گشت ارشاد شهرداری
رضا رفیع،طنزپرداز|در آستانه شب محترم یلدای عزیز که سابق بر این، سوسولبازی ملی و علیه ارزشهای ملی قلمداد میشد (!) خوشحالیم که رئیس محترم شورای شهر تهران که با رأی بالایش در انتخابات رکورد زد، بهطور ضمنی و تلویحی که گاهی شفافتر از صریح است، خبر از ورود یک نوع گشت خوب به سطح شهر دادند که نفعش به ملت و مملکت برسد. نترسید خواهران! به خاطر تذکردادن راجع به ظاهر شما نیست که راحتترین شکل ارشاد است بلکه قرار است راجع به یک مورد و موضوع مهم تذکر داده شود؛ راجع به آلودگی هوا؛ امر مهمی که سالهاست معضل پیچیده پایتخت شده است و گاهی مثل همین روزها، کار نفسکشیدن را سخت کرده است. دیشب همسایه بالایی ما که اسمش حبیب است، زده بود زیر آواز: نفسم گرفت از این شب، در این حصار بشکن در این حصار جادویی روزگار بشکن
بیچاره آسم دارد. فهمیدم که باز نفسش گرفته و دنبال یک مثقال اکسیژن خالص میگردد. آدم تا خودش مریض نشود، با پوست و گوشت و استخوانش این دردهای لعنتی را درک نمیکند. احساس سوختن به تماشا نمیشود برادران! واقعا چه چیزی بالاتر و مهمتر از اکسیژن برای ملت؟ نباشد، خفقان میگیریم و فاتحه! مجلس هم فردا منعقد است؛ حاضران به غایبان اطلاع دهند؛ وسیله ایاب و ذهاب هم تا خود بهشتزهرا مهیاست. مشکل، رفتن نیست؛ مشکل، ماندن است. بمانی، اکسیژن نیاز داری؛ هوای تازه. ملاحظه بفرمایید که جناب مولانا در قرن هفتم نسبت به هوای خالص و صاف چه احساسی داشته و اجمالا چی گفته: والله که شهر، بیتو مرا حبس میشود آوارگی و کوه و بیابانم آرزوست
فلذاست که با درک درست اهمیت این مطلب و اولویت تأمین هوای سالم برای مردمی که هوای ما را همیشه داشتهاند، آقای مهندس محسن هاشمی، بشارت دادهاند که برای جلوگیری از فعالیتهای آلودهکنندگان هوای تهران، لازم است که گشتزنی نیروهای شهرداری در سطح شهر، افزایش یابد و براساس قانون، با عوامل آلودهکننده هوا برخورد کنند. خب این شد یک خبر خوب. شد یا نشد؟ حتما که تا اسم «گشت» میآید، نباید چنین به ذهن برسد که لابد باز قرار است راجع به جلوکشیدن روسری یا بلندبودن مانتو تذکر دهند! مهمتر و حیاتیتر از آن، هوای مردم است؛ هوایی که هر روز دارند استنشاق میکنند و ما در حسرت این اتفاق، چشم به در ماندیم که یک نفر با روزنامه از در وارد شود و تیتر درشت روزنامه، جلب توجه کند که «ضرورت برخورد با آلودهکنندگان هوا»؛ تیتری که حالا شهرداری و شورای شهر، دنبال چاپ آن هستند بلکه بعدش هم چهار تا گروه خودجوشی، چیزی بریزند بیرون و اینبار اینگونه شعار دهند که «آلودگی هوامان/ نابود باید گردد»!
چند فقره پیشنهاد عاجل: ـ اگر قرار به برخورد قاطع و قهری شد، اولش صاف بروند در بعضی از این کارخانجات مثلا خودروساز را گل بگیرند که اینقدر بیدلیل، خودروهای بیکیفیت که نخواستیم نامشان فاش شود، بیرون ندهند. گر حکم شود که دود گیرند/ در شهر، هرآنچه بود گیرند! ـ راهاندازی گشت ارشاد هوایی. آلودهکنندههای هوا را ارشاد کنند تا دست از آلودهکردن شهر بردارند که ریشهاش در آلودگی نفس است؛ هرچند آلودگی نَفَس است. ـ آلودهکنندگان هوای مردم را ببرند یک جایی مثل خیابان وزرا یا هر جای دیگری که صلاح دانستند مثل خیابان دولت و از آنها دو قبضه تعهد محضری بگیرند که دست از آلودگی هوا بردارند. فقط به تذکر لسانی هم بسنده نکنند؛ منتقلکنندشان پارکینگ، تا اطلاع ثانوی، آب خنک بخورند.