• شنبه 29 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 10 ذی القعده 1445
  • 2024 May 18
چهار شنبه 19 بهمن 1401
کد مطلب : 185127
+
-

شانزلیزه در تهران

روایت گردشگران
شانزلیزه در تهران

زهرا سادات حسنی- طلبه سطح دو

تهران چه کم از پاریس دارد؟ این سؤالی بود که ناصرالدین شاه وقتی پاریس را دید از خودش پرسید و جوابی که به‌خود داد لابد این بود:«یک شانزلیزه»  قرعه به نام خیابان لاله‌زار افتاد که تقریباً در مرکز شهر بود. شاید اگر مغازه‌هایی از تمام مارک‌های معروف دنیا در لاله‌زار دور هم جمع می‌شدند و خانه‌های لاکچری و سینما هم به آن اضافه می‌شد؛ خیابانی برای خرید از تمام برندهای مطرح دنیا_ آن وقت ناصرالدین شاه هر وقت هوای پاریس به سرش می‌زد، چند قدمی در لاله‌زار راه می‌رفت و یادی می‌کرد از شانزلیزه تا به سرزمینی که پادشاهش بود افتخار کند.  اما در ذهن امیرکبیر، صدراعظم ناصرالدین شاه، تهران مدرسه و دانشگاه وکارخانجات تولیدی کم داشت تا برسد به پاریس و از پاریس جلو بیفتد، پس «دارالفنون» ساخت؛ مکانی برای ساختن انسان‌های آینده‌ساز.آرزویش این بود که به جای بلور‌های روسی و صنایع انگلیسی، خودمان کارخانه داشته باشیم. شرط کرده بود معلم روسی و انگلیسی در این مدرسه تدریس نکند تا مبادا سبک زندگی غربی و شرقی فرهنگ ما را از درون تهی کند. اما در مسابقه خودباوری و خودفروختگی، در مبارزه علم و جهل، آنکه ساده‌تر و بی‌زحمت‌تر و جذاب‌تر بود، چشم مردم را گرفت. جهل توانست عقل را به مسلخ حمام فین کاشان بکشاند. سال‌های سال این مبارزه ادامه داشت، میدان این مبارزه، گاه دارالفنون بود که دست‌های خائنان و غرب‌گرا‌ها با اندیشه‌های اسلامی_ایرانی امیرکبیر دست و پنجه نرم می‌کرد، گاه در شانزلیزه، دست خدا از آستین امثال «سید مهدی قوام» بیرون می‌آمد و در مرکز فساد تهران، مسجد می‌ساخت.در ایام مشروطه، یادگار امیرکبیر، شد مرکز علم‌آموزی به تمام اقشار مردم، تا ریشه عقب‌ماندگی در سواد را بخشکاند و شجره طیبه‌ای بنشاند با میوه‌هایی مثل دکتر قریب، محمد معین، مصطفی چمران و...اما شانزلیزه در ایام پهلوی شد مرکز جولان روشنفکران غرب‌زده و کاباره‌هایی برای تفریح سیاستمداران.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید