• جمعه 7 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 17 شوال 1445
  • 2024 Apr 26
دو شنبه 20 آبان 1398
کد مطلب : 87358
+
-

ماجرای زندگی

آمار طلاق طی سال‌های اخیر همواره رو‌به افزایش بوده است. چه عواملی بیشترین تاثیر را در طلاق دارند؟

ماجرای زندگی

حمیدرضا بوجاریان_روزنامه نگار

سازمان ثبت‌احوال در آخرین آمار خود از ثبت واقعه ازدواج، از کاهش حدود 10درصدی آمار ازدواج در سال گذشته در مقایسه با سال قبل از آن خبر داده است. اما این تنها یک روی سکه زندگی مشترک است و آنطور که سعیده هادی، روانشناس و عضو هیات علمی دانشگاه علامه‌طباطبایی، می‌گوید درصورت ادامه وضعیت فعلی امیدی به بهبود آمار ازدواج و کاهش نرخ طلاق در جامعه نیست و مسئولان در سطوح کلان ملی باید برای جلوگیری از گسترش این وضع برنامه‌ریزی کرده و دستگاه‌های مسئول را با هم هماهنگ کنند تا شاید بتوان از نرخ طلاق کم کرد و آمار ازدواج‌های پایدار را افزایش داد.

3 شکست از هر 5پیوند 
همواره از بالا بودن نرخ طلاق در جامعه سخن به میان می‌آید؛ آماری که هر از چندی منتشر می‌شود و بعد از مدتی که فضای رسانه‌ای، اجتماعی و فرهنگی را تحت‌تأثیر خود قرار می‌دهد به باد فراموشی سپرده می‌شود. اخیرا سازمان بهزیستی کشور به‌عنوان یکی از دستگاه‌های مرتبط با موضوع خانواده، از آماری رونمایی کرده است که نزدیک به واقعیت به‌نظر می‌رسد. براساس آمار ارائه‌شده، از هر 5پیوند ثبت‌شده کشور، 2تا 3پیوند منجر به طلاق شده است. سعیده هادی معتقد است که این آمارها نمی‌تواند از واقعیت‌ها به دور باشد؛ «آنچه مشخص است این است که ما تحقیق و پژوهش مشخص و مدونی درباره نرخ واقعی طلاق در جامعه نداریم که بتوانیم براساس آن به تحلیل روشنی برسیم. آمار طلاق اعلام‌شده از سوی ارگان‌ها و همچنین سازمان بهزیستی هم از این قاعده مستثنا نیست، چرا که مشخص نشده است که برای رسیدن به این آمار چه پژوهش یا تحقیقی انجام شده است. البته معتقدم وضعیت زندگی مشترک هم به قدری مستحکم نیست که بتواند این آمارها را زیرسؤال ببرد. باید گفت که زندگی مشترک بسیاری از خانواده‌ها در وضعیت شکنندگی بالایی قرار دارد و در بررسی تخمینی مشاوران خانواده این موضوع کاملا مشهود است.»

مشاوره ازدواج برای پیش‌آگاهی زندگی زوجین 
یکی از مسائلی که نقش مهمی در شکست یک ازدواج دارد، سبک‌های متفاوت زندگی زوجین است. برخی زوجین از نظر ساختار زندگی فردی و اجتماعی در2قطب مخالف یکدیگر هستند. سعیده‌هادی درباره اینکه چطور می‌توان این تفاوت در سبک زندگی، اعتقادات و جهان‌بینی و رفتار اجتماعی زوجین را به هم نزدیک کرد، می‌گوید: «اگر زوجین از نظرکیفیت زندگی، تناسب اعتقادی، فرهنگی، اجتماعی و از همه مهم‌تر شخصیتی با هم تناسب نداشته باشند، در تمام دوران زندگی مشترک خود با چالش روبه‌رو می‌شوند و با هم کنار نمی‌آیند. یکی از زوجین ممکن است هیجان‌طلب باشد و دیگری درونگرا. ممکن فردی برون‌گرا باشد و فرد دیگر درونگرا و این تفاوت در ویژگی‌های شخصیتی می‌تواند عامل مهمی در وقوع طلاق باشد». او از طرحی سخن به میان می‌آورد که امید زیادی به آن برای کاهش نرخ طلاق وجود دارد؛ «طرحی با عنوان «پیشگیری از طلاق» در حال اجراست که در آن همکاران متخصص زوج‌درمان و روانشناس حضور دارند. در این طرح، زوج‌درمان‌ها برای بازسازی و بهسازی زندگی زوج‌هایی که احساس می‌کنند به بن‌بست رسیده‌اند تلاش می‌کنند. اینکه این مشاوره‌ها چقدر موفق باشد ریشه در کم و کیف ازدواج زوجین با هم دارد؛ اینکه این ازدواج تا چه اندازه براساس اصول و منطق بوده است و تا چه اندازه زوجین به توصیه‌هایی که مشاوران قبل ازدواجشان کرده‌اند، پایبند بوده‌اند».

یک جلسه مشاوره کافی نیست 
شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که تازه ازدواج کرده‌اید و در نخستین دیدار دوست و آشنا با همسرتان، دوستانتان به شما گفته باشند چقدر به هم می‌آیید! حتی برخی زوج‌هایی که باید قبل از آغاز زندگی مشترک نزد مشاور می‌رفتند هم این جمله را شنیده‌اند، اما به فاصله کمی بعد ازدواج، کارشان به جدایی ختم شده است. هادی به چرایی خطر چنین اتفاقی اشاره می‌کند؛ «در گذشته مشاوره‌های ازدواج کمرنگ بود و وقتی بحث‌های مشاوره پیش از ازدواج به شکل جدی مطرح شد، زوج‌های جوان برای مشاوره نزد زوج‌درمان‌ها و مشاوران می‌رفتند. در برخی موارد شاهد بودیم که فرد در یک جلسه مشاوره ازدواج شرکت می‌کرد و مشاور کم‌تجربه و غیرمسلط، با جمله شما به هم می‌آیید آنها را تأیید می‌کرد. مشاوران حق ندارند براساس ظاهر افراد به زوج‌ها مشاوره بدهند. مشاوره ازدواج نیازمند جلسات متعدد و عمیقی است تا در آن مشاور بتواند به لایه‌های مختلف زندگی زوجین ورود کند و با شناخت ویژگی‌های زوجین به آنها مسیر درست را نشان دهد تا زوج خود به این نتیجه برسد که کدام راه را برای آینده‌اش انتخاب کند.» این استاد دانشگاه حرفش را اینطور ادامه می‌دهد: «زوج‌ها قبل از اینکه تصمیم به آغاز زندگی مشترک خود بگیرند باید آگاهی لازم را کسب کنند و از پیش‌آگاهی خوب و بد ازدواج‌شان با استفاده از مشاوره‌های پیش از ازدواج مطلع شوند تا بتوانند با هوشیاری انتخاب کنند و در برخورد با رفتارهای همسر، آمادگی رفتار مناسب را داشته باشند. این آمادگی درنهایت منجر به جلوگیری از فروپاشی خانواده‌ها و کمترشدن زمینه‌های تنش در زوجین می‌شود». در مشاوره ازدواج، صراحت و شفافیت درمانگر شرط اساسی است.در لفافه سخن گفتن درمانگر، خصوصا درصورتی که پای اختلال شخصیت و عدم‌تناسب‌های جدی در میان باشد نه اخلاقی ا‌ست و نه انسانی و علمی.

مشاوره را در 2سال اول ادامه بدهید 
این زوج‌درمانگر و مشاور خانواده در مورد اینکه بیشتر زوج‌ها تا پیش از ازدواج از خدمات مشاوره‌ای استفاده می‌کنند، اما در مهم‌ترین مراحل زندگی خود مشاوره را در اولویت قرار نمی‌دهند، هشدار داد. سعیده هادی معتقد است وقتی زندگی مشترک شروع می‌شود، نیاز به استفاده از حمایت‌های مشاوره‌ای از سوی یک متخصص اهمیتی به ‌مراتب بیشتر از دوره قبل از ازدواج پیدا می‌کند؛ «مشاوره زوجین پیش کارشناسان نباید تنها معطوف و محدود به زمان قبل از ازدواج باشد، بلکه مشاوره باید بعد از ازدواج با جدیت بیشتری ادامه پیدا کند، چراکه بعد از ازدواج، زوجین با یکدیگر زندگی خود را شروع می‌کنند و بیش از هر زمان دیگری نیازمند راهنمایی‌های تخصصی برای زندگی خود هستند و باید مهارت‌های لازم برای زندگی زیر یک سقف را یاد بگیرند. حتی زمانی که زوجین تصمیم به فرزند‌آوری دارند این مشاوره‌ها باید ادامه پیدا کند و بعد از تولد نوزاد و دوران بلوغ نیز باید نحوه فرزند‌پروری ادامه داشته باشد. حضور مشاور در مراحل مختلف زندگی می‌تواند بسیاری از مشکلات خانواده‌ها را برطرف و دوام زندگی زوجین را بیش از پیش تضمین کند. می‌توان گفت یک مشاور ازدواج می‌تواند در مراحل دیگر زندگی برای زوج پایگاه امنیت باشد و در افت‌و‌خیزها کمک‌شان کند .»

برای ازدواج عجله نکنید 
والدین همیشه نگران ازدواج فرزندانشان هستند و وقتی سن و سال کمی بالا می‌رود این نگرانی‌ها هم بیشتر می‌شود و نگاه‌های پرسشگرانه پدر و مادر درباره اینکه چرا فرزندشان ازدواج نمی‌کند هر روز دامنه بیشتر و پررنگ‌تری به‌خود می‌گیرد. حتی بعضی پدرها و مادرها برای فرزند خود، دختر یا پسری را نشان می‌کنند که این رفتار می‌تواند منجر به عجله فرزند برای فرار از ازدواجی شود که علاقه‌ای به آن ندارد؛ فراری که می‌تواند خوش‌عاقبت نباشد؛ «نباید جوان‌ها را برای ازدواج تحت فشار گذاشت. اگر ازدواج بر اثر عجله اتفاق بیفتد می‌تواند به‌زودی منجر به شکست شود و پایانش همراه با طلاق باشد. این را باید بدانیم که تبعات طلاق، فردی نیست، بلکه آن را می‌توان آسیبی اجتماعی و فراگیر دانست که آتش آن، هم فرد، هم خانواده و هم جامعه را می‌سوزاند. بنابراین نباید به بهانه اینکه سن و سال فرزند بیشتر شده است او را وادار به ازدواج کرد.» این زوج‌درمانگر ادامه می‌دهد: «خانواده‌ها باید به جوان خود فرصت بدهند؛ فرصت نه برای گشت‌وگذار و تفریح، بلکه فرصت برای گفت‌وگو و شناخت پیدا‌کردن از زوج مورد علاقه و دریافت کمک تخصصی. حتی انجام بررسی و تحقیقات توسط خانواده‌ها می‌تواند راهگشا باشد».

پدرها و مادرها این حرف را نگویند 
پدرها و مادرها گاهی از سر دلسوزی حرف‌هایی می‌زنند که درست نیست؛ مثلا از اینکه چطور با همسرشان آشنا شده و زندگی را چگونه آغاز کرده‌اند، با سختی‌ها و ناملایمات زندگی ساخته و اخلاق و رفتار شوهر یا همسرشان را در طول زمان درست کرده‌اند. این حرف‌ها از نظر علمی و منطق روانشناسی جایگاهی ندارد. هادی درباره نگاه سنتی والدین و مقایسه شروع زندگی خود با فرزندشان می‌گوید: «همه ما فرزند زمانه خود هستیم. شتاب زندگی در گذشته کم بود و دنیای پدران و مادران مانند امروز پیچیده نبود. ذهنیت امروز جوان‌های ما این است که چرا باید خودم را اذیت و با هر مشکلی خودم را سازگار کنم. تغییر سبک زندگی و افکار و نگرش‌ها باعث شده که زمان افراد را جلو ببرد. بچه‌های امروز توجهی به این نکته که پدربزرگ و مادربزرگ یا مادر و پدرم چگونه ازدواج کرده‌اند، ندارند. نمی‌توانیم سبک گذشته زندگی خود را به نسل امروز تعمیم دهیم. به این دلیل اهمیت دارد که به نگاه جوان‌ها احترام  بگذاریم و در انتخاب بهترین گزینه برای ازدواج، کمک کنیم، چنانکه امام علی(ع) نیز فرمودند: فرزند زمان خویشتن باشیم».

تجربه شکست 
بچه‌هایی که فرزند طلاق هستند یا بنیان‌های خانوادگی در آنها شکننده است، ترس زیادی در ازدواج دارند. آنها نگران هستند که با ازدواج، سرنوشتی مشابه پدر و مادر خود داشته باشند. حتی افرادی هستند که یک‌بار تجربه شکست در زندگی را داشته‌اند و این افراد هم چنین نگرانی‌هایی دارند. این روانشناس و زوج‌درمانگر معتقد است ترسی که افراد در این‌باره دارند را باید از بین برد؛ «افرادی که یک‌بار تجربه زندگی مشترک را داشته‌اند و قصد دارند دوباره ازدواج کنند، باید مورد ارزیابی جدی قرار گیرند. این افراد باید مطمئن باشند که ذهنیت‌ها و نگرش‌های منفی‌ای را که در زندگی قبلی خود داشته‌اند تسویه کرده و از آن فاصله گرفته‌اند. ممکن است چنین فردی ناخوداگاه تصور کند همسر جدید او هم مانند همسر قبلی باشد و همانند گذشته با همسر جدید خود رفتار کند. در این زمینه مشاوران کمک‌حال خوبی برای  این افراد هستند و اگر به این نتیجه برسند که فرد هنوز با گذشته و ذهنیاتی که از زندگی قبلی خود دارد همراه است، توصیه به ازدواج نمی‌کنند.» او ادامه می‌دهد: «فرزندان طلاق باید به داشته‌های خود تکیه کنند و با شناخت از خلقیات، شخصیت و نگاهی که به زندگی دارد، دست به انتخاب گزینه‌ای مناسب بزنند. اگر انتخاب با همراهی افراد کاردان اتفاق بیفتد، امکان شکست در زندگی کمتر می‌شود».

یاد بگیرید با هم چطور رفتار کنید 
طلاق عاطفی از جملاتی است که کسی به درستی آماری از وقوع آن ندارد. هر چه هست، خانواده‌هایی هستند که کنار هم زندگی می‌کنند، اما از حال یکدیگر خبر ندارند. زن و شوهر با یکدیگر ارتباطی ندارند و کمترین حرف میان آنها رد و بدل می‌شود. آنطور که هادی می‌گوید، افرادی که در این مرحله از زندگی خود هستند هنوز شانسی برای بودن در کنار هم مانند زوج‌های عادی دارند؛ «زنان و مردان ما آموزش زندگی مشترک ندیده‌اند. مردان ما نمی‌دانند چطور با یک بانو رفتار کنند و یک زن نیز نمی‌داند چطور باید با همسرش رفتار کند. زن و شوهر اخلاق و رفتار و حس همدیگر را به‌خوبی درک نکرده‌اند و به این دلیل در فرایند زندگی مدام با یکدیگر در چالش هستند و زندگی خود را زخمی می‌کنند. وقتی این اتفاق می‌افتد، فرصت ترمیم زخم را به هم نمی‌دهند و این زخم کم‌کم تبدیل به دملی چرکین می‌شود که باید آن را از بین برد.» این روانشناس ادامه می‌دهد: «اگر زن و شوهر یاد بگیرند چطور باید با هم رفتار کنند و چگونه می‌توانند خواسته‌های یکدیگر را پوشش دهند، دوام و بقای زندگی‌شان بیشتر می‌شود. متأسفانه به‌دلیل نبود زیرساخت‌های لازم برای آموزش زندگی به جوان‌ها، اکنون نبود مهارت‌های زندگی به یکی از لایل بروز طلاق در جامعه تبدیل شده است که برای برطرف‌کردن آن باید سازمان‌هایی مانند وزارت آموزش‌وپرورش، وزارت علوم وسازمان بهزیستی،  وزارت ورزش و جوانان، سازمان نظام روانشناسی و دیگر دستگاه‌ها برای آن سیاستگذاری کنند.
 هم‌اکنون انجمن ازدواج و خانواده، اعضا و مدرسین کار آزموده‌ای در اختیار دارد که می‌تواند سهم به‌سزایی در امر آموزش، پیشگیری، مشاوره و درمان در جامعه عهده‌دار شود. فعالیت آموزشی این انجمن که به شکل برگزاری نشست‌های علمی ماهانه در حوزه ازدواج و خانواده است و همچنین کارگاه‌های آموزشی تخصصی، موجبات ارتقای سطح اطلاعات علمی ده‌ها و صدها نفر از اعضای انجمن را فراهم ساخته و انجمن در شرایطی قرار دارد که به‌خوبی قادر است طی تفاهمنامه‌های متعدد با سازمان‌ها و ارگان‌ها، اقدام به آموزش و مشاوره چشمگیر در سطح شهر‌ها و کل کشور توسط آموزش‌دیدگان انجمن کند؛ در واقع یکی از مشکلات جامعه که ضعف اطلاعات دختران و پسران و خانواده‌ها در امر ازدواج است را کاهش داده و رفع کند.

شناسنامه ازدواج و طلاق


مشاوران معمولا با چند گروه در ارتباط هستند. گروهی که در ابتدای ارتباط و رابطه با فرد هستند که حدودا معادل 20درصد کل مراجعان به مشاوران ازدواج را شامل می‌شوند. درصد پذیرش نظرات مشاور به‌دلیل نبود تعجیل در ازدواج یا وابستگی عاطفی بین این افراد بالاست. براساس سالنامه جمعیتی سازمان ثبت‌احوال کشور، از مجموع 180هزارو 445ازدواج ثبت‌شده د رده سنی زیر 20سال، تنها 16هزار و 587مورد به طلاق منجر شده است. در گروه سنی 20تا 25سال هم از 146هزار و 559مورد ثبت ازدواج، 28هزار و 904مورد آن منجر به طلاق شده است. این به آن معناست که مشاوره‌های ارائه‌شده به این گروه سنی توانسته کارکرد مثبتی داشته باشد و از بالا رفتن طلاق جلوگیری کند. گروه دوم، معادل 60درصد مراجعان، کسانی هستند که مدت‌هاست با هم در ارتباط هستند و وابستگی‌های عاطفی به هم دارند. متقاعد کردن این دسته از مراجعان درصورتی که تفاوت‌های عمیق شخصیتی و فرهنگی با یکدیگر داشته باشند کارسختی است. با وجود مشاوره‌های ارائه‌شده به این افراد که بین 25تا 40سال سن دارند، درصد طلاق بالاست. آمارها نشان می‌دهد که حدود 30درصد ازدواج‌های زوجین در سن 25تا 30سال، نزدیک به 70درصد ازدواج زوجین بین 30تا 35سال و بیش از 85درصد ازدواج زوجین در سن 35تا 40سال منجر به طلاق شده است. گروه سوم، معادل 20درصد مراجعان نیز افرادی هستند که قرار است هفته دیگر با هم ازدواج کنند که این را دیگر نمی‌توان مشاوره ازدواج نامید و زوج‌درمانی می‌نامیم.

مسیر سخت آشنایی
پدرها و مادرها گاهی از سر دلسوزی حرف‌هایی می‌زنند که درست نیست؛ مثلا از اینکه چطور با همسرشان آشنا شده و زندگی را چگونه آغاز کرده‌اند، با سختی‌ها و ناملایمات زندگی ساخته و اخلاق و رفتار شوهر یا همسرشان را در طول زمان درست کرده‌اند. این حرف‌ها از نظر علمی و منطق روانشناسی جایگاهی ندارد
 

این خبر را به اشتراک بگذارید