• جمعه 7 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 17 شوال 1445
  • 2024 Apr 26
سه شنبه 19 آذر 1398
کد مطلب : 89922
+
-

دار قالی محور زندگی

اهالی ساروق در استان مرکزی، روزگارشان را می‌بافند و صنعت آباء و اجدادی‌شان را زنده نگه‌داشته‌اند

دار قالی محور زندگی

حمیدرضا بوجاریان_روزنامه نگار

می‌گویند زندگی در شهرهای دور از پایتخت رنگ و بوی دیگری دارد. راست هم می‌گویند. رفتن و گذراندن ساعتی در میان مردمی که خیلی با اصول وچارچوب‌های مرسوم درشهرهای بزرگ عجین نیستند حال و هوای دیگری دارد. کار و زندگی مردم در چنین مناطقی گاهی چنان درهم آمیخته است که نمی‌شود آنها را از یکدیگر تفکیک کرد. ساروق در استان مرکزی و در 45کیلومتری اراک به‌عنوان مرکز استان، یکی از همین دست مناطق و نواحی است؛ منطقه‌ای که فرش‌های دستبافش در کنار روستاهای اطراف، شهرتی جهانی دارد. فرش‌هایی که بافتشان ده‌ها سال است که به بخشی از زندگی مردمش تبدیل شده است. به این منطقه سفر کرده‌ایم و از حال و هوای مردم و زندگی همراه با کارشان پرسیده‌ایم.

در خانه‌های بسیاری ازساروقی‌ها و روستاهای اطراف آن، دار قالی برپاست. زنان و گاه حتی مردان ساروقی و روستاهای اطرافش ساعت‌ها پای دار می‌نشینند تا با گره‌زدن نخ‌های قالی، طرحی بدیع روی فرش‌های دستبافشان بیافرینند. کسی به‌درستی نمی‌داند از چه زمانی دار قالی در خانه‌های ساروقی‌ها و جیریایی‌ها برپا شد، اما همه یادشان هست که پدربزرگ‌ها وقتی دام‌ها را سرصبح به چرا می‌بردند، مادربزرگ‌ها در اتاق‌های کاهگلی کنار آغل، کار بافت فرش روی دار قالی را شروع می‌کردند و در کنارش، هم به بچه‌ها درس زندگی یاد می‌دادند و هم رسم قالی‌بافی. برای همین است که خرد و کلان مردم ساروق و روستایی مانند جیریا با هنر بافت فرش عجین شده‌اند و در هرخانه‌ای چله‌کشی و شنیدن صدای تاراق... تاراق... تاراق... قالی و گره‌زدن ابریشم‌ها به هم خیلی عجیب نیست. زهرا با اینکه چهل‌و‌پنج‌ساله است از چهارسالگی با فرش و دار قالی آشنا شده و دستانش با چنان سرعتی ابریشم‌های نرم و نازک را به هم گره می‌زند که اعجاب‌آور است. وقت کار تقریبا حرف نمی‌زند. می‌گوید بافنده باید همه هوش و حواسش به کار باشد تا گره‌ای را اشتباه نزند و نقشه از دستش 
در نرود. برای خوردن چای و انجام پذیرایی ساده لحظه‌ای چشم از دار بر می‌دارد. از این فرصت استفاده می‌کنم تا سرحرف را باز کنم. می‌پرسم چرا زنان ساروقی تا این اندازه دلمشغول فرشبافی شده‌اند؟ می‌گوید: «از قدیم اینطور بوده. ازمادرم شنیدم که مادربزرگش هم قالی می‌بافته. مادرم از مادرش و منم از مادرم بافت فرش رو یاد گرفتیم. بچه‌ها هم بعد از مدرسه روزی 3-2ساعت فرش می‌بافن تا اینطوری هم کار یاد بگیرن و هم برای آینده بتونن خرج خودشونو در بیارن». می‌پرسم بافت فرش برای بچه‌ها سخت نیست؟ وراندازم می‌کند و با لحنی طنزگونه می‌گوید: «برای شهری‌ها شاید سخته باشه اما برای ما نیست. بچه‌هامون از بچگی فرش می‌بافن و این کارشونه. بچه‌های بچه‌هامون هم باید این کار رو ادامه بدن. همینطوریه که تا الان فرش ساروق دووم آورده. فرش بافتن حوصله و صبر می‌خواد، شهری‌ها نه حوصلشو دارن و نه صبرشو، برای همین فکر می‌کنن بافتن فرش شق‌القمره. فرشبافی کار روزانه زنان ساروق و جاهای دیگه اس».

الفبای فرش، نخستین درس زندگی 
نمونه عینی حرف‌هایی که زهرا می‌زند را می‌شود در دوروبرش دید. بچه‌هایی که هنوزمدرسه نمی‌روند و باید چند سالی تا رسیدن به سن قانونی رفتن به کلاس درس صبر کنند سر کلاس فرشبافی در خانه و زیر دست مادرانی بزرگ می‌شوند که در کارشان استادند و هنر دستشان خریداران زیادی دارد. خانه رجب‌عمو که نزدیک امامزاده ساروق است هم مثل بیشتر خانه‌های ساروقی‌ها دار قالی دارد. رجب‌عمو 4دختر و3پسر دارد. حمید پسر بزرگ خانواده است که فقط چند کلاس سواد دارد و خودش می‌گوید دوست نداشته مدرسه برود، چون سواد برایش نان و آب نمی‌شود. او دوست دارد گله را به بیابان‌های اطراف ببرد تا بچرند و بابتش درآمد داشته باشد. اما بچه‌های دیگر به ضرب و زور پدر و مادر راهی مدرسه شده‌اند. دخترها بعد از مدرسه که نزدیک خانه‌شان است، کنار دست مادرشان قالی می‌بافند. رجب‌عمو می‌گوید: «دخترای من از سه‌سالگی یاد گرفتن که قالی ببافن. اون موقع حتی سواد خوندن نداشتن، اما بلد بودن که چطور چله‌کشی کنن و چطور تاروپود فرش رو به‌هم گره بزنن. این رسم ماست که بچه‌ها از همون بچگی کار یاد بگیرن. دختربچه‌های ساروق و جیریا و همین دوروبر، همه بلدن که قالی ببافن. اگه اینطور نباشه برای خونواده‌ها خوب نیست». وجود دار قالی کوچک در کنار دارهای بزرگ‌تر نشان می‌دهد حتی اسباب‌بازی دختربچه‌های ساروقی هم به فرش و قالی‌بافی ارتباط دارد. او می‌گوید:«اولش نمی‌شه دست بچه فرش داد تا ببافه. باید یه‌کمی کار یاد بگیره و اگه خراب هم کرد سخت نگرفت. بعد بچه خودش دست مادرشو می‌بینه و چشمی یاد می‌گیره که چطور کار کنه. بعد قالیچه کوچیک بهشون می‌دیم تا ببافن. دستشون که راه افتاد می‌تونن بشینن کنار دست مادرشون و بشن بافنده».

جای خالی صنایع تکمیلی 
وانت‌های زیادی در روستا تردد می‌کنند که پشت هر کدامشان یا فرشی گذاشته‌اند و یا مواداولیه بافت فرش را به خانه‌ای می‌برند تا به فرش تبدیلش کنند. هاجر که او هم مانند دیگر زنان ساروقی مدت‌هاست روز خود را با بافت فرش به شب می‌رساند از اینکه تولید فرش کم شده حرف می‌زند و می‌گوید: «یه زمانی بود که خریدارا تو نوبت می‌موندن تا فرششون بافته بشه و ببرن. الان خریدار کمتر از قبل شده، چون مواداولیه گرون شده و فرش رو گرون‌تر از هر زمان دیگه‌ای کرده. اگه قبلا مواداولیه فرش رو راحت می‌خریدیم الان اینطور نیست. الان خامه و پشم مرغوب رو باید از سیرجان خرید. بعد داد اصفهان تا بریسن و بعد بدیم کاشان تا رنگش کنن. اینا همش دردسره و بافنده‌ها نمی‌تونن این کار رو بکنن. برای همین مباشرا و پیمانکار این کارها رو انجام می‌دن تا ما هم به ‌کار خودمون برسیم». او حرفش را اینطور ادامه می‌دهد: «قبلا تو اراک رنگرز زیاد بود، اما الان خیلی وقته که حتی یه رنگرزی تو شهر نمونده که بخوایم پشم‌های ریسه‌شده رو بدیم رنگ بزنن. اینطوری هزینه‌های ما بیشتر شده و برای یک فرش معمولی 25میلیون باید خرج کرد. خیلی از بافنده‌ها این‌قد پول ندارن و فقط برای دیگرون کار می‌کنن؛ کسایی که پول تهیه مواد گرون رو دارن، می‌تونن از پس مخارج بربیان. اینم بگم خیلیا دیگه نمی‌تونن پول زیاد برای خریدن یه فرش دستباف بدن و برای همین رفتن سراغ فرشای ماشینی. اگه پشم و خامه و رنگرزی همین‌جا جفت و جور می‌شد، قیمت می‌اومد پایین و رونق فروش بیشتر می‌شد. الانم چاره‌ای نیست.هم باید با مشتری‌ها کنار اومد و هم با دلال‌هایی که فرش رو از ما مفت می‌خرن و گرون می‌فروشن». آنطور که هاجر می‌گوید دار قالی خیلی از بافنده‌ها مال خودشان است و برخی هم دار قالی اجاره‌ای دارند که پیمانکارها به آنها داده‌اند تا فرش روی آن بافته شود. او این نکته را هم می‌گوید که برخی از بافنده‌ها توان مالی کافی برای اینکه خودشان مواداولیه را تهیه کنند و طرح بدهند دارند و به این خاطر وضع مالی‌شان از دیگران بهتراست.

2هزار دار قالی در دل خانه‌ها 
«الان حدود 2هزارنفر در ساروق و جیریا دارن فرش می‌بافن. تقریبا تو هر خونه‌ای یه دار قالی هست و زن و مرد و حتی بچه‌ها کار می‌کنن. بیشتر بافنده‌ها دو زر، زر نیم، 6انگشتی، پشتی و چن نوع فرش دیگه می‌بافن. طرفدار قالیچه، زر، نیم و پشتی، زیاده و تو بازار خیلی خوب فروش می‌ره.»؛ اینها حرف‌های داراب جیریایی است. جیریایی که شغل خانوادگی‌شان تولید، خرید و فروش فرش دستباف است درباره طرح‌های فرش‌های دستباف ساروق و جیریا می‌گوید: «طرح فرشی که می‌خوایم بافته بشه رو خودمون می‌دیم. گاهی هم طراح‌ها طرح می‌دن و بافنده‌ها می‌بافن. برای هرطرح 4میلیون پول می‌دیم به طراح‌هاا. فرشی که 4میلیون پول طرحش باشه رو تا 25میلیون می‌شه تو بازارفروخت. هم طراحی و هم بافت فرش سود داره و چرخ زندگی طراح و بافنده رو می‌چرخونه. طرح‌هایی که آقای برجی، ابراهیمی و آستانه می‌کشن خیلی طرفدار داره و خیلی از بافنده‌ها و شرکت‌ها دوست دارن طرح‌هاشون رو این طراح‌ها که تو اراک زندگی می‌کنن، بکشن». جیریایی حرفش را اینطور ادامه می‌دهد: «یه سال طول می‌کشه که بافنده‌ها یه قالیچه یه مترونیمی رو ببافن. برای یه شیش‌متری یه قالی‌باف باید 20‌ماه از صبح تا شب وقت پای دار قالی بذاره. برای فرشای کوچیک‌تر هم 8‌ تا 10ماه زمان نیازه».

آوازه یک شغل آباء و اجدادی 
از اینکه آوازه فرش ساروق و جیریا فقط در ایران نیست و خارجی‌ها هم مشتری فرش‌های روستاییان هستند، می‌گوید؛ «اون قدیما یه شرکت سوئیسی بود که فرشای دستباف رو می‌خرید و می‌فرستاد سوئیس. الان دفتر اون شرکت تو ساروق بسته شده، اما یه نماینده داره که از خود اهالی ساکن ساروقه. اون فرشا رو می‌خره و می‌فرسته برای همون شرکت سوئیسیه.» او از اینکه فرش‌های دستباف ساروق گران قیمت هستند سخن به میان می‌آورد؛ «فکر نکنی فرش ساروق ارزونه. الان یه جفت شیش‌متری 110تا 120میلیون پولشه. فرش طرح شاه‌عباسی طرفدار زیادی داره و برای همینه که گرون‌تر از فرشای دیگه‌اس. از این نوع طرح‌ها تو بازار کمه، چون بافنده باید برای بافتنش وقت زیادی بذاره تا کارش خوب از آب در بیاد، خیلی‌ها زیر بار بافتش نمی‌رن و به این دلیل خیلی از این طرح تو بازارکمه.»

 تاریخچه دیرین صادرات فرش ساروق اراک

 برای نخستین‌بار حدود سال۱۲۵۴ در زمان ناصرالدین‌شاه، بازرگانان تبریزی به صدور فراورده‌های فرش اراک و نواحی اطراف آن اقدام کردند. ارزش اقتصادی تولید فرش و استقبال بی‌نظیر از این محصول در بلاد فرنگ کار را به جایی رساند که در حدود سال‌ ۱۲۶۶، شرکت انگلیسی- سوئیسی دفتری در این شهر باز کرد. این موضوع نه فقط بر مرغوبیت فرش اراک گواهی می‌دهد، بلکه نشان‌دهنده رواج‌داشتن تولید فرش از زمان‌های پیش‌تر در این منطقه است. در سال 1287هجری قمری نیز در سفر ناصر‌الدین‌شاه به عتبات عالیات، او که از شهرهای قم و اراک عبور می‌کرد چشمش به فرش‌های اراک افتاد و در سفرنامه‌اش از مرغوبیت فرش اراک و فعالیت تجار در خرید و فروش این کالا چندخطی نوشت.

فرش‌بافیسینه به سینه
ازمادرم شنیدم که مادربزرگش هم قالی می‌بافته. مادرم از مادرش و منم از مادرم بافت فرش رو یاد گرفتیم. بچه‌ها هم بعد از مدرسه روزی 3-2ساعت فرش می‌بافن تا اینطوری هم کار یاد بگیرن و هم برای آینده بتونن خرج خودشونو در بیارن . می‌پرسم بافت فرش برای بچه‌ها سخت نیست؟ وراندازم می‌کند و با لحنی طنزگونه می‌گوید:  برای شهری‌ها شاید سخت باشه اما برای ما نیست. بچه‌هامون از بچگی فرش می‌بافن و این کارشونه. بچه‌های بچه‌هامون هم باید این کار رو ادامه بدن. همینطوریه که تا الان فرش ساروق دووم آورده

این خبر را به اشتراک بگذارید