• جمعه 7 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 17 شوال 1445
  • 2024 Apr 26
یکشنبه 5 اسفند 1397
کد مطلب : 48795
+
-

گزارشی از نشست چهارشنبه‌های همشهری با عنوان «چشم‌اندازی به معماری فردا»

سایه معماری برزخی بر تهران زیبا

نشست
سایه معماری برزخی بر تهران زیبا

پریسا امیرقاسم‌خانی /خبر‌نگار

دل‌مان بی‌شک برای خانه‌های یک طبقه با حیاط‌های پر دار و درخت، پنجدری‌ها و دالان‌های کاهگلی، شبستان و انحنای نرم ورودی‌ها و جلو خان‌ها و... تنگ شده است. برای آنچه هویت معماری ایرانی را فریاد می‌زند. شاید روایت درست‌تری باشد که براساس نظر کارشناسان و متخصصان معماری بپذیریم با تغییر فضای اجتماعی و وجود دنیای مدرن، دیگر آن کاشی‌های رنگی و شیشه‌های مشبک و... جواب خانه‌های این روزهای ما را نمی‌دهد، ولی آنچه نمی‌توانیم بپذیریم ریشه نداشتن برخی از معماری‌هایی است که در دنیای امروز نه نشانی از فرهنگ ایرانی دارد و نه دنیای مدرن را به تصویر می‌کشد. معماری برزخی... در جایی از حرف‌های یکی از متخصصان نشست، آنجا که با قاطعیت مطرح کرد تهران شهر زیبایی است، آدمی به فکر می‌افتد که برای دیدن این زیبایی‌ها نگاه دقیق‌تری به معماری فردای شهرتهران داشته باشد.



معماران منفرد و شرکت‌های معماری  در 97 درصد از معماری موجود دخیل نیستند
علی اعطا، رئیس کمیته معماری شورای شهر تهران


تقسیم‌بندی معماری در ایران به بعد و قبل از انقلاب درست نیست. اگر به تحولات حوزه معماری در پس از انقلاب اشاره می‌کنیم باید قبول کنیم که این تحولات، ریشه‌ای در گذشته داشته است. در نتیجه تحولاتی که از سال49 در حوزه معماری شکل گرفت، شاهد حضور جمعی از معماران شاخص در ایران بودیم که در نهایت منجر به تولید آثاری فاخر در معماری ایرانی شد. بعد از انقلاب و با شروع جنگ اولویت‌ها در حوزه معماری تغییر کرد. دیگر کسی به‌دنبال تولید آثار شاخص نبود. اما از سال‌68 به بعد شاهد دوره موسوم به سازندگی و جریانی قدر در حوزه ساخت‌وساز بودیم. در این دوره با انبوهی از ساخت و سازهایی مواجه شدیم که در آنها کمیت موضوع اصلی بود نه کیفیت. به‌تدریج از نیمه‌های دوم دهه70 وارد مقاطعی شدیم که بحث کیفیت به میان آمد. مثلا در نیمه دوم دهه70 یا اوایل دهه80 اتفاقی تحت عنوان بازطراحی نمای سفارتخانه‌ها با حمایت و هدایت دولت شکل گرفت. طبق این ایده بود که 10پیشنهاد مطرح‌شده اجرایی شد و نتایج ارزنده‌ای به بار آورد. بعد از این دهه وارد مقطعی شدیم که موضوع کیفیت هم مورد توجه قرار گرفت، زیرا نیاز اولیه به ساختمان مرتفع شده بود. در این بین حوزه معماری و شهرسازی با کسانی به‌عنوان معماران منفرد مواجه شد. این افراد در کنار دفاتر رسمی مهندسی مشاور شروع به‌کار کردند. آنها شخصی وارد بازار کار آن دوره شدند، آثار شاخصی ایجاد کردند و به اعتبار تلاش‌های فردی شناخته شدند. این جریان موازی با دفاتر رسمی مهندسی مشاور پیش رفت و بعدها در شهرداری هم به رسمیت شناخته شد. شهرداری طی دهه اخیر پذیرفت که با معمارانی که تشخیص صلاحیت شده‌اند و زیرنظر برنامه و بودجه نیستند هم کار کند.
علاوه بر این2 جریان رسمی، شهر با انبوهی از ساخت و سازها و شکل‌گیری ساختمان‌هایی مواجه شد که عملا نه شرکت‌های مهندسی مشاور و نه آن معماران منفرد در آن دخیل نبودند. این ساخت‌وسازها با سازوکاری دیگر شکل گرفتند و بخش عمومی شهر را شکل دادند. به‌نحوی که بیش از 97درصد ساخت‌و‌سازها در کلانشهرها از این طریق شکل گرفت. اینجا بود که شاهد حضور سوری مهندسین و انجام واقعی کار توسط افراد غیرمتخصص بودیم. این همان چالشی است که امروزه در ساخت‌و‌سازها داریم. باید عنوان کنیم که طی 3دهه بعد از انقلاب مسئله ما در جامعه تخصصی، مسئله بنا بوده اما در دهه چهارم متوجه شهر شدیم. شهر تهران را مثل یک بنای باستانی دیدیم که زیر انبوهی از آوار مانده و اکنون کم‌کم غبار را از روی آن پاک می‌کنیم تا فضای شهر دیده شود. در دهه چهارم مدیریت شهری و دولت و معماران متوجه شهر و فضای شهری شدند. از همین‌رو به‌نظر می‌‌رسد آینده شهر تهران باید در این جهت باشد که چطور می‌توانیم بین نمای شهری و فضای شهری تعادل ایجاد کنیم.


تامین مسکن برای اقشار کم‌درآمد تجربه موفقی نبود
مریم کهنسال نودهی، پژوهشگر ارشد دانشگاه فنی برلین



بعد از انقلاب چند اتفاق در معماری ما تأثیر گذاشت. نخستین مورد درباره دفاتر معماری بود. ما تعدادی دفاتر معماری در مقیاس خرد داریم که به‌صورت غیررسمی و بدون هماهنگی با دفاتر مهندسین مشاور کار معماری انجام می‌دهند. به تعداد دفاتر معماری، دفاتر مهندسین مشاور معماری در سطح بزرگ مقیاس هم هستند. در تمام دنیا این دفاتر با هم هماهنگی دارند، ولی این هماهنگی در ایران وجود ندارد و ما شاهد هرج و مرج و ناهماهنگی بین دفاتر معماری هستیم. برای همین در فضای شهری معماری ساختمان‌ها درون خودشان هماهنگی دارند، ولی این هماهنگی با فضای شهری وجود ندارد. از طرف دیگر در حوزه توسعه برنامه‌ریزی شهری یکی از اهداف انقلاب، تامین مسکن برای اقشار کم در آمده بود که به‌نظر می‌آید تجربه موفقی نبوده‌است. نه اینکه ایده مشکل داشته باشد، بلکه برنامه برای اجرای ایده، متناسب با واقعیات نبوده یا به برنامه عمل نشده است. در آخر باید گفت بافت مسکونی قبل و بعد از انقلاب با هم تفاوت چشمگیری دارند. قبل از انقلاب بسیاری از معماران پیشکسوت در حوزه بافت مسکونی خرد مقیاس فعالیت مستمر داشتند، برای همین بافت مسکونی غنی داشتیم، ولی بعد از انقلاب این فعالیت‌ها کم‌رنگ شد و نگاه معمارها بیشتر به سمت فضاهای بزرگ مقیاس رفت. برای همین صحنه فضاهای مسکونی از حضور معمارها رنگ باخت و ساختمان‌ها در بهترین حالت توسط مهندس‌های ساختمان ساخته شدند.


شهرهای آلمان زیباتر از شهرهای ما نیستند
بهروز مرباغی، پیشکسوت حوزه معماری 


تهران شهر زیبایی است. کمتر شهری در دنیاست که در آن با فاصله محدود بتوان به کوه‌ و دشت و روددره دست پیدا کرد. حداقل باید بپذیریم تهران پتانسیل‌های زیادی برای یک کلانشهر زیبا دارد. من معتقدم معماری در تهران بعد از دوره قاجار خوب حرکت کرد. کارهای تاج‌زاده، آبکار، مارکوف، پاپاریان و... نمونه‌های موفقی از این معماری‌های زیبا هستند تا آنجا که نسبت به بعضی سبک‌های جهانی پیشتاز بودیم. به‌عنوان مثال کاخ سنا نمونه زیبایی از معماری پست مدرن است. امروز هم این روند کم یا زیاد ادامه پیدا کرده ‌است. نمونه‌هایی از معماری فضای شهری مانند پهنه عباس‌آباد و خیابان سی‌تیر گویای این واقعیت است که معماری ما هنوز زنده است و حتی قابلیت الگو شدن دارد. در برخی اماکن مردم هم به این زیبایی کمک کردند و فقط طرح‌های دولتی نبوده‌ است. من به جرأت می‌توانم بگویم حتی شهرهای آلمان هم زیباتر از شهرهای ما نیستند، ولی خب ما جنگ داشتیم. انقلاب داشتیم. این موارد در فضای معماری شهری تأثیر می‌گذارد و طبیعی است. البته اگر طرح‌های بالادستی بهتر بود، تهران زیباتر می‌شد.

طرح‌های فرادست شهری نخستین عامل محدود‌کننده معماری شهری
بهزاد منصوری، معمار و استاد دانشگاه 


امروز معماری جدید در دوره پسامدرن قرار دارد و مفهوم آن در سطح بین‌المللی تکثرگرایی است. ما نباید برخلاف دیدگاه جدید، دنبال وحدت بگردیم. در رویکرد فلسفی جدید ساختمانی که در یک منطقه بومی ساخته می‌شود با ساختمانی که در یک منطقه بومی دیگر ساخته می‌شود، از لحاظ معماری متفاوت است، ولی این دیدگاه در ایران دچار گسست شده است. در ایران مفهوم بین فرم و محتوا و موضوعات عینی و ذهنی در هم آمیخته، آنچه در مفاهیم فلسفی جدید وجود دارد، در فرهنگ ما نیست. تا زمانی که در معماری سنتی شکل و محتوا در هم آمیخته بود و مفهوم معماری به‌صورت الگوی غالب ادامه پیدا می‌کرد، سیستم ورک‌شاپی یا همان استاد و شاگردی درست عمل می‌کرد. اواخر دوره قاجار و اوایل پهلوی نخستین تحصیلکردگان اروپایی وقتی تکنیک‌ها و روش معماری غربی را وارد ایران کردند، توانستند بین معماری سنتی و جدید آشتی حرفه‌ای برقرار کنند و ما شاهد آثار فاخری در آن دوران بودیم، ولی امروز دفاتر معماری ما فاصله زیادی با دفاتر حرفه‌ای آکادمیک دارند. کار دفاتر بزرگ معماری براساس سازمان مدیریت برنامه‌ریزی شهری کشوری است و طرح‌های فرادست شهری نخستین عامل محدود‌کننده طرح‌های معماری در شهرها هستند، چون براساس فرمول ریاضی و منطق به‌وجود می‌آیند و مفهوم در این طرح‌ها جایی ندارد. رویکردی که در سال 1920در دنیا منسوخ شده است.


69درصد تخلفات ساختمانی و تراکم بعد از انقلاب معماری ما را بلعید
پرشیا قره‌گوزلو، عضو کمیته معماری شورای شهر


ما اواخر دوره قاجار در معماری خودمان با اندیشه‌های شخصی به نام وارطان هوانسیان روبه‌رو بودیم که سبک جدیدی از معماری را مطرح کرد و در نظام آموزشی نوعی بومی‌سازی‌ مدرن را نشان داد. در دهه 50توانستیم رویکرد سنت در معماری مدرن را شروع کنیم. ولی انقلاب یک گسست ایجاد کرد. در دهه 60با شروع جنگ و بی‌توجهی به تکنولوژی، نوعی برگشت در معماری را داشتیم و این برگشت ما را وارد مراحلی از اتفاقات در تهران کرد که با جریان سرمایه پیوند خوردند. نخستین طرح جامع شهر تهران در سال 49مصوب شد. سال 86طرح جامع بعدی مصوب شد. ما بعد از سال 86طرح مصوب تفصیلی نداشتیم و با حجم عظیمی از تخلف در ساخت‌وساز روبه‌رو بودیم. طبق آمار پژوهشگران در ساختمان‌های تهران میزان 69درصد تخلف در تراکم داشتیم و در نهایت تخلفات ساخت‌وساز و تراکم‌ها معماری ما را فرو بلعید.



پرسش و پاسخ

مرحوم محمد کریم پیرنیا معتقد بودند، معماری و شهرسازی ما محصول یه عده بناست. واقعیت این است سنت استاد و شاگردی افتخار معماری ماست. شاید بیشترین آسیب‌های نگاه ورک شاپی، عدم‌ثبت و روایت سینه به سینه در معماری بوده که ما را از سنت به دنیای مدرن باز داشته است.
بهزاد منصوری: در فلسفه غرب، معماری هنر نیست، یک تکنولوژی است. در فلسفه ما معماری یک هنر است و وظیفه هنرمند این است که ذات حقیقی اشیاء را بیرون بیاورد. بنابراین معماری یک امر مقدس است. امروز در نظام مهندسی ما یک شکاف عمیق نسبت به گذشته وجود دارد. اینکه سازمان نظام مهندسی مجوز پروانه اشتغال را به یک نفر می‌دهد، ولی در عمل یکی طرح را ارائه می‌کند، دیگری مهر می‌زند و... بیشتر حالت تجاری پیدا کرده است.

آیا واقعا عدالت محوری ما را از معماری فاخر به سرپناه‌سازی‌ تقلیل داده است؟ یا قرائت ما از عدالت اجتماعی پایین بوده است؟
مریم کهنسال نودهی : من به شخصه تجربه زندگی در کشور آلمان را داشته‌ام. آلمان سوسیالیست‌ترین کشور جهان است. علی‌رغم اینکه سیستم اقتصادی نئولیبرال دارد. ولی در این کشور شما مشاهده می‌کنید که چگونه می‌توان به عدالت به‌عنوان یک مفهوم توجه داشت، در عین حال تفاوت بین افراد را هم درنظر گرفت. من فکر نمی‌کنم ما هنوز به سرپناه‌سازی‌ رسیده باشیم. چون ما زندگی لوکس و شیخ واری داریم. سر پناه‌سازی‌ در کشور ما بیشتر خود انگیخته و متعلق به ساختمان‌های بدون مجوز است که مردم برای خودشان می‌سازند.

آیا معماران منفرد می‌توانند پلی بین فضای سنتی و مدرن باشند؟
علی اعطا : اکنون آثاری که این مجموعه از معماران تولید می‌کنند،  تجربه‌های دائما جدیدی است؛ برهمین مبنا ممکن است کسی بین آنها عملا تجربه‌هایی در راستای تلفیق معماری سنتی و مدرن داشته باشد،  ولی نمی‌توان گفت همه افراد این ایده را دنبال می‌کنند.

بحث اقلیم در معماری امروزی رعایت می‌شود؟
پرشیا قره‌گوزلو : وقتی تکنولوژی‌های جدید وارد شد،  ‌معماری از معماری دوران سنتی که در آن توجه به اقلیم اهمیت داشت،  فاصله گرفت. بعدها باز توجه به مسائل اقلیمی در کشور مطرح شد و جریاناتی مبنی بر توجه به اقلیم در معماری شکل گرفت. امروز ‌معماری بسیار مقدماتی‌تر از سبکی است که در آن به بحث اقلیم توجه شود. در چنین سطح ابتدایی قطعا در حوزه اجرای ساختمان مشکل داریم که این یک نقطه ضعف در حوزه معماری است .

تکلیف 27 درصد از ساخت‌و‌سازها که توسط معماران انجام نمی‌شود، چیست؟
علی اعطا : بخش عمده معماری ما یعنی 97درصد را معماری مسکونی تشکیل می‌دهد. مشکل از جایی آغاز می‌شود که مسکن به کالای سرمایه‌ای تبدیل می‌شود. راهکار گفت‌وگو در عرصه همگانی است. در 15سال اخیر می‌بینید که نقد و بررسی در معماری و فضای شهری وارد روزنامه‌ها شده است. این موضوع از روزنامه همشهری، ‌شرق و دنیای اقتصاد شروع شد. در گام‌های بعد روش‌هایی مثل الگو‌سازی‌ بسیار اهمیت دارد. مدیریت شهری در 6سال اخیر تجربه‌های موفقی در حوزه الگوسازی داشته است.
بسیاری از معماری تهران تعبیر مثبتی ندارند و معتقد هستند معماری تهران به گوش شهروندان سیلی می‌زند و مدیریت ندارد. 
بهروز مرباغی :  تهران هویت دارد. هویت شهر را هم فرهنگ آن شهر می‌سازد،  ولی بسیاری انتظار دارند رشد معماری که در شهرهای کوچک مانند اصفهان اتفاق افتاده است را در تهران ببینند. با این حال 73درصد کارهای شاخص معماری دولتی است و معمارهای میان ما در حال یک دوره شکوفایی هستند. 



 

این خبر را به اشتراک بگذارید