نگاهی به کشور جمهوری آذربایجان؛ به بهانه وقایع اخیر در منطقه قفقاز
جغرافیای اشکها و تاریخ
عیسی محمدی
این روزها خبرهایی که مرتبط با مرزهای شمال غربی ایران است، پررنگتر شده. از سوی دیگر، مانور نظامی سه کشور ترکیه، پاکستان و آذربایجان و بعد از آن مانور نظامی ایران در همین منطقه و باز هم مانور مشترکی که در آن سوی مرزها برگزار شده، اوضاع را بغرنج کرده. اظهارنظرهای مقامات دو کشور ایران و آذربایجان علیه همدیگر نیز به وخیم شدن اوضاع منجر شده است. در این میانه، بحثهای زیادی درباره کشور آذربایجان صورت گرفته؛ کشوری که بعد از ایران، بیشترین نسبت جمعیت شیعه در جهان را دارد، ولی در اصل کشوری غیرمذهبی از نظر حکومت محسوب میشود. اما با وجود این تشابه دینی و تاریخی و زبانی بین دو کشور، اختلافات زیادی میان این دو اتفاق افتاده است. همین امر باعث شد تا درباره گذشته این کشور، بیشتر بدانیم.
سه دهه یا یک قرن؟
جمهوری آذربایجان کشوری است که عمر زیادی ندارد؛ شاید چیزی نزدیک به سه دهه. البته نخستین رگههای تشکیل چنین حکومتی یک قرن پیش نمایان شد؛ که به سرانجام نرسید. ولی چیزی که قطعی است، این است که چنین کشوری عمر زیادی ندارد. یعنی شما حتی آن دو سالی را که آذربایجان در ابتدای قرن بیستم تشکیل شد، هم حساب کنید (که اساساً شکل کشور نداشت)، در نهایت عمرش به یک قرن شاید برسد. هرچند در تقسیمبندیهای حرفهای، همان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق و شکل گرفتن کشور آذربایجان از ویرانههای آن را نقطه شروع مستقل این کشور میدانند. همانطور که اشاره شد، درباره گذشته این کشور هنوز هم جر و بحثهای شدیدی در جریان است. اما چیزی که مسجل است، آن است که کشوری به این نام قبلاً وجود نداشته و این منطقه، در اختیار ایران و روسها و البته قدرتهای دیگر بوده است. ضمن اینکه در زمان باستان نیز بین ایران و روم یا بیزانس دست به دست میشده است. نام درست این کشور را در اصل آران و شروان میدانند که در فرهنگ باستانی با نام آلبانیای قفقاز شناخته میشد. تا اینکه دولتی به نام مساواتیان بر این کشور حاکم شد و جمهوری آذربایجان را
شکل داد.
فروپاشیهای مختلف
ابتدا در سال 1918 جمهوری خلق آذربایجان شکل گرفت، البته با حمایت عثمانی. آن روزها هنوز عثمانی برجا بود و جنگ جهانی اول، موجب فروپاشی آن نشده بود. جالب اینکه تشکیل این کشور کلاً با فروپاشیها همراه بوده است. یعنی جمهوری دمکراتیک آذربایجان در همان سال 1918، با فروپاشی امپراتوری روسیه تزاری اتفاق افتاد. ولی دو سال این ارتش سرخ روسها بود که به این منطقه حمله کرد تا آن را مجدداً زیر چتر خودش ببرد. استقلال بعدی این کشور در سال 1991 هم که نتیجه فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق بوده است. از همان ابتدا حزبی به نام حزب آذربایجان نوین قدرت مطلقه در این کشور را عهدهدار بوده است. از زمامداران این کشور هم که حیدر و الهام علیاف را به یاد داریم. حیدر علیاف رابطه خوبی با ایران داشت و حتی به نوعی خودش و این کشور را وامدار همراهی ایران در برهههای مختلف میدانست. البته این ویژگی را، پسرش ندارد.
نامگذاری شیطنتآمیز
جالب است بدانید که آذربایجان هماکنون یکی از ششسرزمین مستقل ترکنشین و از اعضای فعال شورای همکاری کشورهای ترکزبان و سازمان بینالمللی فرهنگ ترکی محسوب میشود. اما جدا از اینکه زبان این کشور ترکی محسوب میشود، تاریخ آن کاملاً با ایران مرتبط است. در واقع شیوع زبان ترکی در برخی از مناطق جغرافیایی، بیشتر ناشی از حکومت ترکان بوده است که تا چند سده، یکهتاز امپراتوریهای زمانه خود بودهاند. گفته میشود که واژه آذربایجان از زمان هخامنشیان و اسکندر وجود داشته و به نوعی سرچشمه زرتشتی دارد. اما این نام در ابتدای جنگ جهانی اول توسط امپراتوری عثمانی برای منطقه آذربایجان فعلی که توسط حزب مساوات تشکیل شده بود، انتخاب شد. این انتخاب هم نوعی انتخاب شیطنتآمیز بود و ایران هم در آن دوره بهشدت به آن اعتراض کرد که چرا منطقه آران به نام آذربایجان نامیده شده.
به یاد آران و شروان
اما نام جمهوری آذربایجان برای ایرانیان با دو واقعه تلخ پیماننامههای ترکمنچای و گلستان هم همراه بوده که منجر به جدایی سرزمینهای شمال ارس از ایران شده است. در این عهدنامهها نیز به سرزمینهای شمالی نام آذربایجان داده نشده بود و این نام برای مرزهای ایران و سرزمینهای پایینی مورد استفاده قرار گرفته بود. همانطور که اشاره شد نام مناطق شمال ارس، آران و شروان بود. اما جمهوری دمکراتیک آذربایجان که توسط حزب مساواتیان تشکیل شد، تصمیم به این تغییر نام گرفت که توسط گروههایی در ایران، شیطنت عثمانی و روسها تعبیر میشد.
کشور کوهستانها
اجازه بدهید از این بحثهای دنبالهدار بگذریم. این توضیحات هم از این بابت مطرح شد که تحریفهای زیادی توسط گروههای پانترک در این زمینه صورت گرفته است. اما امروز کشور آذربایجان، کشوری مستقل و بزرگترین کشور قفقاز محسوب میشود. دارای مرزهایی با روسیه، ارمنستان، گرجستان و ایران است. البته از ناحیه منطقه خودگردان نخجوان هم مرز خیلی کوچکی با ترکیه دارد. آذربایجان کشوری کوهستانی محسوب میشود؛ با سه رشته کوه قفقاز بزرگ در شمال و قفقاز کوچک در غرب و کوههای تالش در جنوب. این کوهستانها نزدیک به 40درصد از مساحت این کشور را تشکیل میدهند. بیشترین مرز این کشور هم ابتدا با ارمنستان و سپس با ایران است؛ با اولی نزدیک به هزار کیلومتر و با دومی نزدیک به 765کیلومتر مرز دارد؛ که اتفاقاً بیشترین مشکل و اختلاف این کشور هم با همین دو همسایه است. اخیراً هم که از جنگ با ارمنستان برای بازپسگیری مناطق اشغالی چند دهه پیش فارغ شده است.
تنوع گیاهی فوقالعاده
این کشور هماکنون 59بخش، 11شهر و البته یک جمهوری خودمختار به نام نخجوان دارد. تنوع گیاهی این کشور در نوع خودش مثال زدنی است؛ چرا که کوهستانها و بارندگی فراوانی دارد و همین امر باعث شده تا این تنوع گیاهی و حتی جانوری در آن پدیدار شود. این کشور از طریق دریای خزر نیز با کشورهای آسیای میانه در ارتباط است. جالب اینکه آذربایجان در اوایل صفویه، مدتی کوتاه نیز در اشغال عثمانیها بود؛ تا اینکه شاه عباس این منطقه را باز پس گرفت. ترکیب جمعیتی و زبانی این منطقه هم بعد از حکومت غزنویان و بعد از آن سلجوقیان بود که به شکل امروز درآمد. اما با این حال جالب اینکه دو تن از معروفترین شاعران ایران در دوره سلجوقیان در این منطقه ظهور کردهاند؛ نظامی گنجوی و خاقانی شروانی.