاش و سابقه آشنایی او با ایرانیان و همسر ایرانی و دوستی با کیارستمی و همکاری با لوئیس بونوئل و تدوین کتاب ارجمند «با آخرین نفسهایم» را از ذهن پاک کنیم، نقاشیها چه چیزی برای ارائه دارند؟ اقتدار نام مؤلف است که بر متن غلبه دارد و سبب شده که نمایشگاه ژان کلود کریر یکی از شلوغترین نمایشگاههای هفته باشد.
شماری از نقاشیهای نمایشگاه نیمه پنهان ژان کلود کریر، روایت او از ایران است. روایت گشت وگذار در شهرهای گوناگون ایران از مشهد و شیراز تا تهران و تصویری که از شهرهای ایران بهدست داده است و نیز طراحیهایی از سینماگران و شخصیتهای نامآشنا از میلان کوندرا و پدرو آلمادووار تا شخصیتهای ایرانی مثل بیژن صفاری و عباس کیارستمی.
بدویت و خودآموختگی
کاوه یاری، اصطلاح چقاشی را از ترکیب چکش و نقاشی ساخته است. او نقاشیهای خود را با چکش روی فلز خلق میکند. کاوه یاری هنرمندی خودآموخته است و به سبک بسیاری از هنرمندان خودآموخته چیزهایی که خلق میکند به هنر بدوی نزدیک است. مثل بسیاری از هنرمندان بدوی همچنان به خلق صورتها مشغول است. اما آنقدر هوشمند است که میتواند خود را به زیباییشناسی هنر امروز نزدیک کند، در عین حال، آنقدر هوشمند است که از بدویت فاصله نگیرد تا همچنان آثار او بهعنوان هنرمندی خودآموخته ارزیابی شوند. چقاشیهای کاوه یاری، تاکنون چندبار در گالریهای تهران به نمایش درآمده است. هفته گذشته نیز شماری از آثار او در کیش به نمایش درآمد.
هفته گذشته نمایشگاه نقاشی دیگری از هنرمندی خودآموخته در گالری ثالث به تماشا گذاشته شد. نمایشگاه آثار هوشنگ معتمدیان، نقاشی که سالهاست جز دماوند و شام آخر چیزی نمیکشد.
همیشه عاشق طبیعت
طبیعتگرایی مهمترین درونمایه آثار عباس کیارستمی است، از زمانی که بهعنوان نقاش و عکاس کار خود را آغاز کرد تا زمانی که بهعنوان فیلمساز شهرت جهانی یافت، همواره طبیعت یکی از مؤلفههای اصلی کارهای او به شمار میرفت. بسیاری از تماشاگران از سینمای او طبیعت ایران را بهخاطر میآورند.
شاید زمانی که عباس کیارستمی در خلوت خود نقاشی میکرد یا زمانی که برای گذران زندگی روزمره تابلو و صندوقهای چوبی میساخت و میفروخت گمان نمیکرد روزی به همت لیلی گلستان، نقاشیهای او از اقصینقاط ایران و جهان جمع و نمایشگاهی از آثار نقاشی او برپا شود.
نقاشیهای کیارستمی را باید بیشتر با تلقی کلاسیک از نقاشی، تماشا کرد و لذت برد. شاید اگر در نقاشی استمرار بیشتری میداشت، میتوانست تغییر منظر دهد یا در بومهای بزرگتر آثار متفاوتتری خلق کند. او برای نقاشی امروز چیز تازهای برای ارائه ندارد، هرچند مهارتهای نقاشانه و قدرت دست او در نقاشی ستودنی است. نمایشگاه نقاشیهای عباس کیارستمی تا 29آبان روی دیوارهای گالری گلستان است.
تکرار، بیتازگی
خطوط فارسی کنار هم قرار گرفتهاند و بهجای اینکه اثری خوشنویسی را شکل دهند، پیکره درختها را شکل دادهاند. همه آثار نمایشگاه «باغی دگر» از کتایون روحی که در گالری شیرین دایر است، مجموعهای است از خطوطی که در ترکیب با یکدیگر درخت خلق کردهاند. هرچند 3،2 نمونه از این درختها برای نشان دادن هنر کتایون روحی کفایت میکند و بقیه تکرار است و حتی نمیتواند فرمهای تازهای خلق کند.
نمایشگاه دیگر گالری شیرین نیز همینطور است. فردوس کاشانیاخوان در نمایشگاهی با عنوان «بانوی شرقی» میخواسته روایتگر زیبایی بانوی شرقی باشد اما به جز 3،2 اثر، بقیه بازنماییهایی سادهاند که متأسفانه حتی در بازنماییشان نیز نشانی از مهارت ندارند و گاه شبیه نقاشیهای بازاری درآمدهاند. برگزاری این 2 نمایشگاه بهویژه نمایشگاه «بانوی شرقی» در گالری شیرین که در سالهای اخیر همواره هنر پیشرو ایران را نمایندگی کرده است، قدری عجیب است.
رازی درون پیکرهها
آنچه پیکرههای مهدی شیراحمدی را متمایز میکند توجه او به جزئیات و تناسب و زیبایی فرمهایی است که اغلب از چشم پنهان میمانند. او توانسته است آنها را در اندازههای بزرگ دوباره بازآفرینی کند.
پیکرههای مهدی شیراحمدی، درونگرایند، دستکم در آثاری که در نمایشگاه تازه او در گالری ایرانشهر به نمایش گذاشته شدهاند، بیشتر از وجه بیرونی یا دستکم هم ارز آن، وجه درونی نیز جلوه میکند. حفرهای یا روزنهای است که انگار میگوید آنچه دیدهاید فقط همین نیست، بلکه چیزی درونش پنهان شده است.
وجه بیرونی کارهای او، زیباییشناسی هنر سنتی ایران را به نمایش میگذارد، مهارت او در بازآفرینی نقشهای سنتی معماری و دیگر هنرهای ایرانی، استادانه است. ترکیب اینها مهدی شیراحمدی را به یکی از متفاوتترین پیکرهسازان حال حاضر ایران تبدیل کرده است.