صداوسیما کلا خیلی نهاد جالب و مخاطبمحوری است. این یعنی هر چقدر بیننده از یک برنامه لذت ببرد، بقای آن برنامه در خطر است و هر چقدر نسبت به پدیدهای در این سازمان نگاه منفی و انتقادی داشته باشد، شانس برقرار ماندن و پر و بال گرفتن آن پدیده بیشتر خواهد شد. قشنگ مثال تاریخی این موضوع هم همین اعزام جواد خیابانی به ژاپن برای گزارش بازی رفت پرسپولیس و کاشیما آنتلرز است که صبح امروز برگزار میشود. خیابانی در این سالها با برخی گزارشهای بحثبرانگیزی که انجام داده، ثابت کرده حداقل در شرایط فعلی تمرکز و آمادگی لازم برای انجام این حرفه را ندارد، اما درست به همین مناسبت او را میفرستند ژاپن تا یکی از حساسترین بازیهای تاریخ فوتبال باشگاهی ایران را گزارش کند. اهمیت مضاعف این نکته از آنجا ناشی میشود که بدانیم سالهاست شاهد چنین اعزامهایی در تلویزیون نیستیم و حتی در 2جامجهانی اخیر هم مسابقات ایران در استودیوی تهران گزارش شد، اما خب برای خیابانی میشود استثناء قائل شد حتما...!
با شرایط موجود، پنجشنبه که بازی حذفی استقلال و سایپا را دیدیم این سؤال به ذهنمان خطور کرد که صداوسیما چطور میخواهد از خجالت محمد سیانکی عزیز دربیاید؟ یعنی اگر حق خیابانی ژاپن است، سیانکی را به کمتر از کرهماه نمیشود اعزام کرد! البته انصافا استاد در این سالها به لطف گزارشهای متعددی که به او دادهاند کمی پیشرفت کرده، اما هنوز سطحش تفاوت فاحشی با توقعات بیننده دارد. او اصلا انگار از زمین و زمان فارغ است و نهتنها گزارش حواشی مهم را برای جذاب شدن کار مورد توجه قرار نمیدهد، بلکه اغلب از اصل مطلب هم غافل میماند. مثلا تشویق علی دایی توسط استقلالیها اتفاق تاریخی و مهمی بود که رخ داد و دلیل اصلی آن هم درگیری هفته گذشته دایی با پرسپولیسیها بود، اما با وجود صدای بلند این شعارها و پخش واکنش دایی رو به سکوها، سیانکی مطلقا کاری به این موضوع نداشت، همانطور که او به تشویق اعتراضی روحالله باقری هم هرگز اشاره نکرد. خب در این شرایط اصلا چه ضرورتی برای حضور گزارشگر در ورزشگاه وجود دارد؟
سیانکی با اشاره به سارفو بازیکن خارجی سایپا گفت: «او در کشورش پلیس بوده و بهخاطر همین در یارگیریها خیلی دقیق است و از شم پلیسیاش استفاده میکند.» ربط اینها را فقط خود آقا محمد میداند، اما درست بعد از همین جملات، آقای پلیس دقیق ظرف 10دقیقه 2 اشتباه اساسی انجام داد و 2 کارت زرد گرفت تا از زمین اخراج شود. جالب اینجاست که حواس سیانکی به کارت زرد اول سارفو هم نبود و حتی بعد از خوشحالی تماشاگران تا زمانی که تلویزیون صحنه آهسته کارت قرمز گرفتن او را پخش نکرد، آقای گزارشگر نفهمید این بازیکن اخراج شده است. در نیمه دوم وقتی اللهیار صیادمنش را زدند و او مثل همه بازیکنان دنیا روی زمین افتاد، سیانکی گفت: «چون پدرش کشتیگیر بوده در این صحنهها کمنمیآورد.» آیا حتما پدر آدم باید کشتیگیر باشد تا او بعد از تحمل خطا روی زمین بیفتد؟ یعنی اگر پدر یک بازیکن بسکتبالیست بوده باشد، وقتی روی او خطا کنند به آسمان پرواز میکند؟ اوج شاهکارهای سیانکی اما جایی بود که او وعده مصاحبه زنده تلویزیونی با مربیان 2 تیم بعد از پایان مسابقه را داد. یعنی عالم و آدم میدانند که علی دایی یک سال است با صداوسیما حرف نمیزند و حتی دوربینهای تلویزیون را هم به نشست خبریاش راه نمیدهد، اما آقای گزارشگر خوشحال انتظار دارد با او آخر بازی مصاحبه زنده داشته باشد. واقعا این همه بیاطلاعی از کجا میآید؟ چرا شما به اندازه یک هوادار عادی هم اخبار را دنبال نمیکنید؟
سیانکی را بفرستید کره ماه!
در همینه زمینه :