• جمعه 7 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 17 شوال 1445
  • 2024 Apr 26
پنج شنبه 17 بهمن 1398
کد مطلب : 94577
+
-

ترومای فیلمنامه

محمد ناصر احدی _ روزنامه‌نگار

محمدحسین مهدویان که عمده شهرتش به ساخت فیلم‌های داستانی با سروشکل فیلم‌های مستند برمی‌گردد، در «درخت گردو» هم سعی کرده بر همان مدار آشنا حرکت کند و داستان واقعی مردی که همه خانواده‌اش را در بمباران شیمیایی سردشت از دست می‌دهد، نقطه عزیمت او در این مسیر بوده است. مثل کارهای دیگرش، دوربین، مخصوصا در شروع فیلم، با فاصله از قادر (با بازی پیمان معادی) او را زیرنظر دارد و معمولا قادر را در اندازه نمای متوسط درحالی‌که قسمتی از پیش‌زمینه کدرشده می‌بینیم. اما هرچه داستان جلوتر می‌رود، دوربین بیشتر حال‌وهوای یک فیلم داستانی متعارف را پیدا می‌کند و نحوه تصویرپردازی مستندگونه مهدویان رنگ می‌بازد چراکه این شیوه فیلمسازی با هر نوع داستانی سازگار نیست و در این فیلم که مهدویان به تغلیظ احساسات و عواطف شخصیت‌هایش برای اثرگذاری بر مخاطب نیاز داشته، مجبور شده از شیوه مألوفش ـ که ذاتا با نوعی فاصله‌گذاری همراه است ـ عدول کند. از سوی دیگر، «درخت گردو» نه فقط از جنبه بصری بلکه حتی در به کارگیری موسیقی نیز تفاوت عمده‌ای با کارهای قبلی مهدویان دارد؛ در بیشتر لحظات عاطفی فیلم مهدویان با استفاده از موسیقی پر سوزوگدازی که خاص ژانر ملودرام است، سعی کرده همذات‌پنداری مخاطب را با شخصیت‌های فیلمش تشدید کند. این کار در حکم خاموش کردن آتش با بنزین است، آن هم نه به‌صورت ناآگاهانه و اتفاقی بلکه کاملا تعمدی و حساب‌شده. هرچند استفاده از موسیقی اشک‌آور در ژانر ملودرام الزاما بر کارنابلدی فیلمساز دلالت نمی‌کند، اما آنچه از ابتدا تا انتهای فیلم این ضعف را به یاد مخاطب می‌آورد، فقدان فیلمنامه‌ای منسجم با شخصیت‌هایی واقعی است تا بتوانند بدون توسل به موسیقی حز‌ن‌آور از عهده روایت قصه خودشان برآیند و مخاطب بی‌آنکه تحت تاثیر موسیقی قرار بگیرد، انتخاب کند که  برای این آدم‌ها می‌خواهد اشک بریزد یا نه. فیلمنامه در بسط موقعیت دراماتیک اولیه‌ای که موتور محرک فیلم محسوب می‌شود (مردی که می‌خواهد همسر و فرزندانش را از فاجعه محفوظ نگه دارد)، هیچ  خلاقیتی نشان نمی‌دهد و اگر احساسات انسانی و همدلی با قربانیان فاجعه را کنار بگذاریم، خود فیلم در پرورش شخصیت اصلی و سیر اتفاقاتی که پشت سر می‌گذارد کاملا ناتوان است. نه در بُعد فیزیکی و نه در بعد روانی زندگی قادر ـ که متحمل عمیق‌ترین جراحات روحی شده ـ نشانه‌ای از درد عمیقی که این مرد تجربه کرده دیده نمی‌شود. درست است که راوی تأکید دارد قادر چنان مات‌ومبهوت شده بود که نمی‌توانست بفهمد که چه اتفاقی دارد می‌افتد، اما فیلمساز باید بتواند درد و رنج قادر و بهت و حیرت او را از نابودی زندگی‌اش ملموس سازد، اما نمی‌تواند. جز فیلمنامه تخت و نامنسجم، لحن بد راوی زن فیلم نیز یکی دیگر از ایرادهاست که به‌جای اینکه شهادتی بر فاجعه باشد، کارکرد اصلی‌اش پر کردن جای خالی انسجام در فیلمنامه است، اما به این مقصود نمی‌رسد و تنها به بیشتر شدن مشکلات فیلم دامن می‌زند. در مورد بازی‌ها می‌توان گفت اگر بازی قابل‎قبول معادی نبود، ضعف فیلمنامه بیشتر به چشم می‌آمد، اما مهران مدیری با بازی بد همیشگی‌اش به تماشاگر عام فرصت می‌دهد که حتی اگر تحت‌تأثیر موسیقی قرار گرفته، ارتباط حسی‌اش با فیلم قطع شود و از فضا و شخصیت‌ها دور بیفتد.

«روز صفر» ساخته سعید ملکان، فیلمی در ژانر اکشن است که ـ از نظر مقیاس تولید در سینمای ایران و موضوع ـ حیرت و احترامِ منادیان سینمای استراتژیک را برمی‌انگیزد. داستان فیلم درباره نحوه دستگیری عبدالمالک ریگی است و در مرکز این داستان یک نیروی امنیتی زبده و متهور ایرانی قرار دارد که مسئول به دام انداختن ریگی است. مثل اغلب پروژه‌های این‌چنینی، آنچه باعث لطمه خوردن فیلم شده، روحیه شعارزده فیلم است که منطق روایی و داستان‌پردازی را فدای انگیزه‌های میهن‌پرستانه کرده است. با اینکه فیلم‌های اکشن نمودی از بحران‌های اجتماعی، روانی و ملی هر کشوری هستند، اما حتی در بهترین نمونه‌های این ژانر‌-که در هالیوود تولید می‌شود‌- صحنه‌های اکشن قربانی انگیزه‌های میهن‌پرستانه نمی‌شود. کمتر فیلم خوب اکشنی را می‌شناسیم که مدام درباره لزوم مبارزه با انسان‌هایی که «دیگری» هستند و در تقابل با «ما» قرار دارند، شعار دهد و هیجان برآمده از یک انفجار یا یک صحنه درگیری را به حس وطن‌دوستی گره بزند. شخصیت اصلی «روز صفر» (با بازی امیر جدیدی) تا حدودی یادآور شخصیت حجت در «شنای پروانه» است که برای انجام کاری که به او محول شده، از همه‌چیزش مایه می‌گذارد و تنها رسیدن به هدف است که او را آرام می‌کند. پایان فیلم که به نشاندن هواپیمای مسافربری حامل ریگی اختصاص دارد و اوج فیلم به‌حساب می‌آید، کاملا خالی از هیجان است و تمام تلاش فیلم را برای ترسیم بزرگی این عملیات بر باد می‌دهد.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید