• جمعه 7 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 17 شوال 1445
  • 2024 Apr 26
چهار شنبه 23 اسفند 1396
کد مطلب : 9763
+
-

ز روستای باستانی مهران تا محله ضرابخانه

صدای ضرب سکه در گلستان‌ها

دروازه طهرون
صدای ضرب سکه در گلستان‌ها

لیلا باقری


اغلب ما می‌دانیم که در گذشته نخستین کارخانه ضرب سکه در محله ضرابخانه ساخته شد و از همان موقع این نام روی محله ماند و تا حالا هم این سه‌راهی پرازدحام به همین نام مشهور است. اما این محله پیشینه‌ای قدیمی‌تر از این حرف‌ها دارد و شاید ندانیم این محله شلوغ و پر از ماشین روزگاری روستایی بود به نام مهران؛ هم وزن تهران. هر دو هم قریه‌ای بودند در اطراف ری. البته بخت یار یکی می‌شود و آن را تبدیل به پایتخت می‌کند اما دیگری از صحنه روزگار محو می‌شود. هرچند روزگار به سمتی می‌چرخد که بالاخره یادی از این مهران بماند. 
     


روستایی به نام کهن‌ترین خانواده ایرانی

خیابان‌های دکتر شریعتی و پاسداران و بزرگراه همت در یکجا به هم می‌رسند و می‌شوند یک سه‌راهی شلوغ. شریعتی مستقیم می‌رود و پاسداران به سمت راست و پل همت هم زیرپا به شرق و غرب. محله ضرابخانه هم چندصد‌متر بالاتر است و در شرق خیابان پاسداران. در عهد اشکانی، ساسانی و چند سده بعد از اسلام خانواده‌ای بزرگ به نام «مهران» زندگی می‌کردند که نام خود را از سردار بزرگ هخامنشی گرفته بودند و همین نام را روی محل اسکان خود هم گذاشته بودند.

این خانواده یکی از 7خانواده بزرگ آن زمان و کارش مرزبانی سرزمین بزرگ ری بود. روستای باستانی مهران در شمال ری ساخته شد و این خاندان در آن استقرار یافتند. مهران جایی بود حدفاصل کوهستان و دشت. شمال روستا دامنه‌های البرز و جنوبش دشت ری و همین باعث می‌شد مهران روستایی معتدل شود و جای خوبی برای کشاورزی و باغداری باشد.  ری در دوران صفویه دروازه‌ای رو به شمال داشت به نام مهران و جاده‌ای به سمت شمال می‌رفت و سر راهش 2روستای معروف وجود داشت؛ مهران و تهران.

تهران در زمان قاجاریه پایتخت شد و مهران هم یکی از آن 250 روستای اطرافش. احتمالاً این روستا جایی بود حوالی تقاطع خیابان‌های اسلامی و گیلان. شاید هم کمی آن‌سوتر در دره مهران که حالا بزرگراه صیاد شیرازی در آن قرار دارد. ساکنان در غرب این روستا (اطراف چالهرز) که خاک مناسب‌تری داشت، کشاورزی و در شرق آن (ضرابخانه فعلی) باغداری می‌کردند. آب روستا هم از قنات و رودخانه فصلی دربند تأمین می‌شد. 



وقتی مهران نابود شد

تا یک دهه بعد از سلطنت ناصرالدین‌شاه مهران به حال خود رها بود تا اینکه چند اتفاق باعث شد روستا به تدریج از میان برود و جای آن را محله‌ای نونوار بگیرد. اول اینکه محمودخان ناصرالملک که از معتمدان دربار بود یکباره به ذهنش رسید از زمین‌های بایر اطراف مهران استفاده کند و کارخانه چلواربافی و ریسمانکشی راه بیندازد؛ در سال 1275 ‌قمری. اما کارخانه معیوب بود و زود متروکه شد. از طرف دیگر ناصرالدین‌شاه که خیلی علاقه به ساخت‌وساز قصر و کاخ داشت تصمیم گرفت در محل حصار رضابک در چند کیلومتری کارخانه چلواربافی کاخ سلطنت‌آباد را بسازد.

در همان وقت‌ها سفری هم به فرنگ داشت و سکه‌های یک شکل و یک اندازه را دید و خوشش آمد و وقتی برگشت تصمیم گرفت در تهران هم ضرابخانه‌ای راه بیندازد. به همین دلیل به محمدابراهیم‌خان امین‌السلطان دستور داد ماشین‌های سکه‌زنی وارد کند. او هم سال 1294 قمری دستگاه را وارد کرد و به کارخانه چلواربافی متروکه آورد و چند سال بعد آنها را راه انداخت. راه‌اندازی کارخانه کم‌کم این محدوده را مشهور به ضرابخانه کرد و کارگران جویای کار به این حوالی آمدند و ساکن شدند.

البته رفت‌وآمد به ضرابخانه هم آسان شده بود. چون قبل از این، ناصرالدین‌شاه برای راحتی رفت‌وآمد به کاخ سلطنت‌آباد دستور داده بود راهی شوسه به نام «شارع سلطنت‌آباد» بسازند. محمدحسن خان اعتمادالسلطنه در مرات‌البلدانش می‌نویسد: «چرخ سکه و ضرابخانه دولتی در محلی مشهور به کارخانه ریسمان‌ریسی است به ریاست جناب میرزاعلی‌خان امین‌الملک، وزیر رسایل خاصه و با مباشرت مسیو پخن اتریشی تکمیل و دایر می‌شود.»





ضرابخانه ناصری و مظفری

مهران در همین بحبوحه ساخت کارخانه و ضرب سکه و آمدن افراد جدید کم‌کم محو شد. گویا راه قنات هم به دستور یکی از قجرها عوض شده بود و همین دلیل هم‌‌‌ آبادانی را از روستا گرفت. اما دست روزگار نگذاشت لااقل نام این روستای باستانی و خانواده کهن محو شود. یکی از ساکنان زرتشتی به نام اردشیر، باغی بزرگ در شرق و جنوب ضرابخانه ساخت و‌ آباد کرد. درون باغ کاروانسرایی بود و اطرافش هم کشاورزی می‌کردند. نام این باغ را هم به یاد دهکده قدیمی مهران گذاشتند. سال‌ها بعد که باغ را قطعه قطعه کردند و ساختند نام این باغ روی محله ماند و حالا محله مهران در جنوب ضرابخانه قرار دارد.  بعد از ضرابخانه دوره ناصری یک بخش دیگر هم در دوره مظفرالدین‌شاه ساخته شد.

به این‌ترتیب بخش شمالی ضرابخانه مظفری شد و بخش جنوبی ضرابخانه ناصری. هر دو هم سردری کاشیکاری داشتند که در زمان نوسازی‌های رضاخانی از میان رفتند. «منوچهر ستوده» پژوهشگر درباره بناهای ضرابخانه توضیحات خوبی می‌دهد؛ در شمال ضرابخانه حاجی حسین‌آقا امین‌الضرب 2باغ ساخته بود. 3عمارت هم در این 2باغ ساخت و باغ از قنات صاحب‌الزمانی که باز خود امین‌الضرب ساخته بود مشروب می‌شد. باغ پایین سردری با کاشیکاری مفصل داشت و کارخانه ریسمان‌بافی هم در همین باغ بود. در شمال باغ، باغ دیگری قرار داشت مشهور به «باغ بالا» که قنات صاحب‌الزمانی در آنجا مظهر می‌یافت.

در سال‌های 1320 و 1321 قمری امین‌الضرب عمارت 2طبقه‌ مفصلی در این باغ ساخت که هر طبقه آن 6 اتاق داشت. اطرافشان هم ایوان ساخت و کلاه‌فرنگی جداگانه‌ای هم بنا کرد و حوضخانه‌ بزرگی با دیوارهای گچبری که آب قنات از وسطش می‌گذشت. آب از حوضخانه که عبور می‌کرد به استخر بزرگی در میان باغ می‌ریخت که فواره‌های متعددی داشت. قسمتی از قنات صاحب‌الزمانی وقف چاله‌میدان بود و از زیر باغ تا شهر مجرا داشت و وقتی به شهر می‌رسید در باغ حاجی محمدحسن امین‌الضرب در شرق خیابان پاماشین که همان ری امروزی‌است آفتابی می‌شد. بعد از مشروب کردن باغ او به محله چاله میدان می‌رفت. 



 بانک‌هایی که جای ضرابخانه نشستند

بعدها اداره گمرک و اداره مرکزی خزانه هم در محله ضرابخانه قدیم قرار گرفتند. «عبدالله مستوفی» در این‌باره می‌نویسد: «بلژیکی‌ها که اداره گمرک را هر ساله به ییلاق شمیرانات می‌بردند امسال (سال 1330 قمری) به فکر افتادند که اداره خزانه مرکزی را هم به شمیران ببرند. ضرابخانه قدیم کارخانه‌ای 2طبقه و چند اتاقی در حول و حوش وصل به کارخانه داشت که چرخ‌های کارخانه را کنده و به محل جدید منتقل کرده بودند. فضای 2طبقه این کارخانه قدیم بیکار بوده، آن را تعمیر کردند و از این کارخانه 2طبقه محلی برای ییلاق خزانه و گمرک دست و پا کردند.» 


بعد از تأسیس بانک شاهی هم نظارت ضرابخانه به این بانک واگذار شد. چاپ و نشر اسکناس و اوراق بهادار و سکه در انحصار این بانک قرار گرفت و ضرب سکه متوقف شد. بعد که بانک مرکزی تأسیس شد تمام محوطه ضرابخانه و عمارت ناصری و مظفری و عمارت امین‌الضرب در اختیار بانک مرکزی قرار گرفت. حالا در این مکان بعضی از مؤسسات وابسته با بانک مرکزی قرار دارد. مانند مؤسسه تحقیقاتی پولی و بانکی و مدرسه عالی علوم بانکی. بعد از انقلاب هم کاربری باغ رزم‌آرا (همان کارخانه ابریشم‌کشی امین‌الضرب) تغییر کرد و شد باشگاه بانک مرکزی. مؤسسه تحقیقاتی پولی و بانکی در خیابان نگارستان هفتم است و مدرسه هم در پاسداران ایستگاه ضرابخانه. باشگاه بانک مرکزی هم بعد از سه‌راه ضرابخانه بین نگارستان هشتم و نهم 
قرار دارد. 

این خبر را به اشتراک بگذارید