![همسایههای امامزمان عج](/img/newspaper_pages/1402/12-%20esfand/05/rooyi/08-03.jpg)
همسایههای امامزمان عج
![همسایههای امامزمان عج](/img/newspaper_pages/1402/12-%20esfand/05/rooyi/08-03.jpg)
سیدسروش طباطباییپور
نیمه شعبانها، یاد مرحوم حاجی پنبهچی میافتم؛ مرد وارستهای که ارادت ویژهای به امام زمان(عج) داشت. 2روز مانده به چنین روزی، حیاط خانهاش را فرش میکرد، آذین میبست و آب و جارو میکرد. بعد به کمک پسرها و اهالی محل، سینیسینی برنج پاک میکرد و پرچم هیئت را دم در خانه برمیافراشت و شب نیمهشعبان، خودش، دم در خانه میایستاد و دست به سینه، به مردم خوشامد میگفت.
خانهاش چسبیده بود به خانه پدربزرگ؛ از آن خانههای قدیمی که حوض مربع و پرآبی وسط حیاطش جاخوش کرده بود و مردم رو به قبله، دور حوض مینشستند و به سخنان «شیخ رضا» گوش میدادند و موقع مولودی «حاجحسنآقا» کف میزدند و 2دسته میشدند و دور حیاط میچرخیدند و دمی را تکرار میکردند و گاهی اشکی هم میریختند و برای سلامتی امام زمان(عج) دعا میکردند. آخر هیئت هم، سفرهها پهن میشد و گوشتاگوش مردم، مهمان امام زمان(عج) بودند. خود حاجی هم عدسپلوها را دست به دست، به مهمانها تعارف میکرد.
اما قبل از پذیرایی از مردم و تمامشدن هیئت، حاجیپنبهچی، قابلمهبه دست، درِ خانه پدربزرگ و همسایههای اطراف را میزد و غذا پخش میکرد. اگر در هر کاری، پسرها و اهالی کمکش میکردند، اصرار داشت این کار را خودش انجام دهد. یکبار، اتفاقی پشت در خانه پدربزرگ بودم و شنیدم که گفت: «حاجآقا... ببخشید بهخدا! اگر سر و صدا اذیتتون کرد، ببخشید...» و پدربزرگ هم لبخند زد و گفت: «نگو حاجی! مهمونهای امامزمان(عج)، قدم سر چشم ما هم میذارن...». بارها خودم شنیدم که آخر شبها، وقتی اهالی، مشغول شستن ظرفها بودند، تذکر میداد که آهسته کار کنند و مزاحم همسایهها نشوند.
همین بساط، 10شب محرم هم پهن بود؛ با این تفاوت که هیئت حاجپنبهچی، در آن شبها سیاهپوش میشد و حاجحسنآقا، بهجای مولودی، ذکر مصیبت میخواند و دوستداران ائمه، دستهدسته دور حوض میچرخیدند و سینه میزدند و اشک میریختند، اما قابلمههای حاجی پنبهچی و عذرخواهی او از در و همسایه بابت سر و صدا، همچنان برقرار بود.
این اخلاق حاجی، مرا یاد امام حسین(ع) میانداخت؛ آخر او هم در شب عاشورا به شبزندهداران سپاهش تذکر میداد که بلندبلند مناجات نکنند و مزاحم خواب دیگران نشوند؛ حتی مزاحم خواب دشمن! انگار عشق به ائمه، روی رفتار حاجی هم سایه انداخته بود و او را هم حسینی و امامزمانی کرده بود.
حاجیپنبهچی، شب عید امامزمان، وقتی مشغول پاککردن برنج مهمانهای امامزمان(عج) بود، پر کشید!