• پنج شنبه 27 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 8 ذی القعده 1445
  • 2024 May 16
دو شنبه 31 خرداد 1400
کد مطلب : 133755
+
-

زندگی‌پدیا/ ایرانی جهان‌اندیش

زندگی‌پدیا/ ایرانی جهان‌اندیش

میثم لباف خانیکی

امروز، ششمین ‌سالگرد وداع با «شهریار عدل» است. به گواهی گفتار و نوشتار دوستان، همکاران، بستگان و شاگردانش، عدل جامعی از علوم بود که با بذل داشته‌هایش، می‌کوشید بیشتر بداند و دیگران را آگاه سازد. از گفت‌و‌گوهایی که با شهریار عدل در فرصت‌های متعدد داشتم و مقالاتی که از او خواندم دریافتم که او باستان‌شناسی است که به قصد شناخت و فهم یک اثر تاریخی، در گام نخست تاریخ را می‌کاود و بستر زمانی و مکانی پیدایی آن اثر را می‌جوید. در گام بعد آنچه از کالبد اثر باقیمانده را خوب می‌دید و به دقت ثبت می‌کرد و هر عنصری از اثر را، از آجر و خشتش تا گچبری و کاشی و طاق و تویزه‌اش ریشه‌یابی می‌کرد. امّا، چونان کودکی که پرورده است، در نهایت برای حفظ و حراست آن اثر کمر همت برمی‌بست، در فهرست آثار ملی و جهانی ثبتش می‌کرد یا برای نگهداری و بقایش ضوابط و دستورالعمل توصیه می‌کرد. عدل در هر مرحله از شناخت و نجات یک اثر تاریخی، روش و منشی داشت که سخت بدان پایبند بود. در نگاه ژرف او به تاریخ، رویدادهای تاریخی حوادث گذرایی نبودند که در مقطع زمانی مشخصی واقع شوند و در زمان معینی خاتمه پذیرند. رویدادهای تاریخی را جریان‌های سیالی می‌دانست که کیفیت سرزمین را تعیین می‌کنند. به این ترتیب، سرزمینی که از رویدادهای تاریخی واحد و فراگیری متأثر شده، درنظر عدل حائز شرایط فرهنگی واحد و یکپارچه‌ای تلقی می‌شد. با این رویکرد، «ایران» را جهانی می‌دانست که از فرات تا سیحون و از آذربایجان تا هندوستان گسترده بود و بدون توجه به مرزهای امروزی، در بلخ و هرات به بررسی هنر و معماری ایران می‌پرداخت. نه‌تنها مرزهای امروزین ایران، بلکه قلمرو حکمرانی پادشاهان و امرا و سلاطین قدیم نیز، جهان ایرانی را درنظر عدل محدود نمی‌ساخت. شاید به همین‌خاطر بود که بیشتر به آثار ایرانی در دوره اسلامی توجه نشان می‌داد. پیش از اسلام، شاهنشاهان ایران باستان بر حدود سرزمین پارس و پارتیا و نهایتاً ایرانشهر اذعان داشتند و همسایگان شرقی و غربی ایشان هم آن حدود را به رسمیت شناخته بودند. ولی در دوره اسلامی، زمانی که بر هر پاره‌ای از ایران امیری حاکم می‌شود و حکومتی بنا می‌نهد، ترسیم حدود ایران با مشکل مواجه می‌شود. عدل با نشان دادن یکپارچگی فرهنگی ایران در این زمان که در یادمان‌های معماری بازتاب یافته، جهان ایرانی را غیرقابل تجزیه معرفی کرد. از بیم آنکه مبادا زمانی قطعه‌ای آجر یا کاشی از این آثار کم شود به مستندنگاری آثار با آخرین فناوری‌های روز می‌پرداخت. فتوگرامتری مسجد-مدرسه زوزن از آثار ماندگار اوست؛ می‌خواست همین کار را در بامیان هم انجام دهد، ولی طالبان مجال نداد. در اواخر حیاتش به‌دنبال بهره‌گیری از فناوری‌های سالیابی مطلق برای تعیین قدمت قنات‌های بم و تاریخ‌گذاری خشت‌ها با استفاده از رادیوکربن بود. اینگونه هر آنچه از کالبد و ماهیت یک اثر تاریخی موجود بود را ثبت و مستند می‌کرد. تلاش‌های عدل در ثبت آثار ایرانی در فهرست میراث جهانی بر کسی پوشیده نیست. از جان و مال خویش به غایت مایه می‌گذاشت تا بتواند با جلب نظر و توجه جهانیان به گنجینه‌های فرهنگی ایران، بی‌مهری به مواریث فرهنگی ایران را جبران کند. شهریار عدل، چه در عرصه نظر و چه در میدان عمل نمونه تمام‌عیار کسی بود که به ایران عشق می‌ورزید؛ نه ایرانی که در مرزهای سیاسی امروز محدود است، بلکه ایرانی که جهان فرهنگی، تاریخی و هنری غرب آسیا را پوشش می‌دهد.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید