به مناسبت صد و دومین سالگرد تشکیل کمیته مجازات -2
احساسات انتقامجویانه
* محسن میرزایی *
در شماره گذشته چگونگی تشکیل کمیته مجازات از نظر خوانندگان گرامی گذشت. پس از ترورهای اولیه که رعب و وحشت فراوانی ایجاد کرده بود کمیته مجازات به ترور اعضای خود پرداخت. اینک دنباله ماجرا:
«روز 8ژوئیه1917(18خرداد 1296) اداره تأمینات اطلاع حاصل میکند که منتخب الدوله خزانه دار ساعت 4بعد از ظهر در خیابان منیریه به قتل رسیده است. در قتل کریم دواتگر سه نفر دستگیر شده بودند: رشیدالسلطان، سیدمرتضی و میرزا عبدالحسین ساعتساز. هر سه آنها پس از چند هفته با اقدامات و تهدیدات کمیته آزاد شدند. پس از کشته شدن منتخب الدوله، اداره نظمیه با اصرار و همت بیشتری بیخیال تعقیب و دستگیری اعضاء کمیته مجازات میافتد ازجمله چون تصور میکرد که این کمیته از طرف آلمانها در ایران دایر شده نگارنده(مورخ الدوله) را نیز به نظمیه جلب کردند.
کریم دواتگر در حیات خود 3نفر را به کمیته معرفی کرده بود: میرزا محمد حسین عماد الکتاب سیفی قزوینی، میرزاعلیاکبرخان ارداقی برادر قاضی شهید ارداقی و بهادر السلطنه از خوانین کرد.
در این امر همه متفق القولاند که اسامی و نشانی دقیق اعضا کمیته را روزی بهادر السلطنه به کلنل وستداهل رئیس تشکیلات نظمیه ایران تسلیم میکند. توضیح آنکه در آن زمان شهربانی ایران توسط افسران سوئدی اداره میشد و این افسران پس از کودتای 1299بهدلیل ناهماهنگی با میر پنج رضا خان از کار برکنار شد. بلافاصله در 3شوال 1335اعضای کمیته همه دستگیر میشوند. چرا بهادرالسلطنه به این کار مبادرت ورزیده؟ اعضا کمیته خود میگویندچون قتل منتخب الدوله در حقیقت فقط به دستور او بوده و از طرفی سرنوشت کریم دواتگر او را مرعوب کرده بود از این جهت از ترس جان خود دست به این اقدام زده بود. وستداهل در جلسه هیأت دولت در کاخ صاحبقرانیه اسامی را در پاکتی بهدست رئیس الوزرا میدهد و او هم بدون آنکه در پاکت را بگشاید روی آن مینویسد:«به رئیس نظمیه اجازه داده میشود که اشخاصی که اسامی آنها در این صورت درج شده دستگیر و با اختیارات تام قانونی تعقیب و مجازات نماید.» در اداره تأمینات برای بازجویی اعضای کمیته مجازات از ترس ترور شدن به وسیله این جماعت هیچکس حاضر به بازپرسی از آنها نمیشد؛بهطوری که عبدالله خان بهرامی از ریاست اداره کناره گرفت و جعفر قلیخان سرابندی استعفا نمود. بالاخره پس از چندماه میرزا احمد خان صفا بازپرس تأمینات بازجویی از آنها را شروع کرد. مطلعترین مرد سیاسی کمیته مجازات منشیزاده بوده است.
منشیزاده پس از دستگیری پیرامون ترورهای کمیته مجازات چنین میگوید:
«هنگامی که کابینه وثوقالدوله تشکیل یافت و من از وزارت مالیه رانده شدم و تمام اقدامات من در مورد ترمیم این اجحافات و احقاق حق خودم به جایی نرسید و بلااثر ماند، در ملاقاتهایی که بین من و رفیق قدیمم ابوالفتحزاده روی داد، اغلب اوقات از بیانتظامی و هرج و مرج و بدی وضع کشور شکایت کرده و در پی یافتن راه چارهای بودیم. در حقیقت خشونت غیرقابل تحمل دولت وثوق الدوله در ما احساسات عجیب انتقامجویانهای بهوجود آورده بود. ابوالفتحزاده به دلایل بسیاری به من پیشنهاد کرد کمیتهای تشکیل داده و جلو اقدامات خائنین کشور را سد نمائیم، دست افراد ناپاک را که با کمک عوامل خارجی، سرکارآمده و مهمترین پستها را اشغال کردهاند به نفع اجانب مشغول کار بودند از امور حساس مملکت دور کنیم، زیرا ما بهطور وضوح میدیدیم که دولت در مقابل این عناصر خائن کر و کور است و آزادی عمل کافی به آنها داده است. در تعقیب اقدامات خلاف قانون این افراد خیانتکار که بلاانقطاع ادامه داشت و اضطراب شدیدی که در افکار عمومی مشهود بود، فکر تشکیل کمیته از حدود حرف تجاوز کرد و به مرحله ی عمل نزدیک شد و ما جداً به فکر ایجاد یک چنین سازمانی افتادیم. تا اینکه یک روز ابوالفتحزاده به من گفت که کریم معروف به دواتگر که زمانی در جریان مشروطیت به شیخ فضلالله سوءقصد کرده بود از جبهه جنگ به تهران مراجعت کرده (در این ایام جنگ جهانی اول در اروپا ادامه داشت در ایران نیز طرفداران آلمان با ارتشهای انگلیس و روس در حال مبارزه بودند)و ضمن مذاکراتی که بین آنها روی داده کریم هم حاضر شده به این کمیته بپیوندد.
سرنوشت مؤسسین و اعضاء کمیته
دستگیرشدگان کمیته مجازات پس از نهماه همگی به منزل ابوالفتحزاده منتقل شدند به جز منشیزاده که دچار مرض حصبه بود و به منزل خودش انتقال یافت. در این احوال بهادر السلطنه که خود را در تنگنای عجیبی مشاهده میکند از ترس ترور شدن توسط دوستان خود به کلنل وستداهل متوسل میشود که او را دوباره به محل اول یعنی زندان عودت دهد، وستداهل هم خواهش او را میپذیرد. همین که کابینه صمصامالسلطنه روی کار میآید، صمصام دستور میدهد که زندانیان کمیته را آزاد کنند. کابینه صمصام دوام زیادی نکرد. وثوق الدوله پس از تحصن عدهای از علما و معاریف در شاه عبد العظیم بر کرسی ریاست وزرا نشست و فوراً دستور توقیف اعضاء کمیته را صادر نمود. به مشکوهالممالک که بعد از استخلاص در دوره صمصام به مازندران رفته بود دسترسی پیدا نشد مگر پس از چند ماهی. احساناللهخان به جنگل گریخته بود و از آنجا به قفقاز رفته بود تا در انقلابات روسیه شرکت کند. رشید السلطان در کن دستگیر میشود.
میرزا عبدالحسین ساعت ساز با وساطت دوستان وثوق الدوله نجات مییابد. منشیزاده و ابوالفتحزاده را جدا از دیگران در باغشاه نگه میدارند و پس از چند روزی بهعنوان تبعید به کلات نادری، از شهر بیرون میبرند.روز پیش از این حادثه حسین خان و رشید السلطان را درحالیکه فریاد میزدند زنده باد کمیته مجازات، مرگ بر خائنین به پای دار میبرند. وداع رشید السلطان با مردم تماشاچی و پاسبانان زندان میگویند به حدی مؤثر بوده که پاسبانی در حال اغماء به زمین میافتد. منشیزاده و ابو الفتحزاده در روز 10شهریور1297به سمنان میرسند. افسر ژاندارمری که همراه آنها بوده مغیث الدوله امیر علائی است. از نامهای که منشیزاده در همان شب به نام پسر بزرگ خود میفرستد معلوم است که از سرنوشت خود کاملاً مطلع است.به هر حال مردم سمنان چنین شرح میدهند: «در روز 11شهریور 1297کمی پس از نیمه شب محبوسین را از زندان ژاندارمری خارج میکنند و دو اسب بدون زین و رکاب در اختیار آنها میگذارند. در دو فرسخی سمنان در قهوه خانه (میان خانه) ژاندارمها پیاده میشوند و به