• پنج شنبه 28 تیر 1403
  • الْخَمِيس 11 محرم 1446
  • 2024 Jul 18
شنبه 22 آبان 1400
کد مطلب : 145397
+
-

شاید عینک کمک‌حال‌شان برای خواندن باشد

فرهنگ و زندگی
شاید عینک کمک‌حال‌شان برای خواندن باشد

حمیدرضا محمدی

هر زمان که چراغ یک کتابفروشی خاموش می‌شود، گویی یک امید، یک روزنه، یک دریچه برای دانایی و روشنایی خاموش می‌شود و امیدی به تاریکی می‌گراید.
2سال پیش بود که کتابفروشی «بلادی» در شیراز برای همیشه تعطیل شد؛ یک کتابفروشی 60‌ساله، در خیابان تاریخی کریم‌خان زند این شهر، که سیدزین‌العابدین بلادی شیرازی، در آغازین سال‌های دهه40 راه‌انداخت و تا پایان عمر کتابفروش ماند و کتابفروشی کرد و کتابفروشی‌اش را سرپا و سرحال نگه داشت. کسی‌ که راز ماندگاری‌اش را باید در مردم‌داری و حُسنِ خُلقش در مواجهه با اهل کتاب دانست و البته آنکه او به کتابخوان‌هایی که وسع خرید نداشتند، با دریافت بیعانه‌ 2ریالی یا بیشتر، کتاب مورد علاقه‌شان را به امانت می‌داد.
بلادی که پیش‌تر صحاف بود و از 17‌سالگی، برای نزدیک به 2دهه، کارگاه صحافی‌اش در خیابان لطفعلی‌خان زند، سه‌راه نمازی رونق داشت، وقتی در آخرین روز تابستان1396، در 91سالگی درگذشت، دکانش تعطیل شد، اما اهالی فکر و فرهنگ شیراز نگذاشتند، این به محاق رفتن خیلی طول بکشد. یک‌ماه و 20‌روز بعد، دوباره چراغش کتابفروشی‌اش روشن شد و کرکره‌اش بالا رفت. این‌بار هم چندان باز نماند؛ تنها حدود 2سال. لابد دخل و خرج نمی‌خواند، شاید هم اسبابی دیگر سبب شد.
دلیلش البته صاف و ساده بود؛ بازماندگان بلادی بزرگ، شور و شوق و شعف او را برای کتابفروشی و توسعه و اشاعه فرهنگ نداشتند که او از نسل طلایی کتابفروشان شیراز بود. آنهایی که دل‌شان برای فرهنگ سرزمین مادری‌شان و شهر و دیارشان می‌تپید و به این راحتی‌ها حاضر نبودند میدان را خالی کنند. دوست داشتند بمانند که مگر آنها توفان به‌خود ندیده بودند، که حتما دیده بودند اما ایستادند و مقاومت کردند تا مقاوم شدند.
کتابفروشی بلادی که درهایش تخته شد، 2سال بسته و خالی ماند، بر در و دیوارش غبار فراموشی نشست و خاک خورد، بر آن حجره‌ای که سال‌ها بوی کاغذ و کتاب، فضایش را آکنده کرده بود و 6دهه محل آیند و روند و بحث‌وفحص کتابخوانان و کتاب‌نویسان بود، همانجا که بلادی بزرگ با خون دل، دوام مدامش بخشیده بود، تا دست آخر- یعنی همین‌ دیروز - خبر رسید که جایش را به یک عینک‌فروشی داده است.
در این غربت غریب فرهنگ، البته شاید فقط بتوانیم امیدوار باشیم و لابد خودمان را گول بزنیم، آنهایی که به آنجا می‌روند و عینک می‌خرند، کمک‌حال‌شان باشد برای مطالعه کتاب.

این خبر را به اشتراک بگذارید