برگرفته از کتاب فرهنگ بروبچه های ترون
نوشته مرتضی احمدی
آخور: طاقچهای در طویله که علوفه چارپایان را در آن میریزند.
آفتابش غروب کرده: از دنیا رفته، مرده.
احتیاط: پرهیز، دوراندیشی، عاقبتاندیشی، خویشتنداری.
اُرسی: نوعی کفش مردانه یک لتی، چرمی و بدون بند.
بالیدن: مغرور شدن، مباهات کردن، مفتخر شدن.
بَدقدم: نامبارک، نحس، شوم («قدم نامبارک مسعود چون به دریا رسد برآرد دود»).
پاکدل: خوشقلب، پاکنیت، دور از کینه و حسادت.
پپه: بیعرضه، بیدست و پا، تو سری خور، آلت دست و مسخره همسن و سالهای خودش (همچنین: چلمن، پخمه).
تخلمه: نان خمیر شده وارفته، ترید مانده.
تصفیه: صاف کردن، رفع اختلاف، پاک کردن، بیحساب شدن.
جبون: بزدل، ترسو.
جَذَبِه: قدرت ترساندن و مطیع کردن.
چربزبون: شیرینزبان، شیرینبیان، شیرین سخن.
چرخ: نوعی حرکت ورزشی در زورخانه.
حجامت: خون گرفتن از پشت کمر به طریقه سنتی.
حرف یامفت: حرف بیپایه، غیرمنطقی، بیمعنی و نابجا.
یکشنبه 22 مهر 1397
کد مطلب :
33967
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved