• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
پنج شنبه 12 بهمن 1396
کد مطلب : 5891
+
-

درباره محمد‌علی نجفی، به انگیزه بزرگداشت او در جشنواره

مرد سربداران

بزرگداشت
مرد سربداران

سینما رادیوسیتی؛ «خشت و آینه» ابراهیم گلستان و «شب» آنتونیونی؛ حسینیه ارشاد و سخنرانی‌های پرشور دکتر علی شریعتی. محمدعلی نجفی در دهه‌های 40و 50 با چنین منابع الهامی به سینمای روشنفکرانه، روشنفکری دینی و سیاست علاقه‌مند شد. در دهه50 با دوستانش آیت‌ فیلم را تاسیس کرد. فیلم «جنگ اطهر» را ساخت. پس از انقلاب مدیر امور سینمایی شد و در دهه60 سریال «سربداران» و فیلم‌هایی چون «گزارش یک قتل»، «پرستار شب» و «لوحه صفورا» را کارگردانی کرد. این آخری که فیلمی کوتاه است شاید بهترین اثر سینمایی نجفی باشد. نجفی سینماگر دهه60 بود و در سال‌های بعد کمتر امکان فعالیت سینمایی یافت. محمدعلی نجفی به‌دلیل مدیریت میانه‌رو و معتدلش در ابتدای پیروزی انقلاب و آثار تلویزیونی و سینمایی‌ای که در دهه60 خلق کرد، چهره‌ای مهم و تأثیرگذار است.

«یک روز اصغر رفیعی‌جم آمد پیش من و گفت علیرضا رفته‌ام سر یک فیلمی که عوامل ظهر که می‌شود سرصحنه نماز می‌خوانند. گفتم نماز می‌خوانند؟! سرصحنه؟ گفت آره بچه‌های مذهبی هستند. گفتم من را ببر اینها را ببینم. روزی با اصغر به استودیو نقش جهان رفتیم که در آنجا داشتند فیلم را مونتاژ می‌کردند. اسم فیلم «جنگ اطهر» بود و کارگردانش هم محمدعلی نجفی. سیدمحمد بهشتی و فخرالدین انوار را هم آنجا دیدم و مصطفی هاشمی که بعد از انقلاب وزیر و رئیس کمیته المپیک شد.»‌

این روایت علیرضا داوودنژاد از فیلم جنگ اطهر است. فیلمی که در دهه50 در دفتر آیت‌فیلم ساخته شد و فضای حاکم به پشت صحنه‌اش کاملا متفاوت با حال و هوای سینمای ایران در آن دوران بود. روایت احمد امینی در کتاب صد فیلم تاریخ سینمای ایران نشان می‌دهد که فیلم جنگ اطهر در چه شرایطی ساخته شد و چند سال بعد عواملش در پست‌های مدیریتی حضور یافتند. «هنگامی که در پخش رویدادهای سینمایی مجله «ستاره‌ سینما» در اواخر سال 1356و در اوایل سال 1357، خبری مربوط به ساخته شدن فیلمی به نام جنگ اطهر ساخته کارگردانی به نام علی رائد چاپ شد، هیچ‌کس شناختی از آیت‌فیلم که تهیه ‌کننده فیلم بود و علی رائد نداشت. اما پس از تثبیت انقلاب اسلامی بود که مشخص شد تاسیس‌کنندگان آیت‌فیلم همین افرادی هستند که پست‌های کلیدی دستگاه‌های نمایشی کشور را برعهده گرفته‌اند. 

جنگ اطهر با حضور عوامل حرفه‌ای سینما ساخته شد. اصغر رفیعی‌جم (فیلمبردار)، فرهنگ معیری (چهره‌پرداز) و روبیک منصوری (صداگذار و امور فنی صدا) از فعالان سینمای قبل از انقلاب بودند. محمد تراب‌نیا و نصرت کریمی هم که دستیاران کیمیایی در دهه 50بودند به‌عنوان دستیار کارگردان کنار نجفی قرار گرفتند. فیلمنامه توسط محمود استاد محمد نوشته شد که نمایشنامه‌نویس بود. تنها بازیگر شناخته شده و مطرح فیلم هم فرامرز قریبیان بود که در آن سال‌ها با بازی در فیلم‌های «خاک» و «گوزن‌ها» به‌عنوان بازیگر سینمای معترض شهرت یافته بود. قریبیان درباره حضورش در فیلم جنگ اطهر می‌گوید: «وقتی فیلمنامه برای فرستاده شد و آن را خواندم متوجه شدم این سناریویی نیست که در گیشه به موفقیت برسد و هیچ ربطی به سینمای تجاری ندارد. با اینکه سازندگان فیلم کار اول‌شان بود، چون فیلمنامه سنگین و وزین بود پذیرفتم که در جنگ اطهر بازی کنم.»

غلامرضا لطفی، رضا عالی‌پیام، عزیز هنرآموز، فریبا سجادی، محمود استادمحمد، مجید مظفری، رضا جودی و مصطفی هاشمی دیگر بازیگران فیلم بودند و خلیل گنجور تهیه‌کنندگی فیلم را برعهده داشت. جنگ اطهر فیلمی انقلابی بود که توسط گروهی مذهبی که با رژیم شاه مبارزه می‌کردند ساخته شد. نکته جالب ‌توجه این بود که پس از انقلاب مشخص شد خلیل گنجور تهیه‌کننده جنگ اطهر با ساواک همکاری داشته. با فاش شدن این ماجرا، دلیل دستگیری‌های مداوم افرادی که در شرکت آیت ‌فیلم حضور داشتند هم مشخص شد. ظاهرا ساواک برای زیر نظر داشتن فعالیت دفتر آیت ‌فیلم، خلیل گنجور را به‌عنوان مهره نفوذی به این شرکت فرستاده بود. جنگ اطهر چند ماه پس از پیروزی انقلاب اکران شد و نام مصطفی هاشمی که مدیر تولید فیلم بود به‌عنوان تهیه‌ کننده در تیتراژ آمد. فیلم زمانی اکران شد که محمدعلی نجفی به‌عنوان نخستین مدیر سینمایی پس از انقلاب منصوب شده بود. نجفی ماجرای مدیریتش در سینما را اینگونه روایت می‌کند: «بعد از ظهر 29فروردین 1358به‌اتفاق دوستان، کمال خرازی، سیدفخرالدین انوار و سیدمحمد بهشتی که در این زمان در تلویزیون مشغول کار بودند برای دیدار امام به قم رفتیم. خدمت ایشان صحبت درباره سینما شد. امام فرمودند فردا پنجشنبه شورای انقلاب اینجا می‌آیند، شما بمانید تا تعیین تکلیف شود. صبح روز بعد جلسه شورای انقلاب خدمت امام برگزار شد.

مرحومان مهدی بازرگان، آیت‌الله مطهری و آیت‌الله بهشتی نیز حضور داشتند. مرحوم بازرگان با اشاره به من خطاب به امام گفتند ما ایشان را داریم که در زمینه سینما قبلا کار کرده و به امور وارد است. گفتم من روحیه اداری ندارم و نمی‌توانم. امام فرمودند الان برای شما تکلیف است. صحبت روحیه و اینها نیست. در نهایت به فرمان امام و حکم شورای انقلاب به‌عنوان مدیرکل جدید اداره نظارت و نمایش کارم را شروع کردم.» نجفی در شرایطی اداره امور سینما را عهده‌دار شد که سینما در بلاتکلیفی کامل به‌سر می‌برد. انقلاب پیروز شده بود و هیچ‌کس نمی‌دانست در نظامی که تازه مستقر شده چگونه باید فعالیت کرد. نجفی کوشید با کمک اهالی سینما کار را پیش ببرد: «در مدتی که آنجا بودم چون می‌دانستم سینما چه حال‌وهوایی دارد، برنامه‌ریزی کردم تا با مشارکت بدنه حرفه‌ای سینما شوراها را شکل بدهیم. بچه‌های سینما شامل کارگردان، تهیه‌کننده و فیلمبردار شوراها را تشکیل دادند و بازبینی و تصویب برعهده آنها بود.» نجفی به‌عنوان مدیر سینمایی، سیاست حذفی در پیش نگرفت، کسی را ممنوع‌الکار نکرد، از تصمیمات هیجانی پرهیز کرد و کوشید سینما را به کمک خود سینمایی‌ها مدیریت کند. او برخلاف برخی مدیرانی که پس از او آمدند نخواست چرخ را از نو اختراع کند. در طول یک سال او با انبوهی از مشکلات و موانع روبه‌رو بود؛ چرخ تولید متوقف شده بود، فیلم ایرانی مناسب پیدا نمی‌شد و سینماها با کمبود فیلم مواجه بودند و بازار اکران به‌شدت آشفته بود؛ ضمن اینکه دخالت فراوانی در امور سینما صورت می‌گرفت؛ «تندروها فیلم از پرده پایین می‌کشیدند. سینما می‌بستند. تا کار به جایی رسید که آقای خلخالی حکم اعدام من را هم صادر کرد. البته من از رو نرفتم. گفتم اگر قرار است آقای خلخالی در امور سینما دخالت کند من که یک روحانی‌زاده هستم و پدرم مجتهد است می‌توانم در امور دینی دخالت کنم. چون من به‌خودم این اجازه را نمی‌دهم نمی‌توانم اجازه دهم خلخالی در امور سینمایی دخالت کند.» در نهایت اما در فروردین سال 59 محمد نجفی به این نتیجه رسید که از سمتش استعفا کند.

نجفی پس از استعفا، به دعوت دوستانش انوار و بهشتی به تلویزیون رفت و ماندگارترین اثرش را ساخت. سریال «سربداران» نخستین تولید عظیم تلویزیون پس از انقلاب بود که باتوجه به اینکه کاری تاریخی و دشوار بود با سرعتی قابل ‌قبول مراحل تولید را پشت‌ سر گذاشت و سال 1362روی آنتن رفت. درباره سربداران حاشیه‌های زیادی به‌وجود آمد؛ ازجمله اینکه گفته شد فیلمنامه‌اش توسط محمود دولت‌آبادی نوشته شده یا در جایی دیگر چنین آمد که دولت‌آبادی تنها دیالوگ‌ها را بازنویسی کرده یا اشاره به نام بهرام بیضایی شد. نقد تندی با امضای اعظم علیان درباره سریال سربداران چاپ شد که گفته شد بیضایی آن را با نام مستعار نوشته است. حاشیه‌های سربداران تا امروز هم ادامه یافته و اخیرا افخمی در گفت‌وگویی با اشاره به دوران حضورش در تلویزیون به‌عنوان مدیر فیلم و سریال شبکه یک، به نقش خود در سروسامان بخشیدن به تدوین سربداران اشاره کرد.

احتمالا اگر نجفی در سریال سربداران به توفیق نمی‌رسید، بسیاری از این حاشیه‌ها هم پیش نمی‌آمد و بخشی از این جنجال‌ها را باید اتفاقی طبیعی دانست که در مورد سریالی موفق و محبوب به‌وجود آمده. در دهه 60 مردم با شخصیت‌هایی چون شیخ‌حسن جوری، قاضی شارح، طغای و... همراه شدند و روایتی جذاب و خوش‌ساخت از نهضت سربداران را تماشا کردند. بازی درخشان علی نصیریان در نقش قاضی شارح و سوسن تسلیمی در نقش فاطمه هنوز در یادها مانده و چهره‌هایی چون امین تارخ و افسانه بایگان با این سریال به شهرت و محبوبیت رسیدند.

در میانه‌های دهه 60، نجفی «گزارش یک قتل» را جلوی دوربین برد؛ فیلمی پلیسی- جنایی با پس‌زمینه‌ای سیاسی که پس از گذشت سه دهه حضور هم بهترین دستاورد نجفی در سینمای ایران محسوب می‌شود. بازی اکبر زنجان‌پور و فیلمبرداری محمدآلادپوش در کنار توانایی نجفی در فضاسازی و خلق اتمسفری متناسب با داستانی که روایت می‌کرد، گزارش یک قتل را تبدیل به بهترین فیلم این کارگردان کرد. علاقه نجفی به فرم را می‌شد در «لوحه صفورا» مشاهده کرد؛ فیلمی کوتاه با بازی افسانه بایگان که به‌خوبی نمایانگر دغدغه‌های زیبایی‌شناختی نجفی بود و کوتاه بودن زمان فیلم به انسجام و یکپارچگی‌اش یاری رسانده بود. اتفاقی در فیلم «پرستار شب» رخ نداد. پرستار شب فیلمی بسیار خوش‌عکس و خوش‌ترکیب بود ولی گرایش‌های عرفانی فیلمساز روال منطقی و باورپذیری نداشت. پرستار شب تمایل نجفی برای رسیدن به زبانی شخصی را نمایان می‌کرد. زبانی که در آن الزامات دراماتیک چندان لحاظ نشده بود. پس از چند سال دوری از سینما، نجفی در سال 1373«زمین آسمانی» را کارگردانی کرد؛ فیلمی شخصی که پیدا بود سازنده‌اش روشنفکری دینی است که می‌کوشد برای تألمات ذهنی و فلسفی‌اش مابا‌زای تصویری و سینمایی بیابد؛ قصه کارگردانی که با حضور خود نجفی قرار بود فیلمی درباره حضرت ابراهیم بسازد و روایت قصه قرآنی ابراهیم و هاجر، به‌درستی کنار هم قرار نگرفته بودند.

پنج سال بعد، نجفی «عشق‌ طاهر» را کارگردانی کرد؛ فیلمی که در فضای خاص سینمای پس از دوم خرداد مورد اعتنا قرار نگرفت. «زاگرس» آخرین فیلم نجفی در مقام کارگردان بود که رنگ پرده را به‌خود دید. در این سال‌ها نجفی گاهی فیلم‌های شخصی ساخته و در مواردی هم جلوی دوربین کارگردان‌های دیگر رفته؛ مثل بازی‌اش در نقش قوام‌السلطنه در «معمای شاه» که از معدود امتیازهای مثبت سریال پرایراد محمدرضا ورزی محسوب می‌شود. «سینماگر دهه 60» مناسب‌ترین لقبی است که می‌توان به نجفی داد. او در این دهه یک سریال عظیم و موفق (سربداران)، یک فیلم سینمایی خوش‌ساخت (گزارش یک قتل) و یک فیلم کوتاه درخشان (لوحه صفورا) را کارگردانی کرد و حتی پرستار شب به‌عنوان فیلم شکست‌خورده این دورانش هم با واکنش‌های فراوان مواجه شد؛ واکنش‌هایی که نشان از دیده شدن پرستار شب داشت. حالا نجفی در حالی به دوران بازنشستگی‌اش نزدیک می‌شود که همچنان آرزوی ساخت «خداوند الموت» را دارد؛ اثری درباره حسن صباح که شاید بتواند خاطره دوران سربداران را بار دیگر زنده کند.

 

شناخت نامه

 متولد 1324در اصفهان 

دارای مدرک کارشناسی ‌ارشد از دانشگاه ملی. آغاز فعالیت هنری از دهه50 با کارگردانی نمایش سربداران در حسینیه ارشاد. تاسیس آیت فیلم با همکاری انجمن اسلامی مهندسین و ساخت «جنگ اطهر» در همین سال. انتصاب به‌عنوان نخستین مدیر امور سینمایی پس از انقلاب در فروردین 58. فعالیت به‌عنوان کارگردان سینما از دهه60. از فیلم‌ها: جنگ اطهر (1356- اکران 1358)، گزارش یک قتل (1366)، پرستار شب (1367)، لوحه صفورا (کوتاه 1365)، زمین آسمانی (1373- اکران 1379)، عشق طاهر (1378)، زاگرس (1384).

این خبر را به اشتراک بگذارید