• جمعه 7 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 17 شوال 1445
  • 2024 Apr 26
چهار شنبه 8 خرداد 1398
کد مطلب : 57210
+
-

پایان تلخ

محمدعلی‌نجفی، مدیر باسابقه کشور اعتراف کرد میترا استاد همسردوم خود را ‌به‌دلیل‌اختلافات خانوادگی به قتل رسانده است

پایان تلخ

محمد جعفری _ روزنامه نگار

محمدعلی نجفی، شهردار سابق تهران، 8 ساعت پس از قتل همسر دومش به پلیس آگاهی رفت و خودش را تسلیم کرد. این خبری بود که دیروز شوک بزرگی به جامعه وارد و  باردیگر نگاه‌ها را به سوی محمدعلی نجفی معطوف کرد. فردی که سال‌ها وزیر بود و جایگاه ویژه‌ای در قدرت داشت اما پس از استعفا از شهرداری تهران به ناگاه از سپهر سیاست محو شد. حالا بار دیگر نام او بر سر زبان ها افتاده است اما این بار به‌عنوان قاتل همسر دومش. اما مهم ترین پرسش این است که نجفی با چه انگیزه‌ای دست به قتل همسرش زده است؟

به‌گزارش همشهری، ظهر دیروز خبری کوتاه همه را در بهت و حیرت فرو برد. میترا استاد، همسر دوم محمدعلی نجفی که سال گذشته ازدواج آنها خبرساز و عکس‌های مشترک‌شان در شبکه‌های اجتماعی بارها و بارها بازنشر شده بود بار دیگر خبرساز شد؛ اما این خبر مربوط به قتل وی بود. خبرهای اولیه حاکی از آن بود که زن 36‌ساله در آپارتمانش در طبقه هفتم برج آرمیتا در خیابان دادمان سعادت‌آباد بر اثر اصابت گلوله به قتل رسیده است. هنوز هیچ‌کس نمی‌دانست این جنایت با چه انگیزه‌ای و توسط چه کسی اتفاق افتاده است و همه به‌دنبال محمدعلی نجفی بودند تا جزئیات این حادثه را از او جویا شوند. اما معلوم نبود او کجاست. در این شرایط بود که بازار شایعات داغ‌تر از همیشه بود. حتی یکی از سایت‌های خبری ادعا کرد که قرار بود میترا استاد صبح سه‌شنبه برای مصاحبه به دفتر سایت برود اما قرار را کنسل کرد.
این خبر ظن و گمان‌های فراوانی درباره انگیزه احتمالی جنایت به‌دنبال داشت اما کمتر کسی بود که باور کند وزیر سابق آموزش و پرورش، رئیس سابق سازمان برنامه و بودجه و شهردار سابق تهران دست به قتل همسرش زده باشد. 

خیابان دادمان- برج آرمیتا
دقایقی از این حادثه می‌گذشت که محمد شهریاری، سرپرست دادسرای امور جنایی تهران همراه با تیم بررسی صحنه جنایت، خود را به محل وقوع جنایت رساندند و تحقیقات در این باره کلید خورد. پسر مقتول و دختر نجفی اولین افرادی بودند که با جسد مقتول رو به‌رو شده بودند. از سویی بررسی‌های اولیه حاکی از آن بود که در این جنایت 5 گلوله از یک کلت کمری شلیک شده که 2گلوله به دست چپ و سینه مقتول اصابت کرده و موجب قتل وی شده است. مقتول که با پسر 15ساله‌اش زندگی می‌کرد کمتر از 10روز قبل‌تر به آنجا نقل‌مکان کرده بود. این را  می‌شد از برخی وسایلی که سلفون روی آنها کشیده شده و بسته‌بندی‌شان باز نشده بود، فهمید. یکی از همسایه‌های میترا استاد دراین‌باره به همشهری گفت:« ما در طبقه‌ششم زندگی می‌کنیم. ما مقتول را نمی‌شناختیم اما شنیده بودیم که همسر آقای نجفی است. آنها حدود 10روز قبل به آنجا آمده بودند.» وی ادامه داد:« دخترم حدود ساعت11 صداهایی را از طبقه بالا شنیده بود. انگار که چند نفر با هم دعوا  می‌کردند. این صداها برای چند دقیقه‌ای ادامه داشت و ناگهان قطع شد.»

پس از بررسی‌های اولیه کارآگاهان تلاش کردند با نجفی تماس بگیرند اما او به تماس‌ها پاسخ نمی‌داد و معلوم نبود کجاست. اقدام دیگر ماموران بررسی دوربین‌های مداربسته برج بود. بررسی یکی از دوربین‌ها که نزدیک آسانسور بود نشان داد نجفی صبح سه شنبه به خانه همسرش رفته است. هرچند باورش سخت بود اما این تصاویر از یک سو و ناپدید شدن نجفی از سوی دیگر فرضیه دست داشتن وی در این جنایت را تقویت می‌کرد. با این وجود هنوز هیچ مدرک قطعی علیه وی به دست نیامده بود.»

راز جنایت در دست نوشته ها
هرچه تحقیقات کارآگاهان جنایی ادامه پیدا می‌کرد آنها به اطلاعات تازه‌تری در این باره دست پیدا می‌کردند تا اینکه معلوم شد نجفی در خانه دخترش در ولنجک دست نوشته‌ای مفصل از خود به جا گذاشته که در آن به قتل همسر دومش اعتراف کرده است. 
دختر وی در این باره به ماموران گفت:«در خانه دست نوشته‌ای مربوط به پدرم پیدا کردم که در آن نوشته بود به دلیل اختلافاتی که با میترا (همسر دومش) دارد نقشه قتل او را کشیده است.» این دست‌نوشته همان دلیلی بود که دختر جوان را به خانه همسر دوم پدرش کشانده بود. او در ادامه گفت: «وقتی دست‌نوشته‌های پدرم را دیدم شوکه شدم و با عجله خودم را به خانه میترا در خیابان دادمان رساندم اما در بسته بود. هرچه در زدم کسی در را باز نکرد تا اینکه تصمیم گرفتم با کمک یک نفر دیگر در را بشکنم اما همان موقع بود که پسر میترا از مدرسه رسید و با کلید در را باز کردیم و وارد خانه شدیم. هیچ‌کس در هال و پذیرایی نبود اما وقتی به حمام رفتیم آنچه که نباید را دیدیم. میترا غرق در خون داخل حمام افتاده بود.»

دست‌نوشته‌های نجفی اسرار جنایت را برملا کرده بود اما هنوز معلوم نبود که او کجا مخفی شده است.  در این شرایط شهریاری، سرپرست دادسرای جنایی همراه با گروهی از ماموران به چند محل که گمان می‌کردند تنها مظنون جنایت در آنجا پنهان شده است رفتند اما نتوانستند او را پیدا کنند. با این وجود گروه دیگری از ماموران راهی خانه ویلایی نجفی در دماوند شدند و آنجا را محاصره کردند اما او در آنجا هم نبود. در حالی که جستجوها برای یافتن نجفی به‌عنوان تنها مظنون قتل همسر دومش ادامه داشت او عصر دیروز خودش را تسلیم پلیس کرد. 

نجفی در پلیس آگاهی
محمد شهریاری، سرپرست دادسرای جنایی تهران عصر دیروز در گفت‌وگو با همشهری از دستگیری محمدعلی نجفی و اعتراف وی به قتل همسرش خبر داد. وی گفت: «از همان صبح شواهد و مدارکی که به دست آمده بود از دست داشتن نجفی در قتل همسرش حکایت داشت. در همان ساعت‌های اولیه به اطلاعاتی دست پیدا کردیم که نشان می‌داد قاتل نجفی است. یکی از مهم ترین مدارک به دست آمده دست‌نوشته ای بود که او از خود به جا گذاشته و در آن به قتل همسرش اعتراف کرده بود. او در این دست نوشته ناگفته‌های زیادی را نوشته و به قتل همسرش به دلیل اختلافات خانوادگی اعتراف کرده بود.» شهریاری درباره اعترافات نجفی گفت:«‌بعد‌از انجام تحقیقات مقدماتی به چند محل که گمان می‌کردیم متهم در آنجا حضور داشته باشد رفتیم اما او در آنجاها نبود تا اینکه عصر سه‌شنبه، وی به پلیس آگاهی رفت و خود را تسلیم کرد. او هنگام حضور در مقر پلیس اسلحه‌ای را که با آن به همسر سابقش شلیک کرده بود، همراه داشت که آن را به ماموران تحویل داد. او در اعترافاتش به صراحت گفت که به دلیل اختلافاتی که با همسرش داشته دست به این جنایت زده است.»


    

اظهارات تکان دهنده پسر مقتول

پسر نوجوان مقتول در حالی که از مدرسه به خانه باز گشته بود با جسد مادرش در وان حمام خانه رو به رو شد. او در گفت‌وگویی جزئیات آنچه که دیده را بازگو کرد.

مادرت چه زمانی با متهم ازدواج کرد؟
حدود یک‌سال قبل مادرم با آقای نجفی ازدواج کردند. اما از همان ابتدا با هم اختلاف داشتند و مدام بگومگو می کردند. 
اختلاف آنها بر سر چه موضوعی بود؟
درست نمی دانم اما آنقدر اختلاف‌شان شدید بود که چند مرتبه کار به کتک کاری کشید. یعنی آقای نجفی دست بزن داشت و مادرم را کتک می زد. 
وقتی می دیدی او مادرت را کتک می زند چه کار می‌کردی؟
معمولا کاری از دستم بر نمی‌آمد. یک مرتبه وقتی دیدم او مادرم را می زند عصبانی شدم. جلو رفتم تا از مادرم دفاع کنم اما او من را هم زد و دستم را شکست. نجفی اسلحه داشت و آن را زیر تخت مخفی می کرد. به همین دلیل از او می ترسیدم.
درباره لحظه ای که وارد خانه شدی و پیکر مادرت را دیدی توضیح بده.
قرار بود امروز با مادرم به گردش برویم. من از مدرسه آمدم اما وقتی وارد راهرو شدم جلوی ورودی آپارتمان دختر آقای نجفی با یک نفر دیگر را دیدم. آنها می خواستند در را باز کنند که من با کلید باز کردم. هیچ‌کس در خانه نبود اما وقتی به طرف حمام رفتیم در نیمه باز بود و جسد مادرم داخل حمام افتاده بود. از دیدن جسد شوکه شدم و باورم نمی شد که او کشته شده است.




 

این خبر را به اشتراک بگذارید