دهان بی‌نان، دندان بی‌سیب و پرنده بی‌عشق نبود

کوچه راه نمی‌رفت چون خسته و ناامید بود؛ مثل نفس جویده مردی فراری در کوره‌راهی که اسیر بیم و امید است.