• جمعه 7 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 17 شوال 1445
  • 2024 Apr 26
شنبه 17 آذر 1397
کد مطلب : 40097
+
-

رامبد جوان شیوه اجرای خود را چگونه توصیف می‌کند؟

یک معاشرت محترمانه و شیرین

از تبدیل گفت‌و‌گو به بازجویی منزجرم. اصلا دوست ندارم وارد مرزهایی از ذهن و زندگی مهمان شوم که دلش نمی‌خواهد

یک معاشرت محترمانه و شیرین

شاهین امین

خندوانه را می‌توان موفق‌ترین برنامه‌ای که در دهه 90 کار خود را آغاز کرده دانست. برنامه‌ای که با ایده اهمیت خنده و تأثیر آن در موفقیت و حال خوب شکل گرفت. بی‌اغراق بخشی از جذابیت و موفقیت خندوانه به اجرای رامبد جوان برمی‌گردد -گرچه او کارگردان و طراح برنامه هم هست-؛ اجرایی که هم متناسب با هدف و فرم برنامه طراحی شده‌و هم احتمالا با روحیات و خلق‌و‌خوی رامبد جوان تطابق دارد. جوان در بیشتر بخش‌های خندوانه اجرای رها دارد و احساسات خود را به شکلی قابل ارائه بروز می‌دهد، او ذوق‌زدگی یا شگفت‌زدگی خود را نه‌تنها پنهان نمی‌کند بلکه سعی می‌کند به آنها شکلی دلنشین و خودمانی نمایش دهد. مثلا وقتی محمدرضا حیاتی، گوینده پیشکسوت خبر مهمانش بود درحالی‌که مانند نوجوانی پرانرژی از یک سو  به سمت دیگر استودیو حرکت می‌کرد، با جمله«آخ‌جون آقای حیاتی اینجاست» احساسات خود را بروز می‌داد. اما وقتی بزرگی مانند علی نصیریان یا پرویز پورحسینی و  رسول صدر‌عاملی دربرنامه حضور داشتند متناسب با منش آنها طنازی‌های آرام‌تری داشت. جوان با وجود اجرایی رها همیشه حد نگه می‌دارد؛ حد شوخی و کلام. او به‌عنوان مجری- والبته پیش از آن به‌عنوان کارگردان- سعی می‌کند همه‌‌چیز در دایره احترام باشد؛ احترام به مهمانان و به مخاطب. بنابراین به‌عنوان مجری از زیاده‌گویی و جلف‌گویی هم پرهیز می‌کند. شاید تنها نقد جدی به اجرای جوان در خندوانه این باشد که گاهی برخی از مهمانان را بیش از اندازه‌های واقعی‌شان بروز می‌دهد و معرفی می‌کند که البته با توجه به مدل خندوانه و تعداد اندک این نوع مهمانان نسبت به حجم و قسمت‌های برنامه می‌تواند قابل توجیه باشد.

 اینکه طراح و کارگردان خندوانه هستید چقدر در اجرا به شما کمک می‌کند؟

یقینا خیلی زیاد. من دیگر جرأتش را ندارم که تنها در جایگاه مجری یک برنامه تلویزیونی قرار بگیرم که دخالتی در هیچ بخش آن نداشته باشم. وقتی از همه اجزا باخبرم و در چیدمان، طراحی و کنداکتور دخالت کاملی دارم می‌دانم که برنامه چه جهت و سمت‌وسویی می‌گیرد، هم اعتماد به نفسم بالاتر می‌رود و  هم خیالم راحت است که سلیقه‌ای یک‌دست در برنامه جاری است و همه در خدمت آن نگاه کار می‌کنیم.

 به ریتم اجرا هم کمک می‌کند؟

حتما. اصولا هم معتقدم اگر در برنامه کُند حرف بزنی، کُند برگزار کنی یا جملاتی طولانی بسازی، حوصله تماشاگر سر می‌رود و برنامه را رها می‌کند.

  قبلا برنامه‌ای بوده که فقط مجری باشید؟

یکی. فقط برنامه‌ای بود به نام «خانه‌ای با طرح نو» که من و اشکان خطیبی اجرا می‌کردیم و آیتم‌های نمایشی هم داشت. فکر کنم سال85 یا 86 بود.

  اجرای شما به ‌تبع خندوانه رها و خودمانی است، ولی در عین حال حد هم نگه می‌دارید و به ورطه جلف‌گویی  نمی‌افتید. این مراقبت تنها از تربیت حرفه‌ای و اخلاقی شما می‌آید و ناخودآگاه رخ می‌دهد یا خودآگاه هم از حدود اجرا مواظبت می‌کنید؟

به‌نظرم ترکیب هر دو است. چیزی که بارها برای خودم، گروه و حتی تماشاچیان تکرار کرده‌ام این است که خندوانه یک مهمانی سرحال است و همه جمع شده‌ایم تا از آن لذت ببریم. خب، در این مهمانی آدم‌ها باید احساس راحتی و احترام داشته باشند و حتما لذت هم ببرند.آنها باید بتوانند غش‌غش بخندند و آواز بخوانند. بازهم مثل یک مهمانی خوب که مهمانان درعین شادی نباید احساس کنند که میزبانان آنقدر راحت و شلخته هستند که ممکن است اعصاب‌شان از شلنگ‌تخته و شلوغ‌کاری بیش از حد آنها خرد شود.

  شما با مهمانی که برای گفت‌وگو دعوت می‌کنید هرگز وارد جدل نمی‌شوید.

هرگز!

  اما در عین حال که خیلی محترمانه با مهمانان برخورد می‌کنید اگر سؤال جدی و انتقادی هم داشته باشید صمیمانه طرح می‌کنید.

من به‌شدت بدم می‌آید که مهمانی را دعوت بکنی و بخواهی حالش را بگیری یا به‌نحوی اذیتش کنی که احساس کند مورد توهین قرار گرفته است. در واقع از تبدیل گفت‌وگو به چیزی شبیه بازجویی منزجرم. اصلا دوست ندارم وارد مرزهایی از ذهن و زندگی مهمان بشوم که دلش نمی‌خواهد. ما یک‌ نوع الگوی معاشرت را درنظر داریم؛ یعنی در عین معاشرت نمی‌خواهیم هر سؤال یا مسئله‌ای را طرح کنیم، بلکه بیشتر تلاش داریم احساس امنیت و آرامش را منتقل کنیم.

 در واقع حریم مهمان را حفظ می‌کنید.

خیلی زیاد.

 چقدر کیفیت سؤال‌ها و پرسش‌ و پاسخ به کاراکتر مهمان بستگی دارد؟

خیلی زیاد. شب‌هایی بود که مهمان یا معذب بوده یا گرم نبوده خلاصه خیلی قلاب‌هایمان به هم گیر نکرده، در نتیجه خروجی، یک گفت‌وگوی سرد شده است. البته ما چون برنامه زنده نیستیم وقتی می‌بینم یخ گفت‌وگو باز نشده است آنقدر از این شاخه به شاخه دیگر می‌روم تا موتور گفت‌وگو روشن شود و از آنجا به بعد می‌رویم جلو. خب، این موتور گاهی زود روشن می‌شود و گاهی هم اصلا روشن نمی‌شود.

  مثل تمرین قبل فیلمبرداری.

بله اما جلوی دوربین با تماشاگران داخل استودیو حین ضبط.

  یک از معضلات اساسی امروز تلویزیون کمبود مجریان آموخته و با فرهنگ و دانش در شاخه‌های مختلف است. آدم‌هایی مثل شما، عادل‌ فردوسی‌پور، رضا رشیدی‌فر، برادران صفاریان‌پور، منصور ضابطیان یا قدیمی‌تر از آنها بزرگی مانند اسماعیل میرفخرایی که خود در اجرا یک متر و معیار است. این مدل مجریان چگونه تکثیر می‌شوند؟

به‌نظرم وظیفه رسانه است که این مجریان را با چنین خصلت‌هایی تولید کند.

وقتی مدیران رسانه می‌بینند اگر کار را رها کنند هرجور آدمی می‌تواند وارد شود و خروجی‌اش می‌شود برنامه‌های کمتر موفق یا کمتر مودب باید متوجه شوند که سپردن آنتن حتی به یک تهیه‌کننده تقریبا کاربلد کافی نیست. یک مجموعه مناسب باید کنار هم قرار بگیرند تا کاری درست و آبرومند باشد. متأسفانه تعداد کننده‌های کاربلد تلویزیون کم شده و مدام کمتر هم می‌شود. الان چند برنامه داریم که با محوریت یک مجری که حال مردم را خوب می‌کند و آدم مطمئن است که همه‌‌چیز درست اتفاق می‌افتد؟

  متأسفانه به اندازه انگشتان یک دست نمی‌شود.

واقعا. چه چیزی باعث این نقصان است؟ آموزشی که وجود ندارد و مدیریتی که به‌درستی اتفاق نمی‌افتد. اگر براساس برنامه‌ریزی و آموزش بود باید تعداد برنامه‌های موفق و جذاب خیلی بیشتر می‌شد. عادل فردوسی‌پور را کسی آموزش داده است؟ او جنگیده و خودآموخته است.

  در واقع بروز اغلب آدم‌های موفق و مؤثر تلویزیون نتیجه یک برنامه‌ریزی مدون نبوده و خودجوش اتفاق افتاده‌اند.

دقیقا!.

عکس: حامد خورشیدی

 

این خبر را به اشتراک بگذارید