• چهار شنبه 27 تیر 1403
  • الأرْبِعَاء 10 محرم 1446
  • 2024 Jul 17
پنج شنبه 28 دی 1396
کد مطلب : 4498
+
-

نازنین سهامی‌زاده

قصه پناهجویان

گفت وگو
قصه پناهجویان

 

سهامی‌زاده که با اثری به نام «چشم در برابر چشم» خود را به جامعه تئاتر ایران معرفی کرد، هم‌اکنون با نمایش «مانوس» که به بررسی شرایط پناهجویان می‌پردازد، پا به عرصه رقابت در جشنواره فجر گذاشته است. صاحب‌نظران او را از پیروان مکتب تئاتر مستند می‌دانند.

خانم سهامی‌زاده جشنواره را چطور ارزیابی می‌کنید، به‌نظر شما گفت‌وگو در این جشنواره اتفاق افتاده است؟

گفت‌و‌گوی تئاتر ایران که شعار جشنواره هم هست، اتفاق خوبی‌ست که هر ساله در جشنواره‌ها بر زبان‌ها جاری می‌شود. امسال باتوجه به طیف گسترده کارهای مختلف و تنوع آثار حاضر در جشنواره، می‌توان امیدوار بود که واقعا در تئاتر ما گفت‌و‌گو جاری شود و اجراهای خوبی را شاهد باشیم. باید امیدوار باشیم که سال آینده تئاتری ایران را با انرژی آغاز کنیم.

پرداختن به یک اثر مستند پس از تئاتر مستند «چشم در برابر چشم» باعث شد شما را یکی از پیروان تئاتر مستند بدانند. خودتان چه نظری دارید؟

راستش این دومین اثر مستندم در تئاتر است که بدون تردید اتفاقی نبوده چراکه در طول زندگی‌ام و تا همین‌جا که پیش آمده‌ام، مشکلات و مسائل اجتماعی بزرگ‌ترین دغدغه‌ام بوده. دغدغه‌ای که بی‌شک تصمیم دارم برای رفع آنها یا دست‌کم نشان دادن‌شان به مخاطبانم؛ آنها را جدی بگیرم و در مسیری گام بردارم که دیگران را متوجه رخدادهای اطراف‌شان کنم. به‌نظرم اگر بخواهم کاری را به سرانجام برسانم و در مسیر مشخصی گام بردارم باید بیش و پیش از هر چیز با جامعه و مشکلات جاری در آن فکر کنم.

دانش‌آموخته مهندسی هستم و اصولا به این دلیل تئاتر را انتخاب کرده‌ام که کارهای ثمربخش انجام دهم. همین موضوع پای مرا به تئاتر مستند باز کرد. بعد از «چشم در برابر چشم» تلاشم را به‌کار گرفتم تا خودم را محدود به یک ژانر یا سبک نمایشی نکنم‌ اما از آنجا که قصه بعدی نیز رویکردی کاملا اجتماعی داشت، پس از تحقیق و بررسی فراوان دریافتم بهترین سبک برای ساخت و پرداخت یک قصه درباره پناهجویان همان تئاتر مستند است.

و این سبک را ادامه خواهید داد؟

ممکن است کار بعدی‌ام یک مستند نباشد‌ اما بدون تردید یک دغدغه اجتماعی خواهد بود مضاف بر اینکه تئاتر مستند برایم همواره جذاب‌تر از دیگر سبک‌ها و گرایش‌های هنرهای نمایشی صحنه است و تصمیم گرفته‌ام آن را ادامه دهم.

هرچند به نمایش آخرتان «مانوس» نقدهایی وارد است، اما در بحث فرم، مستندی خوب و نامش شایان ذکر است.

به هر حال نظرات متفاوتی وجود دارد اما به‌عنوان کارگردان اثر می‌توانم تأکید کنم که فارغ از تمامی نظرات، «مانوس» اثری است که برای به وقوع پیوستن آن، تلاشی بسیار بیشتر از «چشم در برابر چشم» صورت گرفت. در واقع تلاش شد با رویکردی علمی، در باب رعایت فرم و اصول مستند، پروژه‌ای تحقیقی از برترین آثار بزرگان مستند سراسر جهان را به اتمام رسانده و از تجربیات آنها بهره‌مند شوم.

قطعا در کارتان از نظرات صاحب‌نظران بسیاری بهره برده‌اید اما به‌صورت مشخص درباره یکی از اسامی زیر چند جمله بگوید: مهدی هاشمی و گلاب آدینه، محمد رحمانیان، محمد چرمشیر، پری صابری، هما روستا و حمید سمندریان، محمود استادمحمد یا بهرام بیضایی؟

از استاد سمندریان می‌گویم و اینکه مفتخرم که از شاگردان ایشان هستم. به یاد دارم در آخرین کلاسی که استاد در مکتب تهران برگزار شد با شرایط جسمی بسیار نامناسب برای تدریس حاضر شدند. من هم در محضرشان بودم. امروز که نیستند باور دارم که تلخی فقدان‌شان را نمی‌توان با هیچ ادبیاتی شرح داد. البته باید از بزرگ دیگری یاد کنم که اتفاقی تکرار ناشدنی در تئاتر ایران محسوب می‌شوند‌؛ خانم گلاب آدینه انسانی بزرگ و هنرمندی قابل احترام هستند و جالب اینکه تا همین اواخر شاهد درخشش و هنرنمایی بی‌نقص ایشان در نمایش «شیرهای خان بابا سلطنه» بودیم. امیدوارم سایه‌شان همواره بلند باشد اما اجازه می‌خواهم از استاد بی‌بدیل دیگری یاد کنم که با اینکه زنده‌اند اما از درکشان معذور مانده‌ایم. جای خالی استاد بیضایی بزرگ را هیچ‌کسی نمی‌تواند پرکند جز خود ایشان. امیدوارم که با بازگشت‌شان هرچه زودتر؛ خودشان جای خالی حضورشان را پرکنند.

این خبر را به اشتراک بگذارید