• جمعه 7 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 17 شوال 1445
  • 2024 Apr 26
یکشنبه 22 مهر 1397
کد مطلب : 33967
+
-

فرهنگ بر و بچه‌های ترون

برگرفته از کتاب فرهنگ بروبچه های ترون
نوشته مرتضی احمدی


  آخور: طاقچه‌ای در طویله که علوفه چارپایان را در آن می‌ریزند.
  آفتابش  غروب کرده: از دنیا رفته، مرده.
  احتیاط: پرهیز، دوراندیشی، عاقبت‌اندیشی، خویشتن‌داری.
  اُرسی: نوعی کفش مردانه یک لتی، چرمی و بدون بند.
  بالیدن: مغرور شدن، مباهات کردن، مفتخر شدن.
  بَدقدم: نامبارک، نحس، شوم («قدم نامبارک مسعود چون به دریا رسد برآرد دود»).
  پاکدل: خوش‌قلب، پاک‌نیت، دور از کینه و حسادت.
  پپه: بی‌عرضه، بی‌دست و پا، تو سری خور، آلت دست و مسخره هم‌سن و سال‌های خودش (همچنین: چلمن، پخمه).
  تخلمه: نان خمیر شده وارفته، ترید مانده.
  تصفیه: صاف کردن، رفع اختلاف، پاک کردن، بی‌حساب شدن.
  جبون: بزدل، ترسو.
  جَذَبِه: قدرت ترساندن و مطیع کردن.
  چرب‌زبون: شیرین‌زبان، شیرین‌بیان، شیرین سخن.
  چرخ: نوعی حرکت ورزشی در زورخانه.
  حجامت: خون گرفتن از پشت کمر به طریقه سنتی.
  حرف یامفت: حرف بی‌پایه، غیرمنطقی، بی‌معنی و نابجا.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید